روابط عربستان و آمریکا ممکن است به پایینترین حد برسد و سرمایهگذاران خارجی از عربستان خارج شوند
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- همزمان با افزایش فشار بر ریاض برای پاسخگویی درباره کشته شدن "جمال خاشقجی"، واشنگن و لندن اقدامات بعدی خودر ا در نظر میگیرند.
به گزارش آفتابنیوز؛ سایت "میدل ایست آی" با اشاره به اینکه سیاستمداران در واشنگتن و لندن، "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی را پس از قتل خاشقجی در استانبول توسط عوامل اطلاعاتی ریاض تحت فشار بیشتری قرار دادهاند از احتمال اولویت قائل شدن یک کودتا علیه محمد بن سلمان، توسط خاندان سلطنتی از سوی امریکا و بریتانیا خبر داده است.
این سایت مینویسد: "به نظر میرسد بریتانیا و امریکا احتمالا در حال کسب اطمینان از این موضوع هستند که انتقال قدرت از محمد بن سلمان به فرد دیگری در خاندان سلطنتی بدون برهم خوردن ثبات در آن کشور صورت گیرد. گزارشهایی منتشر شده مبنی بر آنکه اعضای خاندان حاکم عربستان در مورد امکان جایگزینشدن محمد بن سلمان با فرد دیگری با یکدیگر وارد بحث و گفتوگو شدهاند.
پیش از این نیز غرب در حذف یک رهبری سعودی نقش داشته است. این احتمال وجود دارد که اینک نیز بریتانیاییها و امریکاییها در برکناری احتمالی محمد بن سلمان نقش ایفا کنند. اسناد طبقهبندی شده بریتانیا نشان میدادند که آن کشور به طور پنهانی از کودتایی در درون دربار در سال 1964 میلادی حمایت کرد و به جنگ قدرت میان ملک فیصل و ملک سعود برادر بزرگتر پایان داد. بریتانیا در آن زمان به دلیل تلاش برای حفظ خاندان سلطنتی آل سعود این کودتا را پذیرفت. ملک فیصل نیز مانند بن سلمان در شریاط کنونی، در اواخر دهه 50 میلادی به قدرت بلامنازع در عربستان سعودی تبدیل شده بود و اداره دولت را در دست داشت. در سال 1963 میلادی اما ملک سعود تلاش کرد تا قدرت خود را با استفاده از نیروهای نظامی و تسلیحاتی که در خارج از کاخ در اختیار داشتند، اعمال نماید. مقاومت نیروهای وفادار به فیصل در برابر نیروهای ملک سعود تا 1964 میلادی ادامه یافت، زمانی که سعود از فیصل خواست تا دو تن از وزرا را برکنار کند و آنان را با پسران پادشاه جایگزین کند. اسناد نشان میدهند که در آن زمان دو مشاور بریتانیایی از فرماندهان گارد ملی عربستان سعودی خواستند تا از کودتا برای حفاظت از خاندان سلطتی حمایت کنند. نام این دو نفر "کنت تیمبرل" و "نایجل بروماژ" بود. علت اصلی حمایت از کودتای 1964 توسط بریتانیا این بود که از دید بریتانیاییها پادشاه وقت مخالف اصلاحات سیاسی لازم برای حفظ نظام سیاسی سلطنتی عربستان سعودی بود. از دید آنان ادامه آن روند باعث سقوط خاندان پادشاهی در ریاض میشد.
Frank Brenchley بازرس سفارت بریتانیا در جده در آن زمان نوشته بود که وضعیت آن زمان رژیم سعودی عامل اصلی انقلاب ناسیونالیستی در یمن، کشور همسایه عربستان و مداخله نیروهای مصری در امور داخلی یمن شده بود. برنچلی خاطرنشان ساخته بود که برخلاف ملک سعود، فیصل میداند که اگر بخواهد رژیم سعودی را زنده نگه دارد باید به سرعت اصلاحات را انجام دهد. او نوشته بود:"در فقدان مدافعان آموزشدیده، او در تلاش است تا به پیشرفت برای جلوگیری از انقلاب سرعت بخشد".
این سایت اما در ادامه اشاره میکند که در نهایت کودتای مورد حمایت بریتانیا در عربستان سعودی در سال 1964 میلادی به پررنگتر شدن نقش ایدئولوژی وهابیت در عربستان سعودی کمک کرد. در مارس سال 1964 میلادی، رهبری مذهبی عربستان سعودی در فتوایی اعلام کرد که انتقال قدرت به ملک فیصل براساس قانون شریعت صورت گرفته است. دو روز پس از آن ملک فیصل به طور رسمی اعلام پادشاهی کرد. از آن زمان، پیوند میان وهابیها و خاندان آل سعود محکمتر شد و حمایت از نیروهای افراطی که موجب گسترش تروریسم در سرتاسر جهان شدند در دستور کار سیاست خارجی عربستان سعودی قرار گرفت.
سه تهدید جدی برای عربستان
نشریه "نشنال اینترست" نیز در گزارشی اشاره میکند که ریاض اکنون با سه تهدید جدی مواجه است و مینویسد: "واقعیت آن است که عربستان سعودی نمیتواند به تنهایی موفق شود. نمیتواند بدون حمایت سرمایهگذاران جهانی اقتصاد خود را اصلاح کند و نمیتواند بدون حمایت امریکا از خود در برابر ایران دفاع کند. در هر سیاستگذاری برای رهبری عربستان سعودی نیاز به حمایت خارجی احساس میشود. عربستان سعودی باید سه تهدید را به طور همزمان مدیریت کند. نخستین تهدید برای عربستان سعودی داخلی است. عدم اطمینان از این که چه بر سر رهبری آن کشور خواهد آمد. و موضوع انتقال قدرت یک چالش است. مشخص نیست که در رقابت میان اعضای خاندان سلطنتی در نهایت چه اتفاقی روی دهد. اکنون شاهد تغییر نسل از رهبری وزارتخانهها و مناصب مهم از سالخوردگان به جوانان دربار هستیم. این موضوع دومین تهدید را پیش میآورد که نیاز به اصلاحات داخلی است. به نظر میرسد اصلاحات تدریجی و با صدور فرامین از بالا دیگر پاسخگوی نیازهای عربستان نیست. اصلاحات باید به طور گسترده و در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و مذهبی روی دهد.
اکنون شاهد ترکیبی از نابرابری ساختاری، فساد بومی، ضعف آموزشی، رکود فرهنگی، افراط گرایی مذهبی، اختلافات و تقسیمبندیهای قبیلهای و افزایش جمعیت در عربستان سعودی هستیم. این بدان معناست که وضعیت عربستان در دهههای آینده شکننده خواهد بود. نکته دیگر آن که آمارها نشان میدهند بیش از نیمی از جمعیت عربستان سعودی جوانتر از شاهزاده جوان سال خود هستند. تا سال 2030 میلادی جمعیت سی و پنج میلیون نفری عربستان سعودی به حدود 40 میلیون نفر خواهد رسید. حضور مردان جوان، خطرناکترین عنصر هر جامعه است. اگر گشایش فرهنگی ایجاد نشود آنان میتوانند موتور محرک افراطگرایی مذهبی شوند. تهدید سوم علیه عربستان سعودی خارجی است...".
این نشریه در ادامه میافزاید: "تهدید مهم در عرصه سیاست خارجی علیه عربستان سعودی ادامه جنگ داخلی در یمن است. عربستان سعودی جنگ هوایی را فراتر از تواناییهای نظامی خود گسترش داد. عواقب بشردوستانه این جنگ در کنگره آمریکا احساسات ضد سعودی را در میان نمایندگان امریکا، حتی بیش از زمان وقوع حادثه یازدهم سپتامبر برانگیحته است. نمایندگان در کنگره بعدی آمریکا میتوانند کمکهای نظامی امریکا به به کارزار هوایی عربستان در یمن را کاهش دهند. موضوع دیگر آن است که عربستان سعودی به جای آن که کارزار دیپلماتیکی را برای اعمال فشار به قطر اعمال کند، تمام کشورهای حوزه شورای همکاری خلیج فارس را به تحریم قطر فراخواند و مقرراتی را مطرح کرد که از سوی مقامهای وزارت خارجه امریکا غیرقابل قبول قلمداد شدند.
عربستان سعودی اولتیماتومهای غیرمنطقی را مطرح کرد. قطر نیز به جای بازگشت به شورای همکاری خلیج فارس به ایران و ترکیه نزدیک شد و مذاکرات را برای خرید تسلیحات ضد هوایی از روسیه آغاز کرده است که همه علیه منافع سعودیها بودهاند. عربستان سعودی متوجه شد که بدون مبارزه با فساد موفق نخواهد شد اما به جای انجام کار اساسی، صدها تاجر سعودی را بازداشت کرد و آنان را مجبور به تحویل بخش عمدهای از ثروتشان به دولت کرد. این راه تقویت حاکمیت قانون نیست و محیطی جذاب را برای سرمایهگذاران به منظور سرمایهگذاری را فراهم نمیکند. سرمایهگذاری مستقیم خارجی در عربستان سعودی کاهش یافته است. عربستان سعودی مجبور شد برنامه خود برای عرضه سهام شرکت نفتی ارامکو در مناقصه برای شرکتهای داخلی و خارجی که در چشمانداز اقتصادی 2030 پیشبینی شده بود را کنار بگذارد. عربستان سعودی به شدت نگران سلطه بیشتر حزبالله بر لبنان بود. با این حال، در نهایت حزبالله توانست خود را ضامن استقلال لبنان در مقابل نفوذ خارجی نشان دهد و در انتخابات موفق بود".
این نشریه در پایان با اشاره به این که اکنون ایران بی سر و صدا از پرونده خاشقجی بهرهمند شده است، مینویسد:"روابط عربستان سعودی و امریکا ممکن است به پایینترین حد برسد و سرمایهگذاران خارجی سرمایههای خود را از عربستان خارج کنند. اعتبار عربستان سعودی زیر سوال رفته است. مقام های امریکایی معتقدند که سعودیها دروغ گفتهاند".