کد خبر: ۵۴۳۶۳۹
تعداد نظرات: ۳۵ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۱

من عروس 10 روزه هستم ! / کیوان از همان شب عروسی درخواست عجیبی دارد +عکس

عسل 35 سال داشت و از سال‌ها پیش که پدر و مادرش فوت کرده بودند با برادرانش زندگی می‌کرد. آنها هم تلاش می‌کردند جای خالی پدر و مادر را برای خواهرشان پر کنند. او یک اتاق در اختیار داشت که اسمش را گذاشته بود «اتاق تنهایی».
آفتاب‌‌نیوز :
روزهای گرم تابستان رو به پایان بود و چند روزی بیشتر به شروع فصل پاییز؛ سرآغاز جشنواره رنگ‌های طبیعت نمانده بود. اما برای «عسل» که به مجتمع قضایی خانواده آمده بود تا تکلیف زندگی مشترک 10 روزه‌اش را روشن کند انگار تابستان و پاییز فرقی نداشت. نه به فکر سفر تابستانی بود نه حتی دل و دماغ رفتن تا پارک محله را داشت. در یک سال گذشته، تمام وقتش را با کار کردن و غصه خوردن در اتاق تنهایی دوران نوجوانی‌اش گذرانده بود.

 هر روز صبح به محل کارش در بانک می‌رفت و در اوقات بیکاری سرش را با کتاب خواندن یا ورزش  گرم می‌کرد تا اینکه با «کیوان» آشنا شد. آن روز عسل پشت باجه نشسته بود و کیوان می‌گفت از پشت همان دیوار شیشه‌ای عاشقش شده و همسر رویایی‌اش را پیدا کرده است. چند هفته گذشت تا عسل به او اعتماد کند. بعد از آن تماس‌های تلفنی و دیدارها شروع شد. هنوز دو ماه از نخستین برخوردشان نگذشته بود که کیوان با خانواده‌اش به‌خواستگاری عسل رفتند. در همان شب خواستگاری ،کیوان خود را مهندس عمران معرفی و مدام از خود و خانواده‌اش تعریف می‌کرد با اینکه برادران عسل رفتار و گفتار خواستگار را نپسندیدند اما اجازه دادند عروس خانم خودش درباره آینده تصمیم بگیرد. عسل برای آنکه میزان علاقه‌مندی و جدیت خواستگارش را بسنجد مهریه 500 سکه‌ای پیشنهاد داد، کیوان هم گفت:«از این به بعد هر چه داریم با هم شریک خواهیم بود و اهمیتی ندارد مهریه چقدر و چند سکه باشد...»

بعد از جشن عقد مختصر، زوج جوان زندگی مشترکشان را با هم آغاز کردند. اما همان روز اول کیوان از همسرش خواست تا همه سکه‌ها و طلاهای هدیه سر عقد را به او بدهد تا در جای امنی نگهداری کند. او اصرار داشت که حتی گردنبند و گوشواره‌ها را هم بگیرد، اما عسل قبول نکرد و توضیح داد که دوست دارد چند قطعه از آنها را به‌عنوان تازه عروس استفاده کند. این موضوع به‌عنوان نخستین اختلاف در زندگی مشترک، ذهن عسل را به خود مشغول کرد. یکی دو روز بعد هم وقتی کیوان از فیش حقوقی و درآمد عسل پرس و جو کرد اختلاف دیگری پیش آمد. زن جوان این مشکلات را چندان جدی نمی‌گرفت و ترجیح می‌داد به سفر ماه عسلی که قرار است بروند و روزهای خوش و تحقق آرزوهایش فکر کند. اما کیوان که قول یک ماه عسل رؤیایی را به همسرش داده بود حتی در این مورد هم زیر قولش زد. از سوی دیگر ماجرای ارثیه پدری عسل را پیش کشید و کم کم اختلاف میان آنها وسیع‌تر شد.

من عروس 10 روزه هستم ! / کیوان از همان شب عروسی درخواست عجیبی دارد +عکس

هنوز 10 روز هم از زندگی مشترک آنها نگذشته بود که عروس جوان موضوع را برای برادرانش توضیح داد و از توقعات بیجای همسرش حرف زد. برادران هم تصمیم گرفتند با آقای داماد صحبت کنند، اما کیوان به صراحت به آنها گفت در امور خانوادگی‌اش دخالت نکنند. در همان روزها عسل متوجه شد که لباس‌های همسرش هنگام بازگشت از محل کار، بوی زغال می‌دهند. اول تصور کرد همسرش معتاد است اما خیلی زود مشخص شد که کیوان اعتیاد ندارد، بلکه در حجره زغال فروشی خانوادگیشان کار می‌کند، یعنی به دروغ خود را مهندس عمران معرفی کرده است. وقتی که عسل به همسرش بابت دروغی که گفته اعتراض کرد دعوای مفصلی به راه افتاد و عروس جوان به حالت قهر خانه را ترک کرد. در ادامه پسران دو خانواده رودرروی هم قرار گرفتند و کار به دادگاه کشیده شد.

یک سال از روزی که عسل خانه شوهر را ترک کرده بود گذشت. در آن صبح گرم شهریور زن جوان با یکی از برادرانش و کیوان نیز به همراه دو برادرش در شعبه 276 دادگاه خانواده مقابل قاضی  «غلامرضا احمدی» نشسته بودند تا به دادخواست طلاق عسل رسیدگی شود. چند لحظه بعد از ورود آنها قاضی پرونده را بررسی کرد و از دو برادر خواست جلسه را ترک کنند. سپس رو به عروس جوان گفت:«چه اتفاقی افتاده که درخواست طلاق را مطرح کرده‌اید؟»

عسل روی صندلی جا‌به‌جا شد و گفت:«با هزار امید و آرزو به درخواست ازدواج این مرد جواب مثبت دادم. قبل از شروع زندگی مشترک دائماً وعده یک زندگی شیرین، ماه عسل و روزهای رؤیایی را می‌شنیدم، اما فقط چند روز کافی بود تا شخصیت واقعی‌اش برایم روشن شود. همه طلاهایم را گرفت و انتظار داشت سهم الارث 4 باب مغازه باقی مانده از پدر مرحومم را هم از برادرانم بگیرم و به او بدهم. در حالی که برادرانم مثل پدر از من مراقبت کرده بودند و خجالت می‌کشیدم حتی در این باره حرف بزنم. یک روز درباره فیش حقوقی‌ام دعوا راه می‌انداخت و یک روز انتظار داشت برایش وام سنگین از بانک بگیرم. در حالی که من تنها به یک زندگی آرام و خوش فکر می‌کردم. حالا هم یک سال است برادرانمان برای هم خط و نشان می‌کشند و این مسائل باعث شده به همان اتاق دوران مجردی‌ام برگردم. بنابراین طلاق برایم بهتر از زندگی با یک مرد پرتوقع است.»

قاضی به مرد نگاهی کرد و گفت:«شما چه نظری دارید؟»
کیوان بلافاصله جواب داد:«این خانم وقتی در خانه برادرانش بوده، به چه اجازه با غریبه‌ها به مسافرت رفته است؟»

عسل حرفش را قطع کرد و گفت:«خواهر و شوهر خواهر غریبه نیستند.»قاضی هم رو به مرد کرد و گفت:«لطفاً درباره موضوع جلسه که دادخواست طلاق است صحبت کنید. ایشان مهریه را هم درخواست کرده‌اند. آیا توانایی پرداخت آن را دارید؟»

کیوان جواب داد:«قرار بود که در همه مسائل زندگی با هم شریک باشیم، اما این خانم هیچ گونه همکاری در این رابطه نداشته. بعد هم زندگی مشترک را رها کرده و قصد بازگشت هم ندارد. با این حال من قصد ندارم طلاقش دهم و در مورد مهریه هم قرار نبوده آن را درخواست کند...» عسل خواست چیزی بگوید که قاضی اشاره کرد سکوت کند. سپس به داماد جوان توضیح داد که گرچه حق طلاق در اختیار مرد است، اما زن می‌تواند به خاطر برخی مشکلات درخواست طلاق بدهد. جدا از این مهریه حق هر زنی است و می‌تواند هر گاه که تمایل داشت آن را دریافت کند. در ادامه عروس و داماد دلایلشان را توضیح دادند. قاضی از آنها خواست اظهاراتشان را امضا و نظر داوران خود را برای ثبت در پرونده به دادگاه ارائه کنند تا رأی لازم صادر شود.

رکنا

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۳۵
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۳
1
31
متاسفانه این روزها مردان زیادی به دنبال ازدواج با زنان شاغل و یا دارای ارث هستند
خیلی از این مردان که اکثرا بیکار هم هستند در صورت ازدواج حتی کارت حقوق همسرشان را گرفته و به زنشان خرجی می دهند
فقط حیران خانواده ها هستم که چرا به افرادی که شغل درستی ندارند جواب مثبت می دهند؟
یا فکر می کنند که کسی که خودش از پدر و مادرش پول توجیبی می گیرد قرار است برای زندگی مشترک آن ها چکار کند؟
جاسم
|
United Arab Emirates
|
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
6
31
این پدر و مادر و برادران تاقبل عقد کجا بودند تا تحقیق و بررسی از داماد آینده داشته باشند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
3
27
بعضیها هم شغل درست حسابی دارند اما نه قلب سالم و نه فکری رشد یافته دارند
مشکل اساس فکری است
احمد رضا
|
United Arab Emirates
|
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
19
15
سلام.خانوم شما خونه پدرتون چقد زندگیتون رویایی بوده که حالا دنبال رویاهاتون هستین؟!بعدشم زندگیه دیگه،همش که گل و بلبل نیست.به اون اقا هم باس گفت زشته اول زندگی به دروغ خودتو کس دیگه جا بزنی،طلاهاشو به زور بگیری و همش دنبال پول باشی.از غیرت و انسانیت به دوره.از پول بگذرینو برین سر زندگیتون.....
پاسخ ها
Reza
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۸
ارزو دیگه هر کسی دوست داره زندگیش رویایی باشه چرا شماها انقدر وغیح هستید
شیوامحمدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۱
من این دخترو درک میکنم چون خودمو همین مشکلو دارم و بدترین مشکلم اینه که نمیتونم بهش بگم نمیخوامش مردی که توقع بی جا از زن داشته باشه و دنبال ی چیز دیگه باشه مرد نیست زن تا حدی که بتونه با مرد راه میاد زن نوکرو کلفت نیست که زن باید احترام داشته باشه زندگی که با دروغ شروع بشه زندگی نمیشه چون مرد از چشم زن میوفته
مشکل تمام مردم ایران اینه که خودشون دنبال بقیه حرف میزنن بعد دلشون نمیخواد کسی دنبالشون حرف بزنه تازه زن اگه گفته ست زندگیه رویایی چون مردش قول داده ن بزنه زیر همه ای قولاش
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۰
2
23
زندگی که با دروغ شروع بشه، پشیزی هم ارزش نداره. اشتباه خانومه این بوده که بدون تحقیق و شناخت رضایت به ازدواج دادن. دخترهای در این شرایط باید خیلی مراقب باشن چون مردان این چنینی در کمین نشستن و فقط ادای عشق را در می آورن و زنان باید دقت کنن که حتما حق طلاق را قبل از عقد بگیرن تا دچار مشکلات این چنینی نشوند.
مهری
|
-
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۰
2
22
سلام طلاق بگیر راحت شو
بهزاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۵
3
20
نمیدونم اصلن خانواده ها ی جورایی منگ شده اند .وقتی ی پیراهن میگیرن صد تا مغازه سر میزنن .ولی وقتی ی نفر دروغ میگه و یا حرفی میزنه دنبال پرس و جو ی و استعلام نیستند.ب یزدانکه ک گر ما خرد داشتیم ....کجا این سرانجام بد داشتیم.
سام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
4
23
به نظر من برو طلاق بگیر خودت راحت کن که همچین مردی ارزش یه هزار تومنی رو هم نداره ،از شغل زغال فروشی که داره یا اونجا کار میکنه معلوم چه آدمی ،شنیدی که میگن ما خودمون زغال فروشیم ، دیگه خودت تهش بخون ،
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
5
13
بیشتر تقصیر برای دخترخانم هاییه که تا یه خواستگار میبینن پدرومادرشونو بی خیال میشن
رضا
|
United States of America
|
۰۱:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
1
14
تقصیرخودت بوده مگه نه برادر بدبختت گفته خوب نیست چرا گرفتی حالا هم اصلا کوتاه نیا وطلاق بگیر
پریسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
2
13
به نظر من فقط طلاق همین
پاسخ ها
مریم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۲
اره درست میگی پریساجانم
H
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۰
10
4
سلام نظرمن اینه که برگردبه زندگی قبلیت وبرات تجربه باشه
عبدلله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۱
1
11
به نظر من فقط طلاق
Narin
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۶
1
8
سلام منم زندگیم تقریبا همینجوره، شوهرم اومد خواستگاریم خانوادش گفتن کارمنده مدیرعامل شرکته و از این حرفا ماهم از هرکی پرسیدیم گفتن بله مدیرعامله ولی وقتی ک ما عقد کردیم کلا چن روز از عقدمون گذشت شوهرم گفت ک من از این کارم خسته شدمو اصلا ب درد نمیخوره کارش زیاده حقوقشم کمه میخوام استفا بدم بعد چن روز ک باهاش رفتم بیرون بهم گفت تو پس انداز چیزی نداری بهم بدی بشدت ب پول احتیاج دارم منم گفتم ن ندارم بعد بیست روزی گفت ۲۶ میلیون بدهی دارم باید پس بدم خودمو بدبخت کردم تورو هم بدبخت کردم بعد یه هفته گفت قرضو جور کردمو پس دادم بعد دوسه ماه چن باری از بابام دو میلیونوسه میلیون قرض گرفتو پس میداد دیگه اخر باری گ دوباره میخولست از بابام قرض بگیره خودم نذاشتم و جوابش کردم. بعد هفت ماه بعدعقد ک وام ازدواجو گرفت میخواست وامو ب زور ازم بگیره ک خودم ندادم و چون طلا واسم نگرفته بود پانزده میلیون خودمو دادم طلا و خودش قست وامو بده و پانزده دیگش دست خودش بود ک اصلا نفهمیدم باهاش چیکار کرد و الان که ۹ ماهه ازدواج کردیم همچنان میگه بدهی دارمو از این حرفا یه ماشینم داشت اونم فروخت الانم تویه یه خونه ی مستاجری ک ته زمینه زندگی میکنیم و فقط طلاهای دست خودم مونده ک هر روز باهام دعوا میکنه میگه طلاهاتو بده بفروشم بدهی دارم بخدا دیگه از دستش خسته شدم چون تو یه شهر کوچیکی زندگی میکنیم بخاطر حرفو قضاوت مردم نمیخوام طلاق بگیرم چون شوهرم انقد خوب پیش همه نقش بازی میکنه و خودشو پول دارو آدم باشخصیتی جا زده ک هیچکی حرف منو باور نمیکنه (خودشم همیشه میگه من بازیگر خوبی هستم)، و همه مبگن بهترین مرد و هیچکی نمیدونه ک من چه زندگیه سختی دارم و فقط دارم تحمل میکنم ببینم ب کجا میرسم
مهسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۶
1
31
این دیگه آخرشه طلای دختررو گرفته ارثیه پدر زن رو
می خواد مهریه و طلاق نمی ده تو عمرم آدم به این
پررویی ندیدم با این اتفاق به دخترا نشون می دن
مجرد بمونن تو خونه پدرومادر یا خواهر و برادر بهتره
پاسخ ها
مهدی یوسفی
| Netherlands (Kingdom of the) |
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
دخترای امروزی یا برای معامله مهریه ازدواج میکنن یا بعدش خیانت که توجیح همشون دارن خدا به حق علی ادمای سالم متعهد واهل زندگی سرراه ...ادم نما نزاره همین
مهدی یوسفی
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
6
2
تورا خدا تورا فاطمه زهرا نکاه کنید من 33 ساله از اصفهان 192 قد وخوش لباس و.....کارمند خونه دارم ماشین و....اعتیاد ندارم تا حالا دست بزن نداشتم امید من از ازدواج ارامش بود هیج توقعی ار دختر یتیمی که خانواده انتخاب کردن نداشتم حتی الان که جدا شدم دوست دختر ندارم جه برسه اون زمان اونوقت ار طریق دادگاه تابت کردم مریضه.... میکرد من خیلی داستان خوندم خیلی خانوم که ظلاقشون بخاطر کتک زدن وخیانت مردها است دیدم هر جوری دوست دارین فک کنید ولی جوری اتیش میگیره تنم.....
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
1
6
طلاق‌بگیرررررررررر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
0
5
طلاق بگیر راحت شوهر نکردی دردسر درست کردی واسه خودت
من هم زندگیم بعد دوماه خراب شد جدا شدیم دیگع نمیشه به کسی اعتماد کرد ازدواج نکنیم سنگین تر هستیم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
1
3
فقد خدا را شکر میکنم زود متوجه شدام اگر بچه دار میشدام بیچاره میشدام
مهسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
1
2
اساسا این جور آدما درک درستی از زوجیت ندارند بدون اینکا اولویت هاشون رو مشخص کنن رفتن زندگی مشترک شروع کردن هنر این نیست هنر اینه ک بتونی هنرمندانه زندگی کنی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۰
0
3
سلام واقعا سخته منم شوهر بدتره پیشم به دوست دخترش اس میده بعدبهم میگه بهش بگوخواهرمی خسته شدم نمیدونم چکارکنم
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۱
0
4
سلام بنظر من این مرد دروغ گفته که میخواد با این خانم ازدواج کنه تو فکرش حقوق و ارثه بوده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۱
0
2
سلام به همه خانومهای تنبل ...
امیر
|
Germany
|
۰۳:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۹
0
6
طلاق بگیر برو خونه داداشت تا بیشتر بدبخت نشدی این یارو شوهر بشو نیست بنده خدا
خرم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۷
2
0
کار هردو اشتباه بوده خانواده دختر باید راجع به پسر تحقیق میکردن اگه آدم بود و حقیقت باشه حرفش نباید مهریه سنگین ببرن، مهریه سنگین دخترا وسوسه میکنه مهرشا بزاره اجرا مگر اینکه دختر پاک و بسازی باشه اکثر زندگیهایی که اولش با مهریه سنگین شروع بشه و جهیزیه سنگین محکوم به فناست
پیمان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۲
0
2
مقصر کسی نیست جز دختره،آدم وقتی میخواد یه لباسی بخره از چند جا قیمت میگیره یه تحقیق میکنه،انوقت این خانوم بدون تحقیق و بررسی زن یه آدم درغگو وکلاش میشه،براحتی میشد فهمید که پسره دنباله ثروت دختره،حالا هر چقدر زودتر بازم میگم زودتر طلاق بگیره و مهریه اش رو هم اجرا بزاره ،خودش رو نجات داده وگرنه اگه ادامه پیدا کنه پسره پس از گرفتن همه اموالش اونو میندازه بیرون.حالا ببینید.واسه برادراش هم متاسف هستم اونا چرا تحقیق نکردند.؟
محدثه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۸
0
2
طلاااااااااااااااااق
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۶
2
4
یعنی دنیا انقد بی ارزش شده که هر کس و ناکسی دنبال پوله
به همین دلیل هم هست که ارزش پول اومده پایین
از نظر من طلاق بهترین گزینه اس اما مهم خودتی که باید تصمیم بگیری نباید به حرف کسی گوش کنی خوب فکر کن و سعی کن بهترین راه رو انتخاب کنی
یا حق
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
دنیا تا بوده همین بوده.
دنیا پر از نامردی.
کاش ما هم یکم همو درک کنیم
مرضیه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۳
3
1
فقط میتونم بگم مردا خیلی بی رحم هستن این اتفاق داشت واسه منم میو فتاد درست خدا زود به دادم رسید تا ناچاربشم اما الانم دلم خونه از همدردی خدا با احساس ی دختر بازی میکنه راضی نباشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
2
2
همه مردا اینجور نیستن.
کاش یکم فکر کنیم و قبل از هرکاری باعقلمون تصمیم بگیریم
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین