تا به کی چنین شتابان . . . ؟
آفتابنیوز : واكنش قلعه نویى كه محمد مایلى كهن را به استهزا مىگیرد و با پوزخند مىگوید: "هزار سال مربى بودهاى" بسیار توهین آمیز بود و این پرسش را مقابل ما قرار داد كه سرمربى تیم ملى با این روحیات، چگونه در اردوى تیم ملى مىخواهد در نقش یك معلم، یك مربى و یك الگوى رفتارى مناسب براى بازیكنان ظاهر شود.
اینجاست كه ریشه مجادلات در باشگاه استقلال را مىفهمیم و پاسخ دعواهاى بازیكنان در تمرینات آبىها را مىگیریم و دیگر برایمان تعجب برانگیز نیست كه حسین كاظمى با محمود فكرى یا میثم بائو با فرزاد مجیدى و على منصوریان با فكرى هر روز و هر هفته دست به یقه شوند، دیگر برایمان جاى تعجب ندارد كه هر هفته یك استقلالى به كمیته انضباطى برود؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم كه حسین كاظمى و سیاوش اكبرپور و امیرحسین صادقى و وحید طالب لو - كه بى دلیل توى گوش محسن ارزانى مىزند - یا محمود فكرى و میثم بائو، فرزندان فوتبالى هستند كه خاستگاهاش امیر قلعه نویى است!
ابداً نباید تعجب كرد كه چرا سیاوش اكبرپور ۱۰ هفته محروم مىشود و چرایى این رفتارها را باید در سیماى سرمربى سابق استقلال و كلام او جست وجو كرد. قلعه نویى انگار فراموش كرده كه چه كسى را مخاطب خویش قرار داده كه این گونه تند به او مىتازد. او از یاد برده كه بخش اعظمى از موقعیت امروزىاش را مدیون مردانى نظیر محمد مایلى و مجید جلالى است كه یك عمر مقابل جریان حضور مربیان خارجى در فوتبال ایران ایستادند و سنگ مربیان داخلى را به سینه زدند. لابد امروز مایلى كهن از اعماق وجود افسوس مىخورد كه این همه سال سنگ چه كسانى را به سینه زده و خودش را بابت این اتفاق سرزنش مىكند؛ كى برانكو ایوانكوویچ بخت برگشته یا میروسلاو بلاژویچ سیاهكار و دلال یا تومیسلاو ایویچ، پاسخ نقد را توهین آمیز و به استهزا دادند؛ كى؟
مایلى كهن را على رغم تمام انتقادات ریز و درشتى كه به كارش وارد است، مىپسندیم. واكنش او را در برخورد با سرمربى تیم ملى كه نه حرمت موى سپید را نگه مىدارد و نه به كسوت ارج مىگذارد را تحسین مىكنیم و زمانى كه دوربین در اوج حملات قلعه نویى، روى صورت مایلى كهن مىرود مقالهاى از یكى از دوستان در ذهنمان رژه مىرود كه چندین سال قبل در نقد مایلى كهن نوشته بود با این عنوان كه مایلى كهن مربى صادقى است كه مثل همه ما جایزالخطا است!
بله؛ مایلى كهن انسان صادقى است و شاید بتوان در كار او و دانش فوتبال او خطا پیدا كرد، او را به ناآگاهى در مسائل فنى فوتبال محكوم كرد - كه البته در این زمینه هم از بسیارى بیشتر مىفهمد و تحصیلكردهتر است - اما انگهایى كه به مربیان امروزى مىچسبد، با یك من سیریش هم به او نمىچسبد.
مایلى كهن را به یك دلیل دیگر هم مىپسندیم؛ آنجا كه در كلاس برنهارد شوم، وقتى این مدرس آلمانى به تحقیر فوتبال ایران مىپردازد و به واكنشهاى خوب اسماعیل اردلان مىگوید:
Very good Oliver Kahn و به عكس العملهاى بد او نام عابدزاده را بر زبان مىراند، تنها و تنها مایلى كهن است كه قد علم مىكند.
او پاسخ برنهارد شوم را به انگلیسى این گونه مىدهد كه:
«Abedzadeh is better than kahn» و زمانى كه شوم مىگوید ممكن است، قاطع جواب مىدهد: «!Really».
راستى قلعه نویى چند كلاس سواد دارد؟ آیا او كه از مایلى كهن مدرك مىخواهد، حاضر است در این باره مدركى در اختیار رسانهها بگذارد؟ مایلى كهن على رغم صراحت لهجهاش سكوت كرده و جوابى بر حرفهاى قلعه نویى نداد چرا كه او حرمت جایگاه رفیع سرمربى تیم ملى را مىدانست و از تریبون مفتى كه نصیبش شده بود، سوء استفاده نكرد.
مایلى كهن هیچ گاه از جایگاهى كه داشته سوء استفاده نكرده، هیچ گاه با مدیر باشگاهى ساخت و پاخت نداشته، با هیچ بازیكنى رابطهاى غیر از رابطه بازیكن و مربى ایجاد نكرده، به هیچ خبرنگارى باج نداده، از هیچ دلالى هم باجى نگرفته و براى بازیهایش بوقچى اجیر نكرده است؛ معلوم است كه در این فوتبال كه از هر گوشهاش مشكلى مىبارد، جایگاهى ندارد.
او صریح است و اجازه نمىدهد كه از كنارش یك ریال به جیب دلال و ... برود و به همین دلیل او را كنار مىگذارند؛ مىفهمید كه چه مىگوییم و او را با چه كسانى قیاس مىكنیم؟
ختم كلام اینكه مایلى كهن از واقعیتهایى پرده برداشت كه باب میل حضرات نبود و آنها را وادار به واكنش كرد تا ماهیت واقعى خود را یك بار دیگر به تصویر بكشند و نشان بدهند قواره نیمكت تیم ملى ایران تا چهاندازه تنزل داشته است؛ تمام!
نویسنده: سعید زاهدیان