آفتابنیوز : بخشهایی از گفتگو مجید اخشابی درباره موسیقی را مرور میکنیم.
طی این سالها در عرصه موسیقی پاپ چه روندی را طی کردهایم و نگاه آسیبشناسانه شما نسبت به این مقوله چیست؟
عوامل بسیاری دست به دست هم دادهاند تا کیفیت موسیقی تا این حد افت کند. در وهله اول موزیسینهایی که در خیلی از موارد نمیتوان نام آنها را موزیسین گذاشت و بیشتر دستاندرکاران تولید به حساب میآیند، واقعأ از دانش و سواد کافی برخوردار نیستند و اگر نگاهی به سوابق آنها بیندازیم، خواهیم دید که اغلب آنها آموزش ندیدهاند و دوره خاصی را نگذراندهاند! این افراد به صورت دست و پاشکسته به موسیقی میپردازند و به مدد وجود فضای مجازی، حاشیه، آرایشهای ظاهری و نوع پوشش، با روشهای غیرموسیقایی دیده میشوند و مردم نیز به آنها توجه میکنند. این دستاندرکاران از کممایگی هنری برخوردارند و به همین دلیل است که آثارشان نیز کم مایه و سطحی است. نکته دیگر بیحوصلگی مردم است. نمیتوان گفت مردم متوجه فضای فعلی نیستند و آثار با محتوا و کم محتوا را از یکدیگر تشخیص نمیدهند و متوجه آسمان ریسمان بافیهایی موسیقایی و شعری نیستند. آنها با بیحوصلگی به آثار گوش میدهند و با خودشان میگویند؛ خب همین است و خوب است.
البته این خوانندگان و هنرمندان هستند که با تولید آثار سطحی سلیقه مخاطب را تنزل دادهاند. مخاطب همیشه از آثار با کیفیت استقبال میکند.
نمیتوان اینگونه گفت. طی تولید آثار مختلف در هر عرصهای، زمانی که مصرف کننده سلیقه بالایی داشته باشد، تولیدکننده مجبور است در حد و اندازه سلیقه و خواست او به تولید اثر بپردازد. در این میان اگر سلیقه مخاطب پایین باشد تلاشهای تولید کننده در ارائه آثار با کیفیت راه به جایی نخواهد برد و محصولش مورد استقبال مصرفکننده یا همان مخاطب موسیقی قرار نخواهد گرفت. به هرحال این روند کنشی دو سویه است، یعنی هم اینکه کیفیت محصولات تولید کنندگان بسیار پایین است و هم اینکه مردم راضی هستند و نسبت به فضای فعلی و آثار تولیدی رضایت دارند. دلیل دیگر اینکه نسل کنشگرهایی که در عرصه موسیقی سازو کار تولید را فراهم میکردند، عوض شده و هیچکس در صحبتهایش به این موضوع اشاره نمیکند. من طی مصاحبههای قبلی به این موضوع اشاره کردهام. در سالهای قبل تهیهکنندگانی موسیقی از دانش کافی و تجربه تولید برخوردار بودند و آثار با کیفیت تولید میکردند. در حال حاضر تهیهکنندگان افرادی سوداگر هستند که سرمایهشان را از کارهای دیگر تامین کردهاند و برای برخورداری از شغلی با کلاستر پا به عرصه موسیقی گذاشتهاند، تا به این ترتیب به شهرتی نسبی برسند و شناخته شوند. طرف یک میلیارد پول با خودش آورده و آمده تا تهیهکننده شود و کنسرت برگزار کند. این افراد به وضعیت بد فعلی دامن میزنند. این تهیهکنندگان افرادی را که برای دل خودشان میخوانند و هنرمندان و خوانندگان زیرزمینی را پیدا میکنند و مشکلات و فرایند کسب مجوز آثار آنها را با روابطی که دارند، حل میکنند و در نهایت از خوانندگان مورد نظرشان چهرهای موجه میسازند و از آنها جهت منافع خودشان استفاده میکنند. اگر قرارداد خوانندگان نسل جدید را ببیند متوجه خواهید شد که در اغلب آنها حدود هفتاد، هشتاد درصد بندها مربوط به تهیهکننده و به نفع اوست. به طور واضح یعنی اینکه حدود هفتاد، هشتاد درصد سود مالی پروژههای مختلف به تهیهکننده میرسد و تنها 20 درصد سهم خواننده و عوامل است. میتوان گفت پشت هر خواننده، تهیهکنندهای نشسته و در حال چرتکه انداختن است. البته از آنجایی که تهیهکنندگان میدانند تاریخ مصرف خوانندگان بسیار کوتاه است، تمام قدرت و تلاش خود را به کار میگیرند تا در مدت زمانی کوتاه از آنها بهرهبرداری کند. وقتی هم خواننده چنین بلایی سرش بیاید نام محصولش اثر هنری نیست. بخش دیگر این کاستی مربوط به نحوه فعالیت نهادهای نظارتی است. آنها واقعأ عملکرد خوبی ندارند. اگر بخواهم با نگاهی آسیبشناسانه به این موضوع بپردازم باید بگویم روند ممیزیها اساسأ دچار اشکال است. ممیزی باید منجر به تولید آثار باکیفیت شود و جلوی تولید آثار سخیف و نازل را بگیرد که اینگونه نیست. واقعیت این است که ممیزیهای مختلف نه تنها نمیتوانند جلوی تولید آثار نازل را بگیرند بلکه باعث تولید آثار بیکیفیت و سطحی میشوند. با این تفاسیر میتوان گفت روند ممیزیها با شرایط فعلی هیچ کمکی به بهبود وضعیت موسیقی کشور نخواهد کرد.
ایلنا