آفتابنیوز : رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در ديدار با جمعي از فرماندهان مراكز بصيرت افزايي حوزه نمايندگي ولي فقيه در سپاه، با معرفي انقلاب اسلامي به عنوان نعمتي بينظير در طول تاريخ، خاطر نشان كرد: در طول چهل سال پس از پيروزي انقلاب، حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب و ديگر شخصيتها در مورد اين نظام و بركاتش، سخنها گفتهاند؛ اما اگر چندين برابر آنچه تا به حال بيان شده نيز از انقلاب و بركاتش گفته شود، هنوز حق اين انقلاب و بركات آن ادا نميشود. اين نعمت خيلي بزرگتر از آن است كه با اين گفتگوها بتوان حق آن را ادا كرد.
اهم سخنان او را در ادامه بخوانید:
*شكر نعمت انقلاب نگهداري، گسترش و انتقال آن به نسل آينده است؛ اما اين نعمت، بسيار گسترده و داراي ابعاد مختلفي است كه يك گروه و يك صنف نميتواند همه اين وظايف را بر عهده بگيرد و هر كس در هرصنفي كه هست، بايد وظيفه خود را براي شكرگزاري از اين نعمت عظيم انجام دهد.
*سپاه، نهاد مقدسي است كه از بطن انقلاب روئيده و امام راحل(ره) نیز عنايت فراواني نسبت به اين نهاد داشتند. سپاه، ابعاد مختلفي دارد كه جنبه نظامي، تنها يكی از آنها است و البته بيشتر به همين عنوان شناخته ميشود؛ اما همچنانكه رهبر معظم انقلاب نيز فرمودند، پاسداري از انقلاب فقط به كار نظامي نيست؛ هر كجا خلائي در حفاظت از انقلاب احساس شود، سپاهيان اولين كساني هستند كه براي پاسداري از انقلاب، اقدام ميكنند؛ رسيدگي به مشكلات ناشي از زلزله كرمانشاه يكي از اين نمونهها است؛ فرمانده سپاه با همه مسئوليتها، خودش به مناطق زلزلهزده رفته، و به كارها سركشي ميكند. لذا موقعيت سپاه، نسبت به ساير نهادها بسيار متفاوت است.
*باید توجه داشت كه مهمترين خدمات در نظام اسلامی كارهايي است كه با جوهره انقلاب ارتباط دارد و آن اسلام است؛ زيرا ويژگي انقلاب ما در بين همه انقلابها، اسلامي بودن آن است. البته بايد بدانيم اسلام فقط يك اسم و عنوان نيست، بلكه نشانگر ماهيت اين انقلاب است؛ ماهيتي كه بايد آن را شناخت و باور كرد و به دستوراتش عمل كرد. پاكستان و موريتاني هم حكومت خود را جمهوري اسلامي عنوان ميكنند؛ ولي اگر افزودن پسوند «اسلامي» به تنهايي كشوري را اسلامي ميكرد، نيازي به اين همه فداكاري نبود!
*زماني كشور ما اسلامي است، كه روح اسلام در دلها وجود داشته باشد. قدم اول در اين مسير، شناختن اسلام است؛ چون اگر اسلام به درستي شناخته نشود، بقيه امور نيز بر اساس شناخت نادرست پيش ميرود. صدام هم مدعي اسلام بود! اما اسلام واقعی با آنچه صدام میشناخت، فاصله زيادي دارد.
*ابتداي تشكيل سپاه، آموزش عقيدتي، سياسي نيز جزو برنامههاي آن وجود داشت. اين بدان معنا است كه كمبود مهمي كه در آن زمان وجود داشت و بنيانگذاران سپاه هم به خوبي آن را درك كرده بودند، همان شناخت صحيح اسلام از طريق آموزش صحيح آن است. چون بدون آموزش صحيح ممكن است، از اسلام سوء استفاده شود؛ همانگونه كه امروز در عربستان به اسم اسلام، اين همه جنايت، توجيه ميشود. اگر شناخت صحيحي از اسلام نباشد، حتی در داخل کشور ما نیز افرادی تحت تأثیر تفکرات سلفیگری قرار ميگيرند.
*هیچ كاري جای آموزش صحیح معارف اسلامی را نمیگیرد؛ علت جنگ خوارج با حضرت امیر(ع) اين بود که چرا آن حضرت حکمیت را پذیرفته بود؛ در حاليكه حکم فقط مخصوص خدا است و تن دادن حكميت غير خدا خلاف اسلام است! سرانجام نيز یکی از همان خوارج حضرت علي عليهالسلام را به شهادت رساند. اين خوارج مخالف خدا و قرآن نبودند، اما چون فهم صحیحي از اسلام نداشتند، چنین کردند. از همينرو ميتوان گفت بدون شک مهمترین رکن سپاه پاسداران، كه خود يكی از ارکان بزرگ انقلاب اسلامي است، نهاد آموزش است.
*ارايه آمار كار دشواري نیست؛ اما بايد واقعیتها دیده شود. ما باید بر اساس واقعيات نقاط ضعف و قوت را بشناسيم، تا بتوانيم نقصها را برطرف کنیم و بر نقاط قوت تأکید کنیم.
*خوشبختانه امروز بعد از 40 سال، آمادگی بیشتری وجود دارد كه کسانی در این زمینه به مدد سپاه بیایند؛ تحولاتی که در حوزه علمیه در طول این 40 سال صورت گرفته، حوزه را نسبت به قبل از انقلاب کاملا متفاوت كرده است، و ميتوان ادعا كرد امروز حوزه علميه ما توانايي رقابت با دانشگاههای مهم دنیا را دارد. اما باید ارتباطاتی با نهادهاي ديگر وجود داشته باشد، تا بتوان از نیروهای مناسب حوزه در این مسیر استفاده کرد.
*منطق کار فرهنگی با کار نظامی متفاوت است. برخی گمان میکنند که میتوان کار فرهنگی را با دستور و فرمان به پيش برد؛ در حالی که چنین نیست. چون هر کاری باید به روش خودش انجام شود. اگر ما خواستیم فعاليت فرهنگی داشته باشيم، باید لوازم آن از انجام تغییرات لازم در کتابها، تا تغيير در شیوه تدریس و تبیین مطالب را هم بپذیریم. طبعاً در این مسیر کسانی مانند مسئولین عقیدتی سپاه که تجربه بیشتری در اين زمينه دارند، بهتر از فرماندهان نظامی حق اظهار نظر دارند؛ چون اشتباهات را بهتر لمس کردهاند.
*در سالهای اخیر با گسترش فضای مجازی، زمینه ورود شبهات به ذهن نوجوانان، جوانان و ساير مردم به شدت گسترده شد. از ابتدای خلقت حضرت آدم تاکنون، چنین فساد فکری وجود نداشته است؛ تا جايي كه حتی اطفال خردسال هم در معرض این شبهات قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، سخنان برخی مسئولان نیز حاكی از آن است که آنها هم آنچنان كه بايد، مبانی این انقلاب را باور ندارند.
*یکی ازمسئولان رده بالای نظام، دموکراسی را اوج تفکر بشری میدانست؛ به این معنا که هر نظریه سیاسی غیر از آن، کمتر و کهنهتر از این نظریه پیشرفته است! این شخص در گفتههاي خود اظهار ميكرد که ولایت فقیه، از آن جهت که در قانون اساسي كشور آمده، مورد قبول است! این، یعنی چه؟ يعني میتوان با یک رفراندوم، همه قانون، از جمله اين اصل را تغيير داد!
*برخی ولایت فقیه را دیکتاتوری میدانند. برخی مسئولان كشور، هرچند صریحاً اين مطلب را به زبان نمیآورند، اما در عمق دلشان همین باور هست و با کنایه منظورشان را میرسانند! طبیعتاً چنین كساني باور ندارند که امر ولی فقیه لازمالاجرا است. آنها خود را فهیمتر و باسوادتر از رهبری میدانند؛ طبیعي است كه نوجوانان ما نیز که دائماً چنين افکاري به مغزشان سرازیر ميشود، تحت تأثیر قرار میگیرند. اگر ما در برابر این وضعيت کاری نکنیم، نباید انتظار داشته باشیم كه افرادی مثل شهید فهمیده و شهید حججی در نسل بعد تربیت شوند و با وجود این همه شک و شبهه چنین امري شدنی نیست.
منبع: پايگاه اطلاعرساني آثار حضرت آيتالله مصباح يزدي