"مادرجونز" در مقالهای به قلم "رابرت دری فوز" با پرداختن به این نکته یادآور میشود که بنا به ارزیابی اطلاعاتی که در اختیار دولت بوش قرار دارد ایران حدود یک دهه تا ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.
در واقع قرار گرفتن ایران در منطقه ژئوپلتیک نفتی، واشنگتن را بر آن داشته است تا پیشاپیش با نفوذ رو به افزایش ایران در منطقه به مقابله بپردازد.
ذخائر عظیم نفت و گاز ایران این کشور را در موقعیتی قرار داده است که احتمال کنترل کل منطقه خاورمیانه از سوی آن وجود دارد. به علاوه تسلط ایران بر تنگه هرمز، نفوذ در میان شیعیان عراق، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و حتی در میان همسایگان شمالی و آسیای مرکزی نیز باعث تقویت موقعیت استراتژیک ایران شده است. چیزی که منافع آمریکا در مناطق یاد شده را مورد تهدید قرار میدهد.
با توجه به رقابت میان آمریکا با چین و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز ؛ واشینگتن برای حفظ موضع برتر خود در نظام بینالملل باید از تسلط بر خلیج [فارس] مطمئن باشد. چرا که در این صورت امتیازی قابل توجه در غلبه بر چالشهای بالقوه دیگر خواهد داشت.
این بازی برای آمریکا بازی با حاصل جمع صفر است یعنی باخت رقیب به معنای پیروزی آمریکا است.
مادرجونز" در ادامه مقاله خود آورده است: مطمئنا سیاست تسلط بر خلیج فارس در آمریکا جدید نیست و این استراتژی در دولتهای قبلی نیز دنبال شده و فصل مشترک دولتهای دموکراتیک و جمهوریخواه در کاخ سفید به حساب میآید. تنها میتوان گفت که «روشهای» جرج بوش پسر برای اعمال این سیاست در خلیج فارس متفاوت از گذشتگان است.