کد خبر: ۵۲۴۶۹
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۸۵ - ۱۲:۲۸

تنهای تنها مثل علی دايی

آفتاب‌‌نیوز : شاید این معضل بزرگ را خود «ما» سبب باشیم هنگامی كه از پشت چراغ قرمز عبور می‌كنیم و به مامور راهنمایی و رانندگی فحش می‌دهیم در حالی كه این ما هستیم كه قانون را زیر پا گذاشتیم و مقصریم اما تمام عصبانیت‌ها و استرس‌های‌مان را با این ناسزا خارج می‌كنیم، بگذریم.

علی دایی پس از گل‌هایش به تیم سابق همانند روزهای ابتدایی مشهور شدنش به هوا می‌پرید و شادی می‌كرد اما چه كنیم كه ما از بازیكنانی خوش‌مان میآید كه سر به زیر و خاكی باشند، از حسین بادامكی كه پس از گل به تیم سابقش زانوی غم بغل می‌كند و از ناراحتی نمی‌تواند سرش را بالا گیرد و تا پایان بازی گرفته به نظر می‌رسد، ولی به دل هواداران تیمش فكر نمی‌كند كه از دست او ناراحتند، ما از شخصیت‌هایی دلخوریم كه خیلی خوب ادای تختی را در میآورند اما ذره‌ای از درونیات و احساسات او را به ارث نبرده‌اند. كسانی كه همیشه در مقابل انظار، با گردن كج و شانه‌های افتاده، قربان صدقه مردم می‌روند اما در محافل خصوصی ...! از این نیز بگذریم.

اما مرد انگشت‌نمای میدان پرسپولیس و سایپا! نه مهرزاد معدنچی با بازی‌های اعصاب خردكن و بی‌دقتش، نه داور كه با اشتباهاتش روند بازی را تغییر داد و نه فردوسی‌پور كه سعی داشت با تكیه بر نكته‌های حاشیه‌ای یگانه آرتیست میدان باشد بلكه علی‌دایی به تنهایی مرد انگشت‌نمای بازی بود. هیچ‌كس از فرمول جادویی ثبات و پایداری او در این فوتبال فرسایشی چیزی نمی‌داند و واقعاً باور كردنی نیست بازیكنی در این سن این گونه پرحرارت و با انگیزه ظاهر شود اما نكته‌ای قابل فهم است، او همیشه «خود» را در یكسو و «دیگران» را در سوی دیگر قرار می‌دهد تا همیشه انگیزه برای كار، فعالیت و تلاش داشته باشد، او همیشه خود را تنها می‌دانست و همین تنهایی او را به اوجی رسانده كه «ویژه» باشد. هیچ‌گاه از احدی «انتظار» نداشت و در تنهایی‌هایش به دنبال هدفی می‌گشت كه آرزویش بود. 

هنوز هم تمرینات بی‌وقفه و مستمرش را به یاد داریم. از عرق ریختن‌های بی‌نهایت و اندیشه هدایت شده‌ای كه موفقیت می‌خواست.كدام فوتبالیست را سراغ دارید كه بیش از یك دهه در اوج باشد و هر فصل گل بزند و تاثیرگذار باشد. اصولاً ما انسان‌هایی هستیم كه اگر چیزی را نخواهیم به یاد بیاوریم، به یاد نمیآوریم. گلزنی‌هایی كه ما را به سقف می‌چسباند و افتخاراتی كه چندین دهه بود از یاد برده‌ایم. 

اینجا ما به دنبال این هستیم كه اگر او كوچكترین لغزشی داشته باشد در بوق و كرنا كرده و سركوبش كنیم. انسان‌هایی متفاوت‌پسندی هستیم و از برنامه بلند مدت و حضور همیشگی یك جریان و شخص خسته می‌شویم برای همین مدام فریاد می‌زنیم تمامش كن و دایی همچنان با اصرارها و پافشاری‌های خاص خودش، تنهای تنها در زمین می‌دود و بازی می‌كند و عجیب اینجاست كه در مهم‌ترین بازی‌ها گل هم می‌زند و همین لجمان را بیشتر درمی‌آورد.

برای ما دلخواه این است كه در این روزگار «روزمره» شخصیتی بزرگ باشد تا شخصیت خود را از دست بدهد. بزرگی كه كوچك شود و حتی كوچكی كه راه بزرگ شدن بر او مسدود گردد. فرهنگ ما به دنبال این است كه فردی را پیدا كنیم و همه گناهان را بر گردنش بیندازیم و خیال كنیم: خلاص.

اما همین دایی در تنهایی‌هایش به دنبال شكستن ساختاری است كه به غلط بنا شده است. ما چه گستاخانه در مقابل این ساختار شكنی، هنجار را می‌شكنیم و اخلاق و روابط را بد نام می‌كنیم. «دایی تنها» دیگر سخن ما را نمی‌شنود و آن را ضربه‌ای به خود می‌داند و ما از روی لج هر كاری می‌كنیم تا او به هدف‌هایش نرسد. كاش او از این تنهایی در بیاید و از دلایلش برای‌مان بگوید و از اصرار عجیبش بر بازی و در صحنه ماندن سخن گوید و این كه چگونه اكسیر قدرت را در وجودش حفظ كرده است. 

دو طرف مقصریم، دایی را نمی‌گویم چون در تنهایی‌هایش به حرف‌مان گوش نمی‌دهد اما تقصیر ما این است كه «دایی» را تنها می‌گذاریم و اصلاً به فردایی فكر نمی‌كنیم كه حضور او به عنوان یك فرد مشهور در بالاترین كرسی‌های فوتبال دنیا منشاچه منافعی برای فوتبال، ملت و كشورمان خواهد بود. البته شان، جایگاه و شخصیت او را به چالش می‌كشیم تا خودمان را خالی كنیم و در این میان تنها «وطن» ضرر می‌كند، چون باید شاهد باشیم فردا او هم همانند حشمت مهاجرانی، علی پروین، ناصر حجازی و خیلی‌های دیگر باید در گوشه‌ای بنشیند و دم بر نیاورد مگر به «خیانت» معرفی گردد. 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین