کد خبر: ۴۹۳۶۶
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۱:۳۰

در دانشگاه رییس جمهور چه خبر است؟

آفتاب‌‌نیوز : با روی کار آمدن دولت نهم، شیوه تعیین انتخابی روسای دانشگاه، که از زمان وزارت «دکتر مصطفی معین» و با صدور آیین نامه ای از جانب وی در دانشگاه های کشور رایج شده بود منسوخ گردید و وزارت خانه جدید مجددا به شیوه انتصابی روسا روی آورد .در همین راستا، در دانشگاه علم و صنعت، درپی برکناری «دکتر صالحی» رییس انتخابی دانشگاه،«دکتر بیدآبادی»، از اعضای هیئت علمی همان دانشگاه به عنوان سرپرست دانشگاه منصوب شد. انتصابی که یک سال بیشتر به طول نیانجامید و سرانجام در روز هفتم مردادماه 1385، با برکناری دکتر بیدآبادی و انتصاب «دکتر جبل عاملی» به ریاست دانشگاه به پایان رسید.

برکناری دو رییس در طول یک سال در دانشگاه علم و صنعت این سوال را در ذهن ایجاد می کند که وزارت خانه از رییس دانشگاه علم و صنعت چه انتظاری دارد؟ شاید برکناری دکتر صالحی که به شیوه انتخابی برگزیده شده بود امری طبیعی به نظر برسد، اما دیگر چرا دکتر بیدآبادی که خود منصوب وزارت علوم جدید بود از کار برکنار شد؟

«دکتر خانزادی»، نماینده سابق دماوند و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در گفتگو با خبرنگار آفتاب در این رابطه  می گوید: «این اقدام بسیاری ناگهانی صورت گرفت، در درون دانشگاه بحث بر سر این بود که قرار است حکم رسمی دکتر بیدآبادی صادر شود و خود ایشان نیز درخواست کرده بودند که وزارت خانه حکم ریاستشان را صادر کند».

«دکتر بهشتی»، رییس سابق دانشکده برق و دیگر عضو هیئت علمی این دانشگاه نیز به خبرنگار آفتاب می گوید: «برای این تغییر دلایل مختلفی مطرح می شود. از جمله این که خود دکتر بیدآبادی تمایلی به ادامه کار نداشت. اما آنچه مسلم است دکتر بیدآبادی حاضر نبود سیاست هایی را که از طرف وزارت خانه اعمال می شد را بدون چون و چرا به اجرا بگذارد».

دکتر بهشتی منظور خود از سیاست های وزارت علوم را به صورت واضح بیان نمی کند، اما شاید صحبت های «ابوالفضل صبر آمیز» از فعالین دانشجویی این دانشگاه در این زمینه و حداقل برای شناخت یکی از این سیاست ها مفید باشد.

وی به خبرنگار آفتاب می گوید: «دکتر صالحی در مدت یک ساله ریاست خود دو بار از مقامش استعفا داد که دلیل آن بحث انتصابی شدن روسای دانشکده ها بود. وزارت خانه قصد داشت تا روش انتخابی در تعیین روسای دانشکده ها را نیز منسوخ کند اما دکتر بیدابادی در برابر انتصابی شدن روسای دانشکده ها ایستادگی کرد و مانع از آن شد».

دکتر خانزادی نیز این گمانه زنی را تایید می کند؛ «نظر دکتر بیدابادی در مورد ریاست دانشکده ها این بود که باید به صورت انتخابی تعیین شوند و نه انتصابی. البته این یک امر طبیعی است و نظر تمامی دانشگاهیان نیز همین است. اگر یک نظر سنجی هم برگزار شود خواهیم دید که تقریبا همه اهالی دانشگاه، عقلا و منطقا رای می دهند که چه روسای دانشکده ها و گروه ها و چه ریاست دانشگاه باید به صورت انتخابی تعیین شوند. در این زمینه نمی توان گفت که موضع دکتر بیدآبادی از طرف یک جناح و جریان سیاسی بوده است ، این نظر هر استاد مستقلی است».

دکتر بهشتی نیز با تایید این سخنان می گوید: «اعضای هیئت علمی دانشگاه کاملا با سیاست انتصابی شدن روسای دانشکده ها مخالف بودند و در برابر آن مقاومت کردند، مخالفت و پافشاری دکتر بیدابادی نیز نتیجه فشار هیئت علمی دانشگاه بود».

به نظر می رسد باز هم به بحث نسبتا تکراری انتخاب و یا انتصاب در دانشگاه ها برخورده ایم. اما مگر خود دکتر بیدآبادی یک رییس انتصابی نبود؟ پس چطور وزارت خانه کسی را به ریاست منصوب کرده بود که حاضر به اجرای دستوراتش نبود؟

صبرآمیز در این باره توضیح می دهد: «پس از برکناری دکتر صالحی از ریاست دانشگاه، چهار گزینه برای تصدی این پست مطرح بودند که دکتر بیدآبادی، دکترصالح زاده و دو تن دیگر در آن حضور داشتند. با توجه به اینکه دکتر بیدآبادی معاون دکتر صالحی بودند و به نوعی جزو جریان انتخابی به حساب می آمدند، هیئت علمی دانشگاه به وزارت خانه فشار آورد تا ایشان را جایگزین دکتر صالحی کند».

اگر بنا به گفته" صبر آمیز"، وزارت خانه سال گذشته تحت فشار هیئت علمی مجبور به انتخاب دکتر بیدآبادی شده باشد، پس تغییر ریاست جدید باید در راستای هماهنگی بیشتر دانشگاه با وزارت خانه صورت گرفته باشد. آیا این می تواند به این معنا باشد که ریاست جدید شیوه انتخابی را در دانشگاه منسوخ کرده و بنا به نظر وزارت خانه، در تعیین ریاست دانشکده ها و گروه ها نیز به مانند ریاست دانشگاه شیوه انتصابی را به کار بندد؟

دکتر بهشتی می گوید: «به نظر من دکتر جبل عاملی نیز با سیاست انتصابی موافق نیستند. این سیاست ها، سیاست هایی هستند که به گمان من نه دکتر جبل عاملی تن به اجرای آنها می دهد و نه اساسا در دانشگاه قابل اجرا هستند. هیئت های علمی انتخاب روسای دانشکده ها و گروه ها را حق مسلم خود می دانند».

دکتر خانزادی نیز می گوید: «ریاست جدید نیز خوشبختانه فرد محترمی است و در جریان کار باید دید که استقلالی که دکتر بیدآبادی در اداره دانشگاه داشتند را  ایشان هم دارد یا خیر. به هر حال دکتر جبل عاملی از اساتید صنایع هستند و از این بابت باید در مباحث مدیریتی عملکرد قابل قبولی داشته باشند».

وی نیز در مورد سیاست انتصابی وزارت علوم می گوید: «ای کاش در این مسئله خطی و جناحی عمل نمی کردیم که مثلا چون آن جناح این کار را انجام می داده ما حتما باید خلاف آن را انجام دهیم. اقدامی که دکتر معین با صدور آیین نامه انجام دادند و انتخاب ریاست دانشگاه ها را به اعضای هیئت های علمی دانشگاه واگذار کردند، اقدامی واقعا پسندیده و منطقی بود».

این عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت می افزاید: «ای کاش وزارت خانه انتخاب رییس جدید را زمانی انجام می داد که دانشگاه تعطیل نباشد و با اساتید دانشگاه نیز به مشورت می پرداخت. در شرایطی که تقریبا اکثر بخش های اداری کشور توسط دانشگاهیان اداره می شود چطور اساتید دانشگاه نمی توانند در اداره دانشگاه خود نقش داشته باشند».

به نظر می رسد که هنوز هم اکثر اعضای هیئت های علمی، مخالف طرح انتصابی شدن روسای دانشکده ها و حتی دانشگاه هستند. آیا این بدان معنا است که وزارت خانه در طول یک سال گذشته در این زمینه هیچ اقدامی نکرده و بار دیگر در شرایطی اقدام به انتصاب رییس دانشگاه نموده که هیچ زمینه مساعدی در دانشگاه وجود ندارد؟

صبرآمیز در پاسخ به این سوال، از تشکیل گروهی با نزدیکی فکری به دولت جدید در دانشگاه خبر می دهد که گویا وظیفه زمینه سازی در باب این مسئله را بر عهده دارند.

وی می افزاید: «برای انتصابی شدن روسای دانشکده ها، گروه «منادیان نور» فشار زیادی به دکتر بیدآبادی وارد کردند که ایشان هم به همین دلیل چند بار گفته بودند که در این مقام باقی نخواهند ماند. حتی کار به جایی رسید که در جریان برگزاری انتخابات روسای دانشکده ها این گروه با صدور بیانیه ای به دفاع از طرح انتصابی پرداختند».

دکتر بهشتی نیز با تایید این مطلب می گوید: «منادیان نور، در زمان برگزاری انتخابات ریاست دانشکده ها از طرح انتصابی شدن روسا حمایت کردند. این گروه دارای طرز تفکر خاصی است که به هر حال با انتخاب روسا بر اساس آرای اکثریت مخالف است».

وی توضیح می دهد: «تعداد اعضای این گروه نسبت به کل اعضای هیئت علمی دانشگاه بسیار اندک است اما با توجه به سمت هایشان دارای نفوذ خاصی هستند. به هر حال طبیعی است حالا که دولت اصلاحات جای خود را به دولت جدید داده، باید همفکران دولت جدید از نفوذ بیشتری برخوردار باشند. در حال حاضر نیز اکثر مدیریت های دانشگاه در اختیار این گروه است. واضح است که بالاخره یک عده ای در تغییر ریاست دانشگاه نقش داشتند که آن عده با گروه منادیان نور بی ارتباط نیستند».

دکتر خانزادی که به گفته خود مدت ها است که سعی می کند تا تنها به کارهای علمی بپردازد، از وجود این گروه اظهار بی اطلاعی می کند، اما با شنیدن اسامی تشکیل دهندگان گروه، با اقرار به تاثیر گذاری آنها می گوید: «دانشگاه که متعلق به یک گروه و طیف خاص نیست که فقط آن ها نظر بدهند. باید نظر همه را بخواهند و اگر وزارت خانه تنها تحت تاثیر این گروه تصمیم گیری کرده باشد کار درستی نیست و باید جوابگو باشد. این گروه هم که بالاخره با توجه به اعضایش در سرنوشت دانشگاه تاثیر گذارند باید جهت گیری های سیاسی را در نظر نگیرند و تنها به مصلحت دانشگاه بیاندیشند».

به نظر می رسد که این بار دیگر وزارت علوم چندان هم بی گدار به آب نزده است. چراکه با تشکیل یک گروه حامی در دانشگاه، وزارت خانه می تواند امیدوار باشد که راحت تر نظرات خود را در دانشگاه اعمال کند. حال آیا باید منتظر تغییرات گسترده در سطح مدیریت این دانشگاه باشیم؟

دکتر خانزادی در این رابطه می گوید: «باور کنید که مخالفین سیاست فعلی وزارت خانه ، کوچکترین عکس العملی در مقابل تصمیمات آن نشان نداده اند، چرا که ما معتقدیم به هر حال در حال حاضر این جناح قدرت را در دست دارد و باید اجازه دهیم تا کارهای خود را انجام دهد. ولی با این حال درست نیست که در دانشگاه بزرگی  مانند علم و صنعت این قدر تغییرات مدیریتی انجام شود. این کار به کیفیت دانشگاه ضربه می زند».

وی می افزاید: «دکتر جبل عاملی فردی معتدل است و من بعید می دانم که اگر در کارش دخالت نکنند و  مانند دکتر بیدآبادی با استقلال فکری به تصمیم گیری بپردازد ،تغییرات عمده ای در مدیریت دانشگاه اعمال شود».

دکتر بهشتی از جنبه دیگری به این قضیه نگاه می کند. وی می گوید: «به نظر من تغییرات گسترده در سطح دانشکده ها نخواهیم داشت، چون دانشکده های ما بر اساس شیوه انتخاب روسای خود را بر می گزینند و هر رییس منتخب تا پایان دوره به کار خود ادامه می دهد. در سطح معاونین هم خوب حق طبیعی هر رییسی است که همفکران خود را به کار بگیرد. این مسئله برای حفظ انسجام مدیریت غیر قابل اجتناب است».

به هر حال برای رسیدن به پاسخی قطعی به این سوالات، باید کمی صبر کرد. شاید دکتر بیدآبادی که خود در روز 29 شهریور سال 84، در مراسم معارفه و تودیعی شرکت کرد که ریاست سابق در آن حضور نداشت، هرگز تصور نمی کرد تنها یک سال بعد و در شرایطی که هرگز حکم ریاستش را دریافت نکرد، در مراسم معارفه سرپرست جدید دانشگاه غایب باشد. باید دید که آیا چنین سرنوشتی در انتظار دکتر جبل عاملی نیز هست و یا اینکه او موفق خواهد شد که خواسته های وزارت خانه را تامین کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین