سودان و بالاخص منطقه دارفور در جنوب اين كشور بيش از بيست سال است كه به صحنه درگيري هاي قومي و قبيله اي يا ناراضيان دولت تبديل شده است. جان پرندرگاست محققي است كه سال هاي متمادي درخصوص بحران هاي جاري در آفريقا تحقيق كرده است. در اين مصاحبه وي به بيان تجربيات خود كه از نزديك در ديدار از سودان به آنها رسيده، پرداخته است.
گزارشي كه انتقادهاي فراواني از سوي مقامات عالي رتبه كشورهاي جهان را روانه دولت سودان كرده و منجر به ملاقات كوفي عنان و كالين پاول از اين مناطق شد. در ماه سپتامبر رئيس جمهور ايالات متحده آنچه را كه در دارفور رخ مي داد نوع نسل كشي تعبير كرد هرچند اين تعبير هم كمك چنداني به بهبود وضعيت بحراني دارفور نكرد. گروه هاي شورشي و دولت سودان در ماه آوريل توافقنامه اي جهت آتش بس امضا كردند كه البته از آن زمان هر كدام از طرفين چندين بار اين توافقنامه را زير پا گذاشتند. در طول اين مدت نيز سازمان ملل نتوانست هيچ اقدامي در راستاي آرام تر كردن اوضاع به انجام برساند.
جان پرندرگاست تحقيقات فراواني را درخصوص بحران هاي آفريقا انجام داده و در تابستان گذشته نيز دو بار از درافور ديدن كرد.
وي در حال حاضر به عنوان مشاور رئيس گروه بحران هاي بين المللي مشغول به كار است. پيش از اين نيز در كابينه بيل كلينتون به عنوان مدير شوراي امنيت ملي و امور آفريقايي در فاصله سال هاي 1969 تا 1999 كار مي كرد. وي همچنين با سازمان هاي خصوصي فراواني در آفريقا همكاري دارد.
وي اخيراً در مصاحبه اي تلفني به برخي سوالات موجود پاسخ داده است كه در ادامه می خوانید.
شما يك بار در ماه جولاي و يك بار در آگوست به دارفور سفر كرديد. در فاصله اين دو سفر چه تغييراتي در دارفور رخ داده بود؟
به دنبال سفر كوفي عنان و كالين پاول آرامش نسبي در منطقه برقرار شده بود. دولت سودان سرسختانه تلاش مي كرد كه آرامش پس از اين ملاقات ها را همچنان حفظ كند. به همين دليل حملات تا حد قابل توجهي كاهش يافته و امكانات بيشتري براي مأموران سازمان ملل پيش آمده بود تا بتوانند به ديدار آوارگان يا آسيب ديدگان ناشي از اين جنگ داخلي بروند. در اواخر آگوست ديدار نمايندگان سازمان ملل مناطق جنگي بيشتر شد و دولت همچنان از نظاميان حمايت مي كرد. بنابراين به نظر من وضعيت حقوق بشر در دارفور به مراتب پيشرفت كرده بود. حملات به غيرنظاميان كاهش يافته و همچنين گزارش ها حاكي از كاهش ميزان اعدام هاي خودسرانه و تجاوزات بود.
با توجه به اين كه شما مطالعات زيادي درخصوص مسائل بحران داشته ايد، چه چيزي بيش از همه در ماجراهاي سودان براي شما عجيب يا به تعبير ديگران قابل توجه بود؟
منحصراً در خصوص منطقه دارفور امكان برآورد آمار افرادي كه در اين منطقه ساكن بودند تقريباً عملي نبود. آنچه كه براساس تحقيقات سازمان ملل و دولت سودان اعلام شد اين بود كه تقريباً تمامي ساكنان دارفور بي خانمان شده بودند. اين بي خانمان ها يا در كمپ هاي خصوصي پناهندگان جاي داده شدند يا در ساير كمپ هاي مستقر در مناطق مختلف سودان. البته هنوز هم تعداد بي شماري از ساكنان دارفور از روي ناچاري در همان منطقه باقي مانده اند. قطعاً پيش از آغاز اين درگيري ها جمعيت زيادي در دارفور زندگي مي كرده اند. البته دولت تلاش چنداني براي كمك به اين شهروندان جنگ زده نكرده بود و اين هم تنها به اين دليل بود كه دولت رفت و آمد زياد به اين مناطق را ممنوع اعلام كرده بود.
در طول بيست سال سفرم به مناطق جنگي در آفريقا، تنها جنگي كه از لحاظ ميزان و وسعت قابل مقايسه با جنگ در دارفور است جنگ سال 1994 در روآندا بود. طبيعت درگيري هاي داخلي در دارفور و رويه اي كه دولت براي امكان آوارگان در پيش گرفت بي شك نقش مهمي در آوارگي بيشتر اين افراد برعهده داشت. شيوه اي كه باعث مرگ تعداد بسياري از غيرنظاميان شد. شايد منطقي ترين انتظار اين بود كه تمامي اين آوارگان كه از اولين مرحله حملات شورشيان جان سالم به در برده بودند به اين كمپ ها منتقل شوند. كمپ هايي كه دولت بيشتر مايل بود آوارگان در آن دسته جمعي از بين بروند تا باقي بمانند و دولت مجبور باشد تدابيري هم براي جلوگيري از شيوع بيماري هاي واگيردار بينديشد. آنچه كه براي همه تعجب آور بود اين بود كه موسسات خصوصي و سازمان ملل به محض اين كه امكان دسترسي به مناطق جنگ زده را پيدا كردند بلافاصله خدمات درماني و غذايي در اختيار آوارگان قرار گرفت. اقداماتي كه از شيوع بيماري هاي واگيردار و مرگ دسته جمعي آوارگان جلوگيري كرد.
دولت ايالات متحده از به كار بردن واژه نسل كشي براي آنچه كه در دارفور اتفاق مي افتاد خودداري مي كرد اما كالين پاول و جان كري مكرراً اين واژه را به كار بردند. چه چيزي باعث اين تغيير رويه شد؟
استفاده از چنين واژه اي هيچ ارتباطي به ملزومات قانوني يا قوانين حاكم بر سودان نداشت. اما آنچه كه باعث به كار بردن اين واژه شد در حقيقت فشارهاي سياسي بر دولت و كشور جهت استفاده از اين واژه بود. چرا كه اگر دولت اين واژه را رسماً به كار مي برد هيچ اقدام جدي در راستاي جلوگيري از آن نمي كرد و جامعه بين المللي معترض مي شد. كالين پاول با استفاده از اين كلمه در حقيقت تلاش كرد تا روند پاسخگويي دولت را سرعت بخشد. زماني كه وي از كلمه نسل كشي استفاده كرد به صراحت ادامه داد كه ايالات متحده هر آنچه كه مي توانسته در اين زمينه انجام داده و كار بيشتري از وي برنمي آيد.
گمان مي كنم كه اين مسأله از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. چرا كه از اين واژه استفاده شد اما صرف اين استفاده نتوانست كمك چنداني به آرام تر كردن اوضاع كند. دولت بوش هيچ طرح خاصي براي حل اين بحران ارائه نكرد. زماني كه صحبت درخصوص اين نسل كشي به ميان آمد همه كاري كه از دست مجامع بين المللي بر مي آمد اين بود كه مسببان اين نسل كشي را به مجازات اعمالشان برسانند. به نظر من، بحث مجازات مسببان نسل كشي در قبال تلاشي كه ما براي يافتن راهي جهت مقابله با اين پديده مي كرديم بسيار سطحي و پيش پا افتاده بود. در طول بيست ماهي كه شاهد اين نسل كشي بوديم هيچ سازمان بين المللي يا شوراي امنيت سازمان ملل كه رهبري آن را ايالات متحده برعهده داشت حتي درمورد مجازات لفظي مسببان اين حادثه نيز برنيامدند. نكته قابل توجه ديگري اين است كه در طول صد روز در سال 1994 در حالي كه دولت بيل كلينتون از هرگونه اظهارنظر قطعي يا انجام يك اقدام جدي خودداري مي كرد بيل كلينتون در يك مصاحبه مطبوعاتي اعلام كرد كه تجربه اين نسل كشي را هرگز فراموش نخواهد كرد. كابينه جورج بوش نيز بيست ماه فرصت داشت كه راهكاري جدي براي مقابله با اين نسل كشي پيدا كند اما وي نيز هيچ كاري از پيش نبرد.
در نشست ماه نوامبر در نایروبي، شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه سودان را به تصويب رساند. قطعنامه اي كه طبق آن تهديد اعمال تحريم عليه سودان نيز از ميان رفت. چرا جامعه بين المللي تا اين حد حتي نسبت به كشورهاي غيرنظامي نيز بي علاقه برخورد مي كرد؟
سه دليل عمده براي اين امر وجود دارد. دليل اول كاملاً مشخص و مقوله اي پيچيده تحت عنوان «نفت» است. سه كشور از مجموع پنج كشور عضو ثابت شوراي امنيت سازمان ملل در بخش نفت سودان سرمايه گذاري هنگفتي كرده اند.
دليل دوم سود ناشي از دلالي تسليحات بود. چهار عضو از اعضاي ثابت شوراي امنيت يا تسليحات نظامي خود را به سودان مي فروختند و يا از واسطه هاي عقد قرارداد خريد يا فروش اسلحه توسط سودان بودند. دليل سوم احترام به استقلال كشورها بود. اصل مقدس عدم دخالت در امور داخلي كشورها همچنان پابرجاست. با وجود اين كه در چنين مسائلي حقوق بشر قطعاً زير سوال مي رود اما باز هم سياست عدم دخالت به حيات خود ادامه مي داد. من فكر مي كنم كه دارفور خروجي يك اين ماجرا بود. البته اين مسأله چندان هم نااميدكننده نيست چرا كه ايالات متحده و بريتانيا مي توانستند از قدرت و نفوذ خود استفاده كنند تا حداقل ديگر اعضاي شوراي امنيت كه از اعضاي اوليه و ثابت نبودند بيانيه اي سرسختانه تر در اين زمينه صادر كنند. ايالات متحده از قدرت خود استفاده نكرد چرا كه تمام توان خود را بر روي عراق گذاشته بود. بنابراين مي توان به راحتي نتيجه گرفت كه جنگ عراق، تلاش براي حل بسياري از بحران هايي را كه جهان آن روزها با آن درگير بود خنثي كرد.
به نظر شما كمك هاي مالي ايالات متحده چه نقشي در اين بحران بازي كردند؟ در جريان مبارزات انتخاباتي ميان جان كري و جورج دبليو بوش، خبرنگاران چندين بار از آن دو پرسيدند كه حالا كه هر دو اعتقاد داريد كه آنچه در سودان رخ مي دهد نوعي نسل كشي است پس از اخذ پست رياست جمهوري چه تدبيري براي آن خواهيد انديشيد؟
جرج دبليو بوش همواره پاسخ مي داد كه مبلغ دويست ميليون دلار براي كمك هاي انساني به سودان خواهد فرستاد. آنچه كه در آن شرايط رخ مي داد و به علاوه بسيار هم قابل توجه بود اين بود كه جامعه بين المللي در آن زمان ترجيح مي داد كه براي حل اين بحران كمك هاي مالي و انسان دوستانه خود را روانه سودان بحران زده كند.
نحوه دخالت دولت خارطوم در اين كمك رساني ها چگونه بود؟
در جنوب سودان، سياست اخذ شده در پانزده سال گذشته به اين نحو بوده است كه از رسيدن كمك هاي مالي به برخي مناطق خاص جلوگيري شود. در سال 1998 كه قحطي بخش هايي از جنوب سودان را دربر گرفت دولت به راحتي مانع از رسيدن كمك هاي انسان دوستانه به اين مناطق شد و در نتيجه 250 هزار نفر جان خود را از دست دادند. البته دولتمردان دارفور به تازگي بسيار هوشمندانه تر برخورد مي كنند چرا كه از برخوردهاي متعصبانه خود در گذشته بسيار ضربه خورده اند. امروزه آنچه كه بيشترين دليل آنها براي جلوگيري از رسيدن كمك هاي انسان دوستانه به برخي مناطق خاص است اين است كه مناطق فوق از لحاظ امنيتي بسيار خطرناك هستند و بنابراين بهتر است كه هيچ گروه امدادي به اين مناطق نزديك نشوند. چرا كه دولت نمي تواند مسئوليت اتفاقاتي را كه براي آنها رخ خواهد داد بپذيرد. محدوديت ها و موانعي وجود دارد كه آژانس هاي امدادي مختلف بايد براي كمك به بحران زدگان سودان آنها را پشت سر مي گذاشتند.
دولت سودان مدعي است كه قادر به محدود كردن فعاليت هاي گروه جنجوید نيست. اما به نظر شما دولت تا چه حد قادر به محدود كردن فعاليت نظاميان است؟
با نگاهي به تاريخچه سودان در دهه 90 به اين نتيجه مي رسيم كه سياست دولت سودان در اين زمينه هرگز تغيير نكرده است. در دهه 90 ميزان قتل عام غيرنظاميان به طرز فجيعي افزايش يافت. در آن زمان مجامع بين المللي از خارطوم درخواست كردند كه اعطاي كمك به نظامياني كه باعث اين قبيل قتل عام ها مي شوند را قطع كنند. اما دولت در آن زمان هم ادعا كرد كه هيچ گونه تسلطي بر اين نظاميان ندارد و اين درگيري ها همگي ميان قبيله اي بوده و به دولت ارتباطي ندارد. اما پس از آن كه صداي اعتراض جوامع بين المللي شدت گرفت دولت بر اثر فشارهاي وارده، كمك هاي مالي به شبه نظاميان را قطع كرد و آنها را محدود كرد و تمامي اين اقدامات باعث كاهش آمار قتل عام ها شد. اين اتفاقات نمونه بارزي از سهل انگاري واضح دولت در قبال كنترل نيروهاي درگير در اين جنگ داخلي بود. در دارفور دولت به راحتي مي توانست دو سياست مهم براي مهار درگيري ها اخذ كند. دولت مي توانست حمايت از گروه جنجوید را متوقف كند يا حداقل برخي نيروهاي اين گروه را كه در قتل عام ها دست داشتند بازداشت كند. اگر دولت تنها يكي از اين دو راه را انتخاب مي كرد قطعاً اصلاحات بهتر و سريع تري در زمينه حقوق بشر انجام مي گرفت.
اكنون در چه شرايطي به سر مي بريم؟ جامعه بين المللي براي مجبور كردن خارطوم به انجام اصلاحات چه كارهايي مي تواند انجام دهد؟
من اعتقاد دارم كه در حال حاضر ما بايد از شرايط و امكاناتي كه در اختيار داريم به نحو احسن استفاده كنيم. امكاناتي همچون تحريم تسليحات، بلوكه كردن اموال و سرمايه و ممنوعيت ورود و خروج از كشور. سابقه درگيري و خونريزي در سودان به بيست سال پيش بازمي گردد و در طول اين دو دهه هيچ سازمان بين المللي طرح تحريم فروش تسليحات به اين كشور را مطرح نكرده است. بلوكه كردن اموال مقامات عالي رتبه حزب حاكم مي تواند بسيار كارساز باشد. اين اقدامات جنگ طلبانه در سودان با درآمد ناشي از فروش نفت انجام مي گيرد و جامعه بين المللي با بلوكه كردن اين اموال به راحتي مي تواند محدوديت هاي فراواني را براي آنها ايجاد كند.
ممنوعيت خروج مقامات رده بالاي حزب حاكم نيز باعث مي شود كه افرادي كه مسئوليت بيشتري در اين قتل عام ها دارند از كشور خارج نشوند. به نظر من حتي اگر تنها يكي از اين تحريمات عليه دولت سودان اعمال شود دولت به سرعت اقداماتي را در راستاي حل اين بحران انجام خواهد داد.
در صورتي كه به تاريخچه سودان نگاهي اجمالي بيندازيد متوجه مي شويد كه اين كشور يد طولاني در حمايت از گروه هاي تروريستي دارد. سودان در طول چند سال گذشته براي چندين نفر از اعضاي القاعده و ساير گروه هاي تروريستي ويزا و پاسپورت صادر كرده است. اما درست در زماني كه شوراي امنيت سازمان ملل در حال اعمال تحريماتي عليه اين كشور بود سودان فعاليت هاي خود را متوقف كرد.
به نظر شما پس از برقراري امنيت و آرامش نسبي در اين منطقه چه اقداماتي بايد در راستاي مجازات مسببان اين نسل كشي انجام گيرد؟
صحبت و اظهارنظر در اين زمينه بسيار مشكل است. به نظر من كميته اي كه سازمان ملل در اين راستا تعيين كرده است به خوبي مي تواند چندين گزينه براي مجازات متهمان ارائه دهد. به هر حال هر مجازاتي كه تعيين شود بايد در دادگاه عراق بين الملل بررسي و تأييد شود. البته بايد توجه داشت كه دولت سودان نيز در يك طرف ماجرا است و به هر حال برخي از اتهامات متوجه دولت هم است.