ایران امروز در مرکز توجهات قرار گرفته است. این پرسشها پس از خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ مطرح میشوند که گام بعدی چه خواهد بود؟ تحریمها سیاست خارجی خصمانه دولت امریکا علیه ایران چه نتیجهای خواهد داشت؟ آیا ایران که از مزایای برجام و رفع تحریمهای پس از آن دیگر نمیتوان همانند سابق بهرهمند شود دلیلی برای صبر کردن و ماندن در برجام میبیند؟
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- نشریه اینترنتی "اینترنشنال پالسی دایجست" با اشاره به اینکه تهران ممکن است راهی جز تقویت برنامه هستهای و سرعت بخشیدن به آن را پیشروی خود نبیند، مینویسد: "ایران برنامه هستهای خود را با پیوستن به ان پی تی یا پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای ادامه داد- برخلاف سایر قدرتهای اتمی چون اسرائیل، پاکستان و کره شمالی که عضو ان پی تی نبوده و دارای زرادخانه و تسلیحات هستهای بودهاند که میتوانند علیه دشمنانشان مورد استفاده قرا گیرند.
به گزارش آفتابنیوز؛ از ابتدا مشخص بود که هیچ توافق اتمیای تمام طرفین را راضی نخواهد کرد. برای اوباما دستیابی به توافق هستهای با ایران یک ضرورت مقدماتی بینالمللی بود. دولت اوباما امیدوار بود که توافق هستهای راهی برای عادیسازی روابط با ایران و همکاریهای بیشتر میان واشنگتن و تهران باشد. با این حال، برجام هیچگاه توافق جامعی نبود و قابل پیشبینی بود که ممکن است یکی از اعضای آن از این توافق خارج شود. حتی اگر ترامپ پیشقدم نمیشد، تهران نیز خود میتوانست از توافق خارج شود. با این حال، نکته مهم آن است که فارغ از آنچه کاخ سفید میاندیشد، ایران در منطقه نقش مهمی ایفا میکند. هیچ کشوری حاضر به مصالحه بر سر امنیت ملیاش نیست؛ از جمله ایران".
این نشریه سپس به بیان دلایلی می پردازد که ممکن است برنامه هستهای ایران با سرعت بیشتری دنبال شود و مینویسد: "اما چرا ایران ممکن است برنامه هستهای خود را سرعت بخشد؟ نخست آن که اصولگرایان و اصلاحطلبان در تشکیل جبههای ضدامریکایی با روسیه و چین با یکدیگر متحد شدهاند. فشار تحریم اقتصادی بر دولت روحانی شدید است. او پیشتر امیدوار بود با کمک فرانسه، بریتانیا و آلمان از زیر فشارها رها شود اما احتمالا این امر میسر نخواهد بود. در نتیجه، ادامه روابط اقتصادی با چین و روسیه برای ایران مهم است اما به نظر نمیرسد آن هم برای مقابله با فشار امریکا موثر باشد. دوم آنکه در مقایسه با اهداف امنیت ملی اسرائیل، منافع و نیازهای ایران بیشتر در ارتباط با اقتصاد و امنیت است.
از سوی دیگر، روابط مبهم تهران با ریاض ریشه ایدلوژیک دارد و دو کشور برای کسب هژمونی در منطقه میکوشند و با یکدیگر رقابت دارند. سوم آنکه هزینه خرید نفت آمریکا از عربستان در ازای فروش تسلیحات به آن کشور تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی ایران است. امریکا نشان داد که در مقابل اقدام شنیع محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در مورد قتل خاشقجی پاسخ شدید نداده است و عربستان کماکان از حمایت امریکا برخوردار است.
محمد بن سلمان نیز قصد افتتاح یک راکتور تحقیقاتی هستهای را در عربستان دارد. از این رو، ایران در افق بلندمدت بیشتر درباره یک عربستان هستهایشده نگران است تا اسرائیل هستهای که تاکنون از سلاحهای اتمیاش استفاده نکرده است. چهارم آنکه از زمان طرح اتهامهایی علیه برنامه هستهای ایران از سال 2002 میلادی به این سو، دولهای عرب سنی و اسرائیل اتحادی را علیه ایران و برنامه هستهای آن کشور تشکیل دادهاند. برای ثبات منطقهای، یک ایران هستهای به منظور نیرویی برای مقابله با تکبر سعودیها است. همچنین، نقش منفی عربستان در یمن، سوریه، ایدئولوژی آن کشور و هماهنگیاش با اسرائیل به وضوح نشاندهنده این واقعیت است که برقرای صلح در منطقه غیرممکن است. حتی یک توافق جامع ضعیف نیز نمیتواند تضمینکننده مصالحه میان ایران و دولتهای عربی سنی باشد. در نتیجه، تهران اکنون متوجه شده که محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهایاش و پذیرش این موضوع تنها به تقویت امریکا و متحداناش در منطقه میانجامد. در نتیجه، تهران ممکن است به این نتیجه برسد که یک بازدارندگی قوی به تنهایی میتواند مشکل انزوای آن کشور در جامعه بینالمللی را حل کند. در نتیجه، ایران ممکن است غنیسازی اورانیوم خود را افزایش دهد. بنابراین، امریکا شاید باید منتظر ظهور یک ایران هستهای تمام عیار باشد".