آفتابنیوز : «با مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات، درباره اعتراضات اخیر گفتوگو کردیم. او که در این مدت تلاش خود را به کار بسته تا نشان دهد عواقب چنین تحرکاتی ممکن است ایران را به سوریه دیگری تبدیل کند، در این مصاحبه هم بر این موضوع تأکید کرد. او البته ارائه تحلیل جامع درباره ماهیت تظاهرات اخیر در تهران و دیگر نقاط کشور را زودهنگام دانست و در عین حال اعلام کرد وظیفه اصلاحطلبان در چنین شرایطی جلوگیری از وقوع درگیریهای خونین داخلی در کشور است.
ارزیابی شما از اعتراضات اخیر چیست؟ چه نامی بر تجمعات اخیر میگذارید و جنس این اعتراضات را چه میدانید؟
اجتماعات اخیر را میتوان تجمع قشرهایی از مردم و بهویژه جوانان تحصیلکرده و بیکاری دانست که آینده روشنی پیش روی خود نمیبینند و نسبت به فشار و تبعیضها در جامعه معترض هستند؛ مخصوصا جوانانی که دیده نشدند و احساس میکنند صدای آنها شنیده نشده و پیامشان دریافت نشده است. آنها میخواهند به نوعی توجه جامعه و دولتمردان را به خود و مطالباتشان جلب کنند؛ چرا که تداوم این وضع را برای خود قابلتحمل نمیبینند. این تجمعات قطعا اعتراضی است. این که خارجنشینان از این تجمعات استقبال میکنند، ما را نباید به سمتی سوق دهد که تظاهرکنندگان را - اگر چه گاهی دست به خشونت هم میزنند - وابسته به بیگانگان و اجانب بخوانیم. همین الان اگر در آمریکا هم تظاهراتی صورت بگیرد، مثل جنبش ٩٩درصد، ما از آن حمایت میکنیم، بدون این که یک نفر در آمریکا، در ایران یا در جهان دچار این شبهه شود که حمایت ما به معنای این است که رهبران جنبش یا اندیشهای که آنها را راهنمایی میکند، متأثر از ایران یا وابسته به ایران هستند.
به نظر شما این اعتراضات سازماندهیشده بود؟ آیا فیلترینگ و کنترل میتواند باعث فروکشکردن این اعتراضات شود؟
تا جایی که من میدانم این اعتراضات توسط یک حزب و یک جریان سیاسی خاص سازماندهی نشده است. اگر چه نمیتوان نقش برخی از رسانههای خارجی را نادیده گرفت. علت هم این است؛ وقتی اجازه فعالیت به احزاب منتقد را نمیدهیم و از طرفی مطبوعات سراسری مستقل را برنمیتابیم، طبیعتا توجهات از داخل به خارج از کشور و شایعات جلب میشود. در حقیقت یعنی جای احزاب اصیل و منتقد و مطبوعات مستقل را نشریات و احزاب اصولگرا نمیگیرند. به همین جهت هم حوادث اخیر دارای دو ویژگی است؛ اول آنک ه هدایت آن از سوی شبکههای مجازی و رسانههای فارسیزبان خارجی است. دوم این که با جریان سازمانیافته حزبی خاصی مواجه نیستیم که اگر مثلا مسئولان آن حزب را دستگیر و فعالان آن را بازداشت کنیم، بتوان با اصل حرکت مقابله کرد. بنابراین فیلترینگ به هیچوجه نمیتواند اعتراضات را خاموش کند. برای این که بلافاصله با فیلترشکن، مخاطبان آن شبکهها دوباره با آن ارتباط برقرار میکنند. از این جهت (فیلترینگ) حرکتی شکستخورده است. از طرفی بسیاری از مشاغل وجود دارد که از طریق تلگرام انجام میشود که آنها آسیبهای جدی دیدند. به علاوه این که ما در مدت کوتاهی فیلترشکنها را در قشرهای وسیعی از مردم گسترش دادیم و امروز از کودک ٩ساله تا یک سالخورده ٩٠ساله دنبال فیلترشکن هستند، برای این که بتوانند از شبکه تلگرام استفاده کنند. این موضوع کار بسیار اشتباهی بود و هر چه سریعتر باید لغو شود.
شعارها و مطالبات مطرحشده را از چه جنسی میدانید؟
شعارها و مطالباتی که تاکنون طرح شده بسیار متنوع و گسترده بوده است. البته عمده این شعارها اقتصادی است اما خیلی از شعارها هم فراتر از موضوع اقتصاد بود و به ریشهها و عللی که باعث تجمع و اعتراضات مردم شده، بازمیگردد. از سوی دیگر بسیاری از مؤسسات از بودجه دولتی استفاده میکنند که از نظر شهروندان نیازی به این کار نیست و باید این هزینهها صرف گسترش اشتغال، مهار گرانی و رونق اقتصادی شود. همینطور هزینههای قابل توجه دیگر که از دید برخی دیگر از شهروندان ضرورتی به این میزان سرمایهگذاری در این بخشها نیست و باید توجه دولت معطوف به توسعه ایران و بهبود رفاه مردم شود. مردم در این زمینهها اعتراض جدی دارند و از شعارهای آنها میتوان این موضوع را فهمید. از طرف دیگر شعارهایی سیاسی مطرح شده که ریشه آن برمیگردد به برخی محدودیتها در عرصههای مختلف.
آیا میتوان برای تحرکات اخیر نسخه جامعی ارائه داد یا برای تحلیل زود است؟
هنوز برای این که تحلیل جامعی از اعتراضات اخیر ارائه بدهیم، زود است. علت هم این است که اطلاعات ما هنوز کامل نیست. نمیدانیم موج اعتراضها دقیقا در کدام شهرها بوده و چند نفر شرکت کردند. معترضان از کدام قشر بوده، پایگاه اجتماعی آنها چه بوده، سن، میزان تحصیلات، ثروت و جنسیت آنها چگونه بوده است. آیا شعارهای آنها واحد بوده یا به صورت متفرقه شعارها را مطرح کردهاند و البته در کدام مناطق از شهرها اعتراض کردند. همه اینها باید روشن شود تا بتوانیم تحلیل جامعی از مجموعه این حرکت ارائه کنیم تا معلوم شود مجموعه این اعتراضها چه اشتراکات و اختلافاتی داشتهاند.
وظیفه اصلاحطلبان به عنوان گروهی که بدنه اجتماعی را در انتخاباتهای اخیر بسیج کردهاند، در این ماجرا چیست؟
مهمترین نقش اصلاحطلبان در شرایط فعلی این است که اجازه ندهند ایران، سوریه یا لیبی شود. این خطری جدی است که جامعه ما را مثل جوامع دیگر تهدید میکند. همینجا باید بگویم یکی از دلایلی که سوریه گرفتار این وضعیت شد، فقدان یا ضعف جریان اصلاحی در آن کشور بود؛ به گونهای که یک جریان قدرتمند اصلاحطلب در آن کشور وجود نداشت که همزمان دولت و ملت را مخاطب قرار دهد و به آنها هشدار دهد که از مرزهای خاصی نباید خارج شوند و دست به روشهای خشونتآمیز نزنند؛ یعنی از یک طرف، دولت بگیروببند راه نیندازد و از طرف دیگر، معترضان دست به سلاح نبرده و خشونتورزی نکنند. کمااینکه همه سوریه امروز ناامید شدهاند و همه باختهاند. مهم نیست که چه کسی در رأس قدرت است و چه کسی نیست. بیشترین آسیب را مردم دیدهاند، صدها هزار نفر کشته شده و میلیونها نفر آواره شدهاند.
همچنین بسیاری از زیرساختهای این کشور نابود شده است و مهمتر از همه این که چه زمانی میتوانند به سوریه قبل از این حوادث بازگردند. تمام تلاش رسانههای فارسیزبان بیگانه؛ مثل بیبیسی فارسی و صدای آمریکا و کانالهایی مثل آمدنیوز، به دنبال بدنامکردن اصلاحطلبان و ناامیدکردن مردم از اصلاحات درونی و بیفایدهخواندن صندوق رأی است تا جایگزین آن را براندازی، خشونتورزی و سوقدادن سیاست به کوچه و خیابان و به صورت خشن نشان دهند. ما باید بدانیم اتفاقا بزرگترین کارکرد جریان اصلاحی در خاورمیانه کنونی در هر کشوری، به ویژه ایران، این است که جلوی درگیریهای خونین داخلی را بگیرد. ما هیچ دشمنی بدتر از وضعیت هرجومرج نداریم. ملت ما متنوع و متکثر است و گرایشهای متفاوتی دارند و هیچکدام قادر به حذف دیگری نیستند. هر کدام که بخواهند خط نادیده گرفتن دیگری را دنبال کند، سر از فاشیسم درمیآورد. احتمال موفقیت چنین موضوعی در ایران ناممکن است، اما آن چه محتمل مینمایاند، تبدیلشدن این تحرکات و رودررویی مردم با یکدیگر است. اگر خداینکرده اصلاحطلبان در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند؛ یعنی از سویی دولت را مهار نکنند و از سوی دیگر به مردم هشدار ندهند که به روشهای خشن متوسل نشوند؛ چرا که این یک بازی باخت - باخت است که همه زیان میبینیم.»
منبع: شرق
تعربف دشمن شاید انحصاری است