کد خبر: ۵۶۵۵
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۲:۰۱

اختلافات چين و ژاپن؛ سياسي يا اقتصادي

آفتاب‌‌نیوز : اگر شما هم جزء افرادي هستيد كه معتقدند اين دو قدرت بزرگ آسيا در حال نزديك شدن به يكديگر هستند در واقع دلايل زيادي براي اين اعتقاد خود خواهيد يافت. سه سال در چهارسال گذشته ژاپن عنوان بزرگترين شريك تجاري چين را به خود اختصاص داده است. 

اختلافات تجاري دهه 1990 كه باعث وحشت تجار ژاپني از رقابت با چيني ها مي شد سرانجام از بين رفته است. 

كالاهاي ارزان چيني خريد را براي ژاپني ها آسان كرد تجهيزات و ماشين آلات پيشرفته ژاپني نيز راه خود را به كارخانه هاي چيني پيدا كردند. 

علاوه بر اين چين و ژاپن در تلاش براي تشكيل جامعه تجاري در شرق آسيا هستند.
اين دو كشور همچنين سعي مي كنند تا از سقوط دلار جلوگيري كند و نرخ برابري واحد هاي پولي خود را ثابت نگاه دارند. در راستاي اين سياست است كه چين و ژاپن بزرگترين خريداران اوراق بهادار خزانه داري امريكا هستند. 

علاوه بر اين در چارچوب توافقنامه اي موسوم به«چيانگ هاي» در سطح وسيع تري از كشورهاي منطقه اين دو كشور به دنبال همكاري هاي بيشتر بين بانك هاي مركزي و وزراي اقتصادي و مالي اين كشور ها هستند. 

تا چندي پيش برخي از نظريه پردازان عرصه اقتصادي مطمئن نبودند كه اين دو كشور حتي در تصميم هاي بين المللي نيز به نقطه نظر مشتركي برسند. 

اين در حالي است كه در حال حاضر مقامات وزارت دفاع اين دو كشور و حتي افسران ارشد نظامي چين و ژاپن به مناسبت هاي مختلف با يكديگر ملاقات مي كنند. تا اواخر دهه 1990 رهبران چين ضمن تمجيد از اقتصاد ژاپن از آن به عنوان يك الگو ياد مي كردند از همه مهم تر اين دو كشور در گفتگو هاي شش جانبه با كره شمالي ايالات متحده را همراهي مي كنند. (كشور هاي ديگر شركت كننده در اين گفتگو ها عبارتند از: روسيه و كره جنوبي) 

البته شواهد زيادي عليه اين ادعاها نيز و جود دارد. از جمله اين شواهد مي توان به تنش هايي اشاره كرد كه اخيرا بين اين دو رقيب افزايش يافته است. نوامبر گذشته يك زير دريايي چيني وارد آب هاي ژاپن شد. 

اين زير دريايي ظاهرا قصد داشت تا سيستم رديابي ژاپني ها را آزمايش كند. اين روش در دوران جنگ سرد و توسط نيروي دريايي شوروي سابق بسيار رايج بود.
ژاپن نيز با افتخار اعلام كرد كه اين زير دريايي را به موقع رد يابي و شناسايي كرده است و از چين تقاضاي عذر خواهي رسمي كرد. 

همچنين چندي پيش ژاپن در بيانيه مشتركي با متحد امريكايي خود نگراني اش را نسبت به مساله تايوان اعلام كرد. اين مساله نه تنها دخالت در امور داخلي چين محسوب مي شد بلكه طبق قانون اساسي ژاپن نيز كه در مورد اقدامات نظامي محدوديت هايي را درنظر گرفته است بحث برانگيز بود. در ماه دسامبر نيز درطرح چشم انداز دفاعي اين كشور از خود چين به عنوان عامل نگراني ياد شد. اين اعلام نگراني در پي اعلام چين مبني بر افزايش 6/12 در صدي بودجه دفاعي اين كشور يعني تا 250 ميليارد يوان( 30 ميليارد دلار) صورت گرفت. ژاپن ادعا مي كند كه اين رقم 30 تا 50 درصد رقم واقعي است. 

آيا رهبران اين دو كشور با تشكيل جامعه تجاري در شرق آسيا مي توانند به تنش ها و اختلافات پايان دهند؟ گرچه در راستاي اين همكاري ها، مسئولان رده بالاي اين دو كشور حتي در سطح وزراي خارجه نيز با يكديگر گفتگو كرده اند اما جونيچيرو كويزومي نخست وزير ژاپن در اكتبر 2001 و رئيس جمهور چين از سال 1998 هيچ ديدار رسمي از كشورهاي يكديگر نداشته اند. هر گونه ديدار رسمي بين مقامات عالي اين دو كشور نيز فقط در حاشيه نشست هاي بين المللي و منطقه اي صورت گرفته است. 

از زمان عادي سازي روابط ديپلماتيك بين اين دو كشور در سال 1972 اين در واقع طولاني ترين وقفه در روابط چين و ژاپن است. ريشه اين اختلافات به 70 سال پيش يعني حمله ژاپن به چين برمي گردد. پس از آن نيز با وجود تقاضاي رسمي چين، هرگز اظهار پشيماني نكرد. 

البته فهرست اين اختلافات از مواردي كه اشاره شد طولاني تر است. چين و ژاپن برسر حاكميت جزاير جنوب ژاپن نيز اختلاف نظر دارند. 

اين جزاير در ژاپن به نام سنكاكو و در چين به نام ديائويو معروف هستند. چندي پيش ژاپن اعلام كرد فانوس دريايي كه توسط يك گروه ملي گرا در يكي از اين جزاير ساخته شده است متعلق به اين كشور است و چين نيز كشتي هايي را براي عمليات حفاري و نقشه برداري به اين جزاير اعزام كرده است. اين در حالي است كه ژاپن اين جزاير را جزء منطقه اقتصادي اختصاصي خود مي داند. 

ظهور قدرت هاي جديد
آيا اين اختلافات در منطقه شرق آسيا بايد موجب نگراني خارجي ها شود؟ ويا منافع اقتصادي در نهايت موجب تفاهم هاي بيشتر در زمينه سياست نيز خواهد شد و جاي نگراني وجود ندارد؟
اين دو ديدگاه در واقع دو روي يك سكه هستند. اين دو كشور هم اكنون ثروتمند تر و قدرتمند شده اند و شريك هاي تجاري مهمي نيز براي يكديگر به شمار مي روند
بنابراين خيلي طبيعي است كه رقيب يكديگر در منطقه نيز به حساب بيايند. 

چين و ژاپن در مهم ترين سال هاي هزاره دوم رقيب يكديگر بوده اند ودر بيشتر اين سال ها چين موضع برتري داشته است. اما از اواسط قرن نوزدهم تا دهه 1990 از قدرت اقتصادي و سياسي چين كاسته شد ودر مقابل آن ژاپن شروع به قدرتمندتر شدن كرد تا جايي كه در دهه 1930 حتي به چين حمله كرد. در حالي كه ژاپن در دهه هاي 1960 و1970 رفته رفته به يك حول اقتصادي تبديل شد، چين قدرت اقتصادي خود را از دست مي داد و بيشتر درگير تبعات انقلاب فرهنگي خود بود. البته در طول سه دهه گذشته يعني از هنگامي كه دنگ ژيائوپينگ شروع به تمركز زدايي در اقتصاد چين كرد اين كشور مجدداً قدرت خود را باز يافته است. تجارت چين با كشورهاي ديگر بخصوص با غول اقتصادي در مجاورت خود يعني ژاپن رونق گرفته است. اين رونق پس از سقوط بازار سهام در ژاپن در سال 1990 سرعت بيشتري گرفت. اما ظهور مجدد چين نگراني هاي قديمي را در دو زمينه تازه مي كند: احتياج و عطش چين براي منابع طبيعي بخصوص درآبهاي ساحلي اطراف اين كشور و همچنين توانايي چين در مدنيزه كردن نيروهاي مسلح اين كشور و متعاقب آن برهم زدن تعادل راهبردي در منطقه و ايجاد نگراني در ژاپن. 

از سوي ديگر بايد در نظر داشت كه با رشد تقاضا در صنايع چين و در ميان مصرف كنندگان در اين كشور بسيار به نفع ژاپن است. حدود يك سوم از رشد صادرات ژاپن در دو سال گذشته مربوط به صادرات به چين و هنگ كنگ بوده است. 

سرمايه گذاري شركتهاي ژاپني در چين نيز به حدود 3/3 ميليارد دلار در عرض يكسال تا مارس2003 افزايش پيدا كرده است گرچه اين ميزان سرمايه گذاري تنها معادل 6% از ميزان سرمايه گذاري خارجي در چين بوده است. 

به نظر مي رسد همين تعامل اقتصادي است كه در مقاطعي باعث روابط بهتر سياسي بين اين دو كشور مي شود و باز هم همين رقابت شديد و جدي اقتصادي است كه اين دو كشور راهمچنان رقيب سياسي يكديگر نگاه مي دارد وگهگاه نيز باعث تنش هاي سياسي مي شود. شايد رسيدن به نوعي تعادل در مناسبات اقتصادي بتواندكليد رسيدن به ثبات سياسي در روابط اين دو كشور باشد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین