کد خبر: ۵۱۹۷۰۱
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰

ارزش‌های فراموش‌شده معماری ایرانی/ وقتی خانه‌ها از روح تهی می‌شود

سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت شیخ بهایی و روز معمار است؛ برخی معماران براین باورند که خانه‌های امروز ما، تنها به یک سرپناه تبدیل شده و از معنا و مفهوم بی‌بهره‌اند.
آفتاب‌‌نیوز :
«ما ساکن ایرانیم نه اهل آن. در این خانه زندگی می‌کنیم، بدون آنکه دل‌بسته‌اش باشیم. تنها درپی ساختن سرپناهی هستیم؛ سرپناهی برای خود تا دمی‌از گزند باد و باران بیاساییم؛ آری تنها برای لحظه‌ای. احساس صاحب خانه بودن، بی‌معنی است؛ مسافرانی هستیم که حتی ارزش فرهنگی و تاریخی دیاری که به آن سفر کرده‌ایم را نمی‌دانیم، از این روست که پاسش نمی‌داریم و بی‌تفاوت از کنارش می‌گذریم.» 

به گزارش آفتاب‎نیوز؛ این‌ها را نیما کیوانی می‌گوید، معمار جوان ایرانی که تجربه‌های موفقی در زمینه حضور در جشنواره‌های جهانی معماری دارد. او حرف‌هایش در گفتگو با مهر را این گونه ادامه می‌دهد: چیزی که در معماری امروز به آن توجه نمی‌شود، «خانه اندیشی» است. به این معنی که بسیاری از معماران ما روی پروژه‌های مسکونی کار می‌کنند و آنچه می‌سازند از روح آرامش و آسایش تهی است در حالی که خانه، معنا و مفهوم خود را دارد و در درجه نخست،  باید آرامشگر روح باشد. به عبارت دیگر، یک بخش از پرخاشگری، ناآرامی و اضطراب مردم ما به مشکلات اقتصادی و شرایط اجتماعی برمی‌گردد و بخشی از آن، تحت تاثیر معماری ماست و خانه‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم.

روز بزرگداشت شیخ بهایی، شاعر، فیلسوف و ریاضیدان قرن دهم هجری را روز معمار نامیده‌اند. خبرگزاری مهر به بهانه این روز به گفتگو با چند تن از معماران در این زمینه پرداخته و این پرسش را با آنها در میان گذاشته که معماری چه تاثیری بر روح و روان آدم‌ها می‌گذارد و چرا امروز، خانه‌ها کمتر آرامش می‌بخشند و بیشتر به یک سرپناه تبدیل شده اند!؟

کپی‌برداری از معماری اروپا!

روزگاری معماری گیلان با اصفهان و یزد و خوزستان تفاوت داشت اما امروز همه خانه‌ها شبیه یکدیگر است. انگار کمتر کسی، خود را متعلق به خانه و فضایی می‌داند که در آن زندگی می‌کند؛ به گفته  نیما کیوانی، احساس تعلق، یکی از چیزهایی که به ما آرامش می‌دهد و  امروز مردم ما نسبت به خانه‌های خود این احساس را ندارند. یک روز، معماری گیلان متعلق به همان منطقه بود و زمین تا آسمان با معماری یزد تفاوت داشت اما امروز همه خانه‌ها شبیه به هم شده است. ما امروز، ساکن ایرانیم نه اهل آن. در این خانه زندگی می‌کنیم، بدون آنکه دل‌بسته‌اش باشیم. ما تنها درپی ساختن سرپناه هستیم؛ سرپناهی برای خود تا دمی‌از گزند باد و باران بیاساییم؛ احساس صاحب خانه بودن، بی‌معنی است؛ مسافرانی هستیم که حتی ارزش فرهنگی و تاریخی دیاری که به آن سفر کرده‌ایم را نمی‌دانیم، ما در این کارگاه‌ها به دنبال تبیین مفهوم خانه هستیم؛ خانه ای که قرار است آرامش دهد و احساس تعلق ایجاد کند.

مدیر پروژه «ارسی خانه» معماری امروز ما را کپی برداری از معماری مدرن اروپا می‌داند و می‌گوید:  بسیاری از ضوابط که در معماری امروز ایران وجود دارد، از ساختارهای معماری مدرن در اروپا کپی برداری شده و ما بافت و بستر شهرها را در نظر نگرفته و به این مساله توجه نکرده ایم که معماری ایران، همواره کشف و شهود بوده و ما همیشه به خلوت گاه نیاز داشته‌ایم. تا آنجا که حتی در بسیاری از خانه‌های قدیمی، اتاقی بدون روزن و پنجره وجود داشته اما در معماری امروز، چنین فضایی وجود ندارد و این نادیده گرفتن روح ایرانی است.

توجه به معماری بومی‌ضروری است

این جمله را بارها و بارها، از افراد مختلف شنیده‌ایم که: «حال ما در خانه‌های قدیمی‌خوب است یا این خانه‌ها به ما احساس آرامش می‌دهند»؛ امید فراهانی، از جمله معمارانی است که یک بخش از این حس و حال خوب را به گذشته معماری ما نسبت می‌دهد و می‌گوید: نوستالژی، یکی از عواملی است که موجب می‌شود همه ما خانه‌های قدیمی‌را دوست داشته باشیم. انگار هنوز هم که هنوز است، بخش‌هایی از ما در این خانه‌ها باقی مانده اما این همه ماجرا نیست. خانه‌های قدیمی، هویت دارند در حالی که خانه‌های امروز از معنا و مفهوم تهی شده اند.

به گفته این معمار و طراح داخلی، یک زمان خانه‌ها، حیاط مرکزی داشت و حوض کاشی آبی؛ صدای آب به اهل خانه آرامش می‌داد و درختانی که دورتادور حیاط کاشته شده بود، نشان دهنده پیونده انسان با طبیعت و احترام او به محیط زیست بود اما شرایط امروز متفاوت شده؛ دیگر کمتر کسی می‌تواند در یک خانه- باغ زندگی کند و شرایط جدید، ملزومات خاص خود را دارد اما معماران می‌توانند تدبیری بیندیشند تا خانه‌ها فقط به یک سرپناه تبدیل نشوند برای مثال می‌توان از فضاهای مشاع بهره برد و حیاط مرکزی را به طبقات منتقل و  با استفاده از رنگ،  آپارتمان‌های کوچک را به فضایی دلنشین و آرام تبدیل کرد.

فراهانی به «معماری بوم آورد» و ویژگی‌های آن اشاره و بیان می‌کند: روزگاری برای ساختن یک خانه از مصالح بومی‌استفاده می‌شد برای مثال در یزد از خاک رس و در گیلان از کاه و تنه درخت استفاده می‌کردند اما امروز مواد و مصالح یکسان و مشابه در همه جای ایران، حتی روستاهای دورافتاده پخش می‌شود. به همین خاطر است که همه خانه‌ها شبیه یکدیگرند و کمتر خانه ای است که به یک منطقه خاص تعلق داشته باشد. گرچه امروز بعضی معماران و حتی کارفرمایان به این نتیجه رسیده اند که باید توجه بیشتری به معماری بوم آورد داشته باشند.

 الگوی معماران قدیم  «بهشت» بوده است

«معماری، وجوه مختلفی دارد. یک بخش از آن عقلایی و سازه‌ای و وجه دیگری از آن فرهنگی و هویتی است که اگر این بخش را حذف کنیم، آنچه باقی می‌ماند نه یک خانه و محلی برای زندگی که یک سرپناه خاکی، فلزی یا بتنی است که ما را از سرما و گرما در امان می‌دارد و هیچ معنا و مفهوم دیگری ندارد اما هر اندازه توجه ما به بخش فرهنگی و انسانی ساختمان‌ها بیشتر شود، معماری ما کامل تر و غنی تر است.»

این مطالب را علی فروزانفر می‌گوید و معتقد است: ما به سمت یک معماری یکنواخت می‌رویم چرا که به وجه‌های مختلف معماری و تفاوت‌های اقلیمی‌توجه نمی‌کنیم و برای ساختمان سازی از مصالح یکسان بهره می‌بریم. در حالی که یک روز خانه‌های یزد و دیگر شهرهای کویری را طوری طراحی می‌کردند که زمستان‌ها گرم و تابستان‌ها سرد باشد یا در گیلان به کج باران‌ها و رطوبت زمین توجه می‌شد و معماری هماهنگ با طبیعت و ویژگی‌های بومی‌هر منطقه بود.

مدیر مرکز معماری اسلامی‌ حوزه هنری براین است که معماری ما همیشه به طبیعت احترام گذاشته و به جرات می‌توان گفت که معماری ایرانی، نمادی از معماری پایدار در گذشته جهان است. معماری هیچ تمدنی در دنیا این اندازه همساز با اقلیم و طبیعت نبوده است. اما معماری امروز ما ما بلاتکلیف است و چاره ای جز توجه به عرفان، تعقل، طبیعت و ویژگی‌های بومی‌هر منطقه ندارد.

 فروزانفر به دوره بازگشت در معماری ایرانی اشاره و بیان می‌کند: یک زمان معماران ایرانی در طراحی باغ‌ها و خانه‌ها، بهشت را الگوی خود قرار می‌دادند؛ در صورتی که امروز معماران ما از فلان برج ساز غربی پیروی می‌کنند و این تفاوت در نگاه و طرز تفکر، موجب شکل گرفتن گونه ای از معماری شده که با فرهنگ و هویت فرهنگی ما همخوانی ندارد و ما را به آرامش و آسایش نمی‌رساند؛ از این روست که امروز، هم مردم و هم معماران به این نتیجه رسیده اند که باید به معماری پایدار که با اقلیم و طبیعت هر منطقه هماهنگ بوده توجه کنند و چه خوب که روز بزرگداشت شیخ بهایی را روز معمار نامیده اند چراکه شیخ بهایی، پیش از آن که معماری بداند عارف و شاعر و فیلسوف بوده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین