آفتابنیوز : غلامرضا امامی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: ««و عیسی چون در بیتاللحم زاده شد، ناگاه مجوسی چند از ناحیه مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود؟ زان که ما ستاره او را در طرف مشرق دیدهایم» (انجیل متی).
ما را با مسیح پیامبر مهر پیوندی دیرینه و دیرپاست. در درازنای تاریک تاریخ از پس سد ستبر زمان، سیمای مقدس مریم را مینگریم. چهرهای به پاکی شبنم و به بلندای آسمان، تنها و غمگین کنار تنه درخت نخل خشکیدهای ایستاده است. درد زایمان بر جانش میپیچد، نگران و خسته ندایی آسمانی میشنود. در قرآن مجید سخن خداوند خطاب به مریم به هنگام تولد مسیح چنین آمده است: غمگین مباش، زیرا پروردگار پایین پایت چشمه آبی گوارا جاری ساخته، به بالا دیده دوز و بنگر که چگونه ساقه خشکیده جان گرفته و جوان شده، بنگر که میوههای خرما درخت را پوشاندهاند، درخت را تکانی ده تا خرمای تازه بر تو فروریزد. بهره از این غذای لذیذ برگیر و از این آب گوارا جرعهای بنوش و دیده به دیده پرمهر نوزادت روشن دار! اگر انسانها را دیدی به اشارهای بگو: من به فرمان بخششگر مهربان روزه سکوت نذر کردهام، سخن نخواهم گفت. نوزادم مسیح سخن خواهد گفت و به پاکی من و خود گواهی خواهد داد. در کتاب آسمانی ما قرآن، سورهای است به نام مریم و بارها نام این بانوی پاک و چهره آسمانیاش در این کتاب پاک نقش بسته است. حضرت زردشت تولد مسیح را بشارت و نوید داده بود... در پی پیشگویی آن پیامبر پارسی... سه تن از نیاکان ما ایرانیان از حرکت ستارگان دریافته بودند که در شبی سرد، مسیح زاده میشود و چون خورشیدی گرم، جهان و جان سرد مردمان را روشن میسازد. نوری تاریکی را میزداید. دلها را شادان و پرمهر میدارد، با تولد او ستمدیدگان دلگرم میشوند و با ستمگران میستیزند. آنان از راهی دور، از میهن و سرزمین ما... از خاک پاک ما... از پارس به فلسطین سفر کردند.
میخواستند این کودک را بنگرند و آن شب آنچنانکه در انجیل آمده: «ناگاه ستارهای که در ناحیه مشرق دیده بودند، در پیش رویشان میرفت تا آن که آمده بر جایی که طفل بود، ایستاده شد. چون ستاره را دیده بودند، در انتهای غایت خرسند گشته و داخل در خانه شده، طفل را با مادر وی مریم یافتند... پس مخازن خود را گشوده از طلا و کندر و مربا پیشکش گذرانیدند.
سالیان بسیاری است... قرنهاست که نقش آن سه ایرانی پاکنهاد در تالار مرکزی زادگاه مسیح - کلیسای بیتاللحم - و کلیسای «آپولینر نوپوو» در راوونای ایتالیا دل و دیده از زائران و بینندگان میرباید... این سه ایرانی که شلوار و جامهای ایرانی بر تن دارند و کلاهی نوکبرگشته بر سر... بر سر در کلیسا با مهرههای سنگی رنگی به روزگاران جاودان ماندهاند. خسرو دوم که فلسطین را تسخیر کرد و تمامی یادگاران کهن را نابود ساخت، از انهدام این اثر تاریخی ایرانی چشم پوشید.
آن سه ایرانی که حاکم فلسطین «هرود» فرمان قتلشان را صادر کرده بود، هدایای خویش را تقدیم مریم و نوزادش مسیح کردند و شبانه به سوی ایران گریخته و بازگشتند. به افتخار این سه ایرانی در ایام میلاد مسیح - ششم ژانویه - در ارمنستان، یونان و اسپانیا قرنهاست جشن بزرگی برپا میشود. این جشن «اپیفنی» نام دارد که در زبان کهن یونانی آشکارشدن معنا میدهد و مقصود تولد مسیح است. در این روز هدایایی از سوی شاه پارسی و نه بابانوئل به کودکان و دوستان داده میشود. کلوچه شاهی در فرانسه نوعی شیرینی است که در ایام زادروز مسیح از قرن پانزدهم همراه با یک تاج مقوایی طلایی در شیرینیفروشیهای فرانسه به وفور به فروش میرسد. این شیرینی به افتخار سه ایرانی است که از سوی نمایندگان شاه ایران قرنها پیش به دیدار مسیح و مریم در روز تولد مسیح از ایران به فلسطین سفر کردند. از این کلوچهها بخشی «قسمت مریم مقدس» نام دارد که سهمی است برای بینوایان. این سه ایرانی از «شیز» زادگاه زردشت، شهری میان مراغه و زنجان سفر آغاز کردند. سفر آنان هنگام حکومت هرمزد، شاه ایران بود و به فرمان وی این سفر انجام یافت. بشارت میلاد مسیح و سفر ایرانیان از پارس به فلسطین بر مبنای نور ستارگان انجام یافت و اکنون قرنهاست که در زادروز مسیح همه خانهها و خیابانهای مسیحینشین جهان ستارهباران میشود.
بنا بر تحقیق دانشور ایرانشناس فرزانه، استاد فرانکو اومتو، این سه ایرانی در ساوه درگذشتند. مزار آنان را در سال ۱۲۷۱ مارکوپولو زیارت کرد و به نوشته او هنوز موی سر و سیمای آنان برجا بود. تا سال ۱۲۸۸ دیدار نماینده پاپ جوانی مونته کوروینو این بنای چهارگوش برپا بود. اکنون گویا آن بنا در زیر تودهای خاک پنهان شده و باستانشناسان ما میتوانند از این گنجینه کهن رمز و راز بگشایند.
باور دیگری نیز در میان مسیحیان رواج دارد. بر پایه این باور مزار این سه مغ ایرانی در یکی از کهنترین کلیساهای جهان، کلیسای «ننه مریم» در ارومیه قرار دارد.
ما را با مسیح و مسیحیان مهری دیرینه است؛ پیوندی پاک و پایدار. سالهای بسیاری است که زادگاه و زادهشدن مسیح به هنرمندی و چیرهدستی در همه خانهها و روستاها و شهرهای ایتالیا به نمایش درآمده و ساخته میشود. ماکتی که ایتالیاییها آن را «پره سپیو» مینامند. من بیش از ۳۰ سال در ایتالیا زیستهام، این شاهکارهای شگفت را که به برکت ایمان و به شور عشق پدید آمده، بسیار دیدهام. در زادروز آن پیامبر مهر و مدارا زندگی دو هزار سال پیش در زادگاهش «بیتاللحم» آنچنان به زیبایی شکل میگیرد که بیش از هر سروده و داستان و نقش و نغمهای دل میلرزد و دیده از شوق و عشق میگرید. در این بازآفرینیها، مردان پارسی، دستاری زیبا و رنگین بر سر دارند و هدیههایی بر دست. کمتر کسی درمییابد که این مردان با هاله و هیبتی شرقی، پدران ایرانی ما هستند که به پیشواز تولد مسیح، این راه دراز را با شتر پیمودند. در آن بازآفرینیها تصویر یا تندیس شتری هم به چشم میخورد. به نشانه شرق و نماد سفرهای دور و دراز. دریغا که در برخی بازآفرینیها پس از قرن پانزدهم میلادی یکی از این سه ایرانی را سیاهپوست یا زردپوست مینمایانند.
در ایام زادروز مسیح و سال نو میلادی از خدا میخواهیم که به نور پاک مسیح جهان روشن شود و شب ستم پایان گیرد. در زادگاه مسیح «فلسطین» در سوریه و یمن اکنون کودکانی بیگناه و زنان و مردانی بیپناه در خاک و خون میغلتند. قرنها پیش پدران ما به شوق دیدار مسیح راه درازی را پیمودند و اکنون ما ایرانیان، فرزندان آنان که بسیاریمان مسلمانیم، برادرانه در کنار مسیحیان هممیهنمان قرنها به آرامی و مهربانی زیستهایم. در زادروز مسیح و در آستانه سال نو میلادی از خدای مسیح میخواهیم که به مبارکی، درخت داد را پربار کند، گاممان را به راه او استوار دارد و نوید عشق را در دلمان سر دهد. از خرمای شادی، جانمان را شیرین سازد و از چشمه گوارای آزادی و صلح و دادگری، جامی جهانیان را بنوشاند.»
منبع: شرق