آفتابنیوز : غلامعلی دهقان درباره ضرورت رسیدن به ساز و کار گفتوگوی ملی از شعار به عمل، گفت: معنای گفتوگوی ملی لزوما این نیست که سران جناحها دور یک میز بنشینند و درباره مشکلات کشور سخن بگویند، چراکه جناحها به اندازه کافی تریبون دارند و در انتقال سخن خود مشکلی ندارند.
به گزارش آفتابنیوز، عضو حزب اعتدال و توسعه با بیان اینکه وقتی فردی از جناحی سخنی میگوید افراد از جناحهای دیگر موضع میگیرند و پاسخ میدهند، افزود: در شرایط فعلی گفتوگوی ملی یا به تعبیری تفاهم ملی این است که جناحهای اصیل و ریشهدار انقلاب باور کنند، عدهای تلاش میکنند تا با نفی جناحهای داخلی که سالها سابقه مدیریتی در ۴ دهه گذشته را داشتهاند، اپوزیسیون خارج کشور را شایسته مدیریت کلان کشور معرفی کنند.
وی با بیان اینکه آنها با تزریق ناامیدی و پمپاژ ناکارآمدی نظام و نسبت دادن این ناکارآمدی به تمامی جناحهای داخلی میخواهند سوار برخی نارضایتیها از اداره کشور شوند، به خبرگزاری ایلنا گفته است: در این شرایط جناحهای ریشهدار و اصیل باید حواسشان باشد. عملکرد و کارکردشان محملی برای موجسواران ایجاد نکند؛ برای مثال طی چندماه گذشته یک مسئول سابق بی محابا یکی از ارکان سهگانه قدرت یعنی قوه قضائیه را زیر سوال برد و بر هیزم نارضایتیها اضافه کرد.
دهقان با تاکید بر اینکه جناحها در انتقادات خود باید خطوط قرمز نظام را رعایت کنند، اظهار داشت: اخیرا مشاهده کردیم چگونه سخن ریاستجمهوری را تحریف و جوسازی کردند. در تفاهم ملی به معنای واقعی کلمه نباید سیاهنمایی کرد، نباید این گفتوگوها با هدف به زمین زدن رقیب باشد و همچنین نباید هدف توجیهکننده وسیله باشد.
وی ادامه داد: اگر جناحها بخواهند همچنان در فضای انتخاباتی چندماه گذشته باشند، نتیجهای جز فرسایشی شدن رقابتهای سیاسی و خستگی مردم در برندارد و فقط به منزله کوبیدن برطبل نارضایتیها است و به تعبیری دیگر جناحها باید در روش خود تجدیدنظر کنند.
دهقان با اشاره به عملیاتی شدن گفتوگوی ملی و میزان تاثیر آن در کاهش اعتراضهای هیجانی گفت: اگر جناحهای سیاسی نقد سازنده را از تخریب ویرانگر تفکیک کنند و از ادبیات ستیزهجویانه و پرخاشگرانه پرهیز نمایند و به راحتی به چهره همدیگر چنگ نیاندازند، از مقوله بیاعتمادی درجامعه نسبت به خودشان جلوگیری میکنند و شائبه اینکه همه این جناحها مشکل دارند و قابل اعتماد نیستند، کمرنگ میشود.
وی با بیان اینکه واقعیت این است دشمن مشترک تلاش میکند با یک کلاغ چهل کلاغ همه را زیر سوال ببرد، اظهار داشت: به این ترتیب فضایی برای خود به دست آورده و چون مدتها از عرصه سیاست کشور دور بوده خود را پاک و منزه نشان میدهد و این درحالیاست که اپوزیسیون خارج از کشور اگر ریشهدار بود، از ایران دوره انقلاب رانده نمیشد.
عضو حزب اعتدال و توسعه درباره نقش احزاب در این زمینه گفت: احزاب در ایران بخشی از جناحها هستند. آنها اگر بتوانند به وظایف اصلی خود عمل کنند، قطعا در درازمدت کار بزرگی کردهاند. یکی از کارکردهای اصلی احزاب بُعد آموزشی و کادرسازی است که معمولا کمتر به این موارد بها داده میشود.
وی با اشاره به اعتراضات اخیر، بیان کرد: باتوجه به اینکه بخشی از معترضان زیر ۲۵ سال داشتند، احزاب واقعی میتوانند بخشی از جوانان این رده سنی را جذب کنند و با آموزشهای کیفی و مستمر مقوله کادرسازی را پیش ببرند.
وی درباره اینکه احزاب چگونه میتوانند در این زمینه نقش ایفا کنند، بیان کرد: واقعیت این است احزاب ایرانی هم در سخت افزار و هم در نرم افزار حزبی کمبود دارند و بخش قابل توجهی از احزاب حتی در تهران همچنان مکان مناسبی ندارند و در شهرستانها هم همینگونه است و علاوه بر این احزاب کادر ثابتی هم ندارند که موضوع آموزش را به خوبی سامان دهند و بتوانند به طور مداوم در سفرهای آموزشی باشند.
دهقان افزود: خانه احزاب هم تلاشهایی برای نهادینه کردن مقوله تحزب کرده است. اما امر سیاسی در ایران فراتر از احزاب است.
وی با اشاره به نقش شخصیتهای سیاسی برای اجرای گفتوگوی ملی گفت: باتوجه به اینکه عرصه سیاست در ایران فراتر از احزاب است، قطعا شخصیتهای خارج از احزاب را هم در بر میگیرد. اما واقعیت این است بنابر دلایل فراوان برخی شخصیتها نمیخواهند رسما در چارچوب حزب خاصی قرار گیرند با اینکه قطعا جزو یک اردوگاه خاص تعریف میشوند و چه بسا نقش آفرینی آنها از احزاب هم بیشتر باشد. بنابراین باید از این ظرفیت هم در شکوفایی توسعه استفاده شود.
عضو حزب اعتدال و توسعه در پاسخ به اینکه برای از بین بردن شکاف بین نسل جدید با حاکمیت و کنترل این هیجانات در نسل جوانتر ضمن توجه به مطالبات آنان چه اقداماتی باید انجام داد، اظهار داشت: همانطور که اشاره شد بخش قابل توجهی از معترضان دهه هفتادی معرفی شدند، قطعا آنها به عنوان سرمایههای ملی کشور باید در یک تعامل دوجانبه با نسلهای گذشته به رسمیت شناخته شوند و با پیمایشهای ملی و کشوری از مطالباتشان آگاه شد.
وی با بیان اینکه آنچه مسلم است فرآیند الگوسازی برای جوانان نسل جدید حائز اهمیت است، گفت: شاید نزاعهای سیاسی و چنگاندازی به همدیگر در بین شخصیتها و جناحها این فرآیند را نزد نسل جدید مختل کرده باشد و علاوه بر آن تبلیغات گسترده دشمنان انقلاب و نظام مبنی بر ناکارآمدی هم مزید برعلت شده تا در بخشی از جوانان شاهد احساس نوعی سرخوردگی و ناامیدی از وضع موجود باشیم.
دهقان افزود: بر کلمه «احساس» تاکید دارم چرا که برخلاف تبلیغات فراوان، وضعیت سیاسی جامعه به واسطه استقلال سیاسی ایران طی ۴ دهه گذشته از نوعی پویایی برخوردار است و همچنین در بعد اقتصادی با تمامی نواقص، مسیر رشد و توسعه کشور ادامه دارد و در عرصههای هنری و ورزشی هم شاهد موفقیتهای قابل توجهی هستیم. با این وجود جوانان باید این فرآیند را باور کنند.
این فعال سیاسی اعتدالگرا درباره نقش صدا وسیما در این راستا گفت: صداوسیما باید دستاوردهای دولت مستقر و منتخب مردم را پوشش دهد و از تحلیلهای جناحی خودداری و از تمامی جناحهای سیاسی برای تحلیل استفاده کند و علاوه بر این از سیاهنمایی و یکسونگری در اخبار بپرهیزد؛ برای مثال صداوسیما برای پوشش مراسم سالگرد انقلاب از تمامی سلایق برای تحلیل انقلاب و دستاوردهایش استفاده کند.
گفتوگوی ملی؛ پیشفرضها و راهکارها
علی باقری، مدیرکل وزارت کشور دولت اصلاحات نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته است: گفتوگوی ملی، ضرورتی انکارناپذیر برای جامعه کنونی ماست. جامعهای که نه تنها دستخوش مشکلات و نارساییهای عدیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، فعالان و گروهها و نهادهای مرجع آن در عرصههای مختلف نیز، بعضاً در فضایی آکنده از کدورت، دلخوری و سوء ظن نسبت به یکدیگر روزگار میگذرانند و به جای همافزایی برای حل مشکلات، در بسیاری از موارد مشغول تقابل و خنثیسازی اقدامات و تحرکات یکدیگر به سر میبرند.
استقرار این ضرورت ملی، مستلزم تحقق پیشفرضها و عملی ساختن راهکارهایی است که فقدان آنها، یقیناً موضوع را در سطح مبحثی نظری و غیر عملی نگاه خواهد داشت. اهم پیشفرضهای استقرار گفتوگوی ملی را به شرح زیر میتوان صورتبندی کرد:
- تلاش برای برطرف ساختن عوامل تولید کینه و نفرت و واگرایی در جامعه، کوشش برای التیام زخمهای ایجاد شده از تضادها و تخاصمهای گذشته و ترویج روحیه گذشت و بخشش متقابل در میان فعالان سیاسی و اجتماعی کشور. بر این پایه، هرگونه عمل و گفتاری که تشدید کننده نفرتها و کینهها باشد، مردود است.
- تعریف چارچوبهای کلان و مشترک نظری و معرفتی برای فعالیت طرفهای این گفتوگو و به رسمیت شناختن و پایبندی نسبت به آن از طرف همگان. این چارچوب میتواند برآمده از سند میثاق ملی کشور (قانون اساسی) بدون فاصلهگذاری و ارجحیت اجزای آن، تأمین منافع ملی و حفظ امنیت ملی کشور و نهایتاً اصول ارزشی ملی و دینی مورد قبول عامه جامعه باشد.
- به رسمیت شناختن رقبا و حق فعالیت آنها. این رقبا در مرحله آغازین میتوانند در عرصه سیاسی دو جناح شناخته شده کشور باشند و بتدریج دامنه آن، سایر جریانات سیاسی بالقوه کشور را که حاضر به فعالیت قانونی در چاچوب پیش گفته هستند نیز شامل شود.
- تعریف و به رسمیت شناختن هنجارها و قواعد حاکم بر رقابت و گفتوگو از جانب همگان. این هنجارها میتواند مبتنی بر اصول اخلاقی، قوانین صریح و عادلانه و تعریف نهاد مستقل و بیطرف حل منازعه استوار شود. بر این اساس هرگونه اقدامی که خارج از این قواعد رفتاری انجام شود، غیرقابل پذیرش و لزوماً مورد طرد طرفهای مختلف قرار خواهد گرفت.
در کنار پیشفرضهای لازم و ضروری فوق، تعبیه بسترها و راهکارهایی عملی و اجرایی نیز برای جریان یافتن فرآیند گفتوگوی ملی لازم به نظر میرسد. بسترهایی که فقدان آن، عملاً فرآیند گفتوگوی ملی را ناکام خواهد گذاشت و آن را بدون امکان برای تحقق عملی باقی خواهد گذاشت.
در این میان، دو راهکار و بستر عملی برای جریان یافتن این فرآیند، مهمتر و اساسیتر از سایر عوامل به چشم میآید.
نخستین راهکار در این زمینه، باور، تقویت و برطرف کردن موانع عملی تحقق امکان سازمانیابی و به طور مشخص، تحزب، در جامعه است. بدون شک، برای شکلگیری گفتمانهای واقعی و کلان در جامعه و همچنین سازماندهی نهادهای ریشهداری که مطالبات گوناگون جامعه را به شکل واقعی نمایندگی کنند تا امکان شکلگیری گفتوگوی ملی میان این گفتمانها و حاملان واقعی آن شکل بگیرد، تجربه نقض ناشده بشری، ابزاری جز سازمانهای مردمی سیاسی و اجتماعی به رسمیت نمیشناسد. لذا به عنوان یک راهکار ضروری برای تحقق گفتوگوی ملی، ایجاد بسترهای قانونی و رفع موانع عملی در این زمینه خودنمایی میکند. جامعه کنونی ما از این حیث دارای کاستیها و مشکلات عدیدهای است که باید در جای خود مورد تحلیل قرار گیرد.
همچنین بی طرفی و استقلال «رسانه ملی»، راهکار واجب و انکارناپذیر دیگر است. هر چند با پیشرفت خارقالعاده تکنولوژیهای ارتباطی مدرن، تا حدود زیادی از قدرت و انحصار عملی صدا و سیما در عرصه رسانهای کشور کاسته است، اما تا زمانی که نهاد عمومی و انحصاری رادیو و تلویزیون، به عنوان ابر رسانه جامعه، به سمت «ملی شدن» و بی طرفی پیش نرود و نگاه خود را به عدالت در میان جریانات سیاسی و اجتماعی کشور تقسیم نکند، انتظار برای شکلگیری گفتوگوی ملی، انتظار چندان واقع بینانهای نخواهد بود.