بدین وسیله اعلام میدارم که اینجانب تقی رحمانی در سخنرانی به تاریخ 5/9/85 در شهرکرد سردسیر و در سالن سخنرانی با 10 درجه زیر صفر، مباحثی را درباره هویت طرح کردم که در خبرگزاریهای انعکاس مخدوش یافته بود از آنجاییکه سایت خبری آفتاب منبع انعکاس خبرگزاریهای و سایتها بود، بدین وسیله تقاضا میکنم که سایت آفتاب توضیحات مزبور را انعکاس دهد.
ماحصل بحث بنده این بوده که هویتها از میان نرفتنی هستند، اما هویتها شمشیر دو دم هستند. پس باید هویتها را تعاملی کرد و از تقابلی بودن آنان پرهیز کرد اما اگر سودای آن را داشته باشیم که حقیقت یا معرفت را در مقابل هویت بشناسیم، در حقیقت میدان اجتماعی را به دست بنیادگرایان هر جریانی خواهیم داد. چرا که آنها جنگ هویت راه میاندازند و در نتیجه تعامل هویتها منتفی میشود. نشاندن حقیقت با هویت امری شدنی نیست، مگر در حدود سطح نخبگان جامعه.
همچنین اشاره کردیم که هویت ابلاغ شدنی نیست و نمیبایستی به دنبال هویت ابلاغی بود. هویت تعاملی نقش غیرقابل انکاری در گسترش تسامح و مدارا در جامعه خواهد داشت. در همین راستا از هویت مذهبی، طبقاتی، نژادی و قومی و جنسیتی به عنوان هویتهای دیرپا در جوامع بشری یاد کردیم و یادآوری کردیم که هویتهای موقت مانند زندانی، تبعیدی، مهاجرین نیز در جوامع شکل میگیرد. استفاده کردیم هویتهای جدید نیز میتوانند در جوامع بوجود آیند.
در ادامه بحث از این مطلب سخن به میان آمد که در سیاست به جای هویت از نظم و مشروعیت سخن میگوییم. هویتها در نحوه تعریف هر جریان و تفکر از نظم و مشروعیت مطلوبشان نقش اساسی دارند. با این وصف در هر هویتی انواع گرایشات وجود دارد. ما یک هویت به نام اسلام نداریم. بلکه انواع اسلامها را داریم و انواع درکهای مختلف از شیعه.
همچنین قرائتهای گوناگون از لیبرالیسم و سوسیالیسم وجود دارد که این درکها و قرائتها لیبرالها و سوسیالیستها، این اندیشهها را به فاشیست یا دموکراتیک بودن نزدیک میسازد.
در مورد اسلام و شعیه نیز این ویژگیها را برشمردیم و از خطر بنیادگرایی شیعه که جنگ اسلامها را در جامعه و در منطقه تحریک خواهد کرد به عنوان مشکل اصلی سخن گفتیم و از لزوم قرائت لطیف از شیعه سخن رفت.
در قسمت آخر بحث به نیاز به هویت در انجمنهای دانشجویی پرداخته شده و ضرورت بازخوانی مفهوم هویت در انجمنهای اسلامی گوشزد شد. دو دوره رفتار دموکراتیک و رفتار انحصار طلبانه انجمنها از یکدیگر تفکیک شد. تاکید شد که دوره فعلی دوره انتقالی است که میباید انجمنهای اسلامی با هویت مذهبی از آزادی و عدالت دفاع کنند و با استفاده از ارزشهای مذهبی در راه آزادی و عدالت بکوشند.
بحثی هم درباره حق هر انسانی در ابراز هویت و تبلیغ آن داشتیم و این حق را برای همه عقاید به رسمیت شناخته دانستیم و از آنجاییکه دانشگاه شرایط مناسبی برای انواع گرایشات فکری فراهم نیاورده، وظیفه انجمنهای اسلامی را در عین حفظ هویت دادن امکان مناسب به دیگر عقاید دانستیم. اما اشاره کردیم که بیهویتی نداریم، نبایستی به چنین دیدگاه دامن زد. انسان بیهویت میتواند سیاسی و اجتماعی باشد.
از انجمنها خواستیم که شرایط ذهنی و عینی برای تشکیل پارلمان دانشجویی را بررسی کنند، پارلمانی که انواع گرایشات و عقاید اعم از مذهبی و غیر مذهبی و قومی و ملی و جنسیتی و بتوانند در آن حضور داشته باشد.
به عنوان آخرین قسمت تاکید شد که برای جریانی که عرصه دولت را غیر ایدئولوژیک اما قانونمند میداند و عرصه عمومی را حوزه تعامل ایدئولوژیها؛ بالطبع آزادی عقیده و بیان، چرخش قدرت، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای هر شهروند با هر عقیده مردم امری پذیرفته شده تلقی میشود.
انجمنهای اسلامی تا قبل از انقلاب این چنین بودند. انجمنهای اسلامی فعلی میبایستی چنین مسیری را باور کنند و آن را تبلیغ نمایند.