آفتابنیوز : مردم مسجد سلیمان میگویند نشت گاز دمارشان را درآورده و خیلیهایشان آسم گرفتهاند. نزدیکیهای «دره خرسان» در مسجد سلیمان بوی گاز هر غریبهای را به سرفه میاندازد ولی محلیها این بو را احساس نمیکنند. بویی شبیه تخم مرغ گندیده که سینه آدم را تنگ میکند و کمی بعد حالت تهوع. یکی از اهالی ما را به خانهاش میبرد و فرش را کنار میزند و با فندکش زمین را یکپارچه به آتش میکشد. من و بقیه همراهان از تعجب دهانمان باز میماند. این دیگر چه وضعیتی است؟
به گزارش آفتابنیوز؛ روزنامه ایران افزوده است: میگوید: «این گاز است که از زمین بیرون میزند، ما توی این وضعیت زندگی میکنیم. حس بویاییمان از بین رفته و بچهها آسم گرفتهاند. قرار بود جای دیگری به ما خانه بدهند ولی چند سال است بلاتکلیف ماندهایم.»
به گفته مسئولان مسجد سلیمان، مناطق «سی برنج»، «نفتون»، «پشت برج» و «چاه نفتی» هم همانند دره خرسان است، زمانی نفت در باغچهها میجوشید و حالا گاز است که از زمین بیرون میزند و مسموم میکند. وضعیتی که برای مردم و مسئولان به چالشی بزرگ تبدیل شده است.
وقتی ١٠٩ سال پیش نخستین چاه نفتی از سوی کمپانی «دارسی» در دره خرسان مسجد سلیمان به نفت رسید، منطقه در اختیار طایفهای از ایل بختیاری به نام «سادات قیری» قرار داشت که بعدها از سوی شرکت ملی نفت خریداری شد و سند مالکیت آن تا پیش از انقلاب نیز با شماره پلاک «یک» در اختیار این شرکت قرار داشت. اما با توجه به پایان رسیدن منابع نفتی خانهها به مهاجران واگذار شد.
109 سال پیش وقتی انگلیسیها دریافتند مسجد سلیمان ذخایر نفتی سرشاری دارد، پس از ساخت تأسیسات مورد نیاز، ناچار به توسعه شهر و تأسیس فرودگاه، منازل مسکونی برای کارمندان و کارگران، کارخانه یخ و گوگردسازی و زمین فوتبال و تنیس، استخر و سینما شدند. طولی نکشید که منطقه دره خرسان و نفتون و سی برنج تبدیل شد به شهری آباد که اسم و رسمش همه جا پیچید و مردم زیادی برای زندگی به این منطقه مهاجرت کردند. اما رشد و روند تحولات بیش از ٥٠ سال به طول نینجامید و با تحلیل رفتن منابع نفتی، به گفته اهالی مسجد سلیمان، به بنبست رسید و حالا با شهری روبهرو هستیم که ١٠٠ هزار جمعیت دارد و با بیکاری و کمبود امکانات دست و پنجه نرم میکند. به این همه خطر نشت گاز طبیعی را هم اضافه کنید که ١٢ هزار خانوار را تهدید میکند.
گفتوگو با اهالی نشان میدهد، بیشتر ساکنان ٥ منطقهای که به آن اشاره کردیم، توانایی مالی برای مهاجرت به مناطق امن و بیخطر مسجد سلیمان را ندارند و این کار جز با کمک و حمایت شرکت نفت، شهرداری، بنیاد مسکن و مسئولان استان خوزستان میسر نیست.
روز جمعه به مسجدسلیمان میرسیم. شهر، یکسره حاشیهای بیش نیست. خشکسالی هم کم مردم منطقه را آزار نداده. روز تعطیلی کنار نخستین چاه نفتی خاورمیانه، جمعه بازاری برپاست. هر کس برای خودش بساطی پهن کرده؛ از لوله آب و شیرآلات گرفته تا بیل و کلنگ و تسبیح و انگشتر. وقتی از آنها درباره بوی تخم مرغ گندیدهای میپرسم که همه جا هست، میگویند خیلی وقت است شامهشان را از دست دادهاند و بویی را احساس نمیکنند.
مردی که سپیدی به ریش و موهایش دویده بساطش را میسپارد به همشهریاش و کمی آن طرف تر، ما را میبرد به خانههایی که ٤٠-٥٠ سال پیش یا شاید هم بیشتر از عمرشان میگذرد. بوی گاز نفس آدم را تنگتر میکند. از جیبش فندکی بیرون میآورد و روشن میکند و شعلهاش را میگیرد روی زمین. تکهای از زمین برای چند لحظهای آتش میگیرد.
احمد میگوید: «وضعیتمان را میبینی؟ رفتی پایتخت بنویس شب و روزمان با خطر میگذرد. دو تا از پسرهایم برای همیشه از مسجدسلیمان رفتند به اصفهان. خیلیها را میشناسم بهخاطر این وضعیت مهاجرت کردهاند. این سرزمین آبا و اجداد ماست، دوست ندارم این را بگویم، اما اگر در توانم بود، دست زنم را میگرفتم و برای همیشه میرفتم. قرار بود شرکت نفت خانهای به ما بدهد ولی چندتا خانه درست کردند و به بقیه نرسید.»
سراغ مسئولان شرکت بهرهبرداری نفت و گاز را میگیرم، ابوذر شجاعی رئیس روابط عمومی این شرکت ما را به محلاتی که گاز از دل زمین تراوش میکند، میبرد و درباره این معضل طبیعی میگوید: «نفوذ گاز به سطح زمین یک پدیده طبیعی است آن هم بهخاطر شکستگی سنگ عظیمالجثهای که روی میدان نفتی و گازی مسجد سلیمان قرار گرفته. گاز از میان این شکستگی به سطح زمین راه پیدا میکند و نمیشود کاری کرد. مقدار سولفید هیدروژن آن زیاد است و برای مردم زیان آور است و حتی به وسایل زندگیشان آسیب میزند. باید به این نکته اشاره کنم که مسجد سلیمان دو مخزن گازی و نفتی دارد. مخزن گازش جزو بزرگ ترین مخازن گازی جهان است که میزان گاز ترش آن 25 درصد است و این بسیار خطرناک و کشنده است و 3 تا 4 ثانیه استنشاق آن باعث مرگ میشود.
خانه علی مراد در محله دره خرسان است، او هم برای اینکه نامناسب بودن وضعیت زندگیشان را نشان بدهد، ما را به خانهاش دعوت میکند و کف خانهاش فندک میکشد. با نخستین جرقه، زمین روشن میشود. میگوید: «بوی گاز و نابود شدن ریههایمان یکطرف، از بین رفتن اسباب و اثاث منزل هم یک طرف. زندگی برایمان نمانده. سیمهای مسی کولر گازی مدام سوراخ میشود. گاز، یخچال و تلویزیون و بقیه وسایل را هم خراب کرده.
چند وقت پیش یک تیم آمده بود و با دستگاه عجیب و غریبی، گاز توی خانه را اندازه گرفتند. یکی از آنها گفت میزان گاز زیاد است و باید خودمان را به دکتر نشان بدهیم و هر چه زودتر محل زندگی را عوض کنیم. چند روز بعد برای چکاپ ریههایمان دکتر رفتیم. گاز به ریه من و بقیه خانوادهام آسیب جدی زده.»
شجاعی درباره انتشار بوی گاز در خانههای دره خرسان و چند محله قدیمی شهر که زمانی محل استخراج نفت بوده، چنین میگوید: «مسجد سلیمان از گذشته تا همین چند سال پیش گاز شهری نداشت و آن زمان برای تأمین سوخت برای مصارف خانگی از گازهای سرچاهی که تصفیه نشده هستند استفاده میشد. یعنی مردم از لولههای اصلی به خانههایشان انشعاب میگرفتند. بیشتر این لولهکشیها غیراستاندارد بود و مردم از لوله آب و حتی شیلنگ استفاده میکردند. این گازها اثرتخریب بالایی دارند و بعد از مدتی لولهها را سوراخ میکردند و به بیرون نشت میکردند.
خانههایی که شما بازدید کردید از جمله همین خانههایی هستند که از لولهکشی غیراستاندارد استفاده میکنند. معمولاً این لولهها در عمق 5 یا 10 سانتیمتری از سطح زمین قرار دارند و با توجه به فرسودگی تحت تأثیر گاز سرچاهی دچار نشت شدهاند. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که 90 درصد از این انشعابات قطع شده و شرکت گاز با لولهکشیهای جدید، گاز شهری استاندارد در اختیار مردم گذاشته. سعی داریم برای 10 درصد باقیمانده هم شرایط استفاده از گاز شهری را مهیا کنیم ولی نکته اینجاست که باید خانوادههایی را که در مناطق خطرناک هستند به جای دیگری منتقل کنیم که در حال حاضر امکانش نیست.»
مسألهای که بسیاری از اهالی مناطق دره خرسان و نفتون به آن اشاره میکنند واگذاری تعداد محدودی خانه به اهالی مناطق دیگر است. بسیاری از آنها هم خواهان این هستند جای خانههای ناایمنشان خانه دیگری حتی کوچکتر در نقاط دیگر شهر در اختیارشان قرار گیرد.
رئیس روابط عمومی شرکت بهرهبرداری نفت و گاز مسجد سلیمان با اشاره به پیشنهاد دولت اصلاحات برای جابهجایی شهر فعلی مسجد سلیمان به منطقهای دیگر و توقف ساخت و ساز در این شهر میگوید: «با روی کار آمدن دولت نهم، مسئولان وقت برآوردی انجام دادند و گفتند هزینه جابهجایی شهر زیاد است و به جای این کار ساکنان مناطقی را که مشکل نشت گاز دارند، جابهجا کنیم و برای این کار شرکت نفت برآورد هزینه کرد و قرار شد 120 میلیارد تومان به وزارت مسکن و شهرسازی پرداخت کند تا منازل سازمانی هوانیروز را که خالی از سکنه بود، ترمیم و مقاومسازی کنند و در اختیار 5 هزار خانوار قرار دهند. بعد هم با چند سال تأخیر که شرکت نفت هیچ دخلی در آن نداشت، این طرح عملیاتی شد و با گران شدن مصالح ساختمانی و تورم به وجود آمده، وزارت مسکن بهعنوان مجری و بنیاد مسکن بهعنوان پیمانکار توانستند تنها 310 آپارتمان در اختیار مردم بگذارند. حتی قرار بود بعد از انتقال ساکنان 5 منطقهای که مشکل نشت گاز دارند، خانههای این مناطق تخریب و به جای آنها درختان سازگار با شرایط آب و هوایی مسجد سلیمان کاشته شود که تاکنون فقط 110 خانه تخلیه شده را تخریب کردهایم.»
بیش از 12 سال است که مردم مسجد سلیمان همچنان منتظر بهبود وضعیت زندگیشان هستند. بوی گاز آنها را بیمار کرده و وعده 14 ساله مسئولان هنوز دوای دردی نشده. تلاش ما هم برای ارتباط و پاسخگویی مسئولان گذشته به نتیجهای نرسید.
آپارتمانهایی که از پروژه هوانیروز مربوط به رژیم گذشته مانده بود و اسکلت و سقف و دیوار داشت و نیمه کامل بود و بنیاد تنها می باید نصف هزینه یک آپارتمان را پرداخت می کرد.در صورتی که در همان سال1382می توانستند 120میلیارد را بین صاحبان حانه ها توزیع کنند و نه تنها5000خانه آلوده را تخلیه کنند بلکه هزینه ایجاد فضای سبز در محل خانه های تخریب شده را نیز فراهم کنند.اوج سوء استفاده و سوء مدیریت در این پروژه کاملا" مشهوده 120میلیارد به باد رفت و مردم همچنان در فلاکت زندگی می کنند و شرکت نفت هم می گوید من سهمم را داده ام و موضع دیگر به ما ربطی ندارد.