آفتابنیوز : بعد از انتشار گفتوگوی جنجالی و پرحاشیه عبدالرضا داوری از نزدیکان احمدینژاد، با رئیس سابق صداوسیما در ویدئویی با عنوان «اتاق شیشهای» و انتصاب اتهاماتی عجیب به برخی افراد، اصولگرایان ابتدا استراتژی سکوت را در پیش گرفتند و حتی در فضای مجازی هم خود را به ندیدن زدند؛ اما با ادامهدارشدن ماجرا، توضیح مجدد سرافراز با انتشار یک ویدئو و انتشار فایل ویدئویی جدیدی از سوی شهرزاد میرقلیخان، رسانههای اصولگرا وادار به واکنش شدند.
روز گذشته اعلام شد قرار است شب (دوشنبهشب) فیلمی با عنوان رمز جاسوس از صداوسیما درهمینباره پخش شود. احتمالا باید منتظر افشاگری رسانه ملی علیه رئیس سابق خود بود. داوری روز گذشته در توییتی مدعی شد دوشنبهشب فیلمی به نام رمز جاسوس را علیه دکتر سرافراز و اتاق شیشهای پخش میکنند. سرافراز در گفتوگوی خود با داوری مدعی شده بود: «خواستیم جاهای حساس با فساد مبارزه کنیم، نظیر IPTV و پیامرسان سروش، تا خانم میرقلیخان درباره اینها گزارش داد... تهدیدات شروع شد». بعد از انتشار این مصاحبه ویدئویی، داوری اعلام کرد: «در مصاحبهام با دکتر سرافراز و خانم میرقلیخان، اسامی برخی افراد، نهادها، سازمانها و شرکتها مطرح شده است. اتاق شیشهای آمادگی خود را برای مصاحبه با این افراد و نهادها یا انتشار جوابیههایشان اعلام میکند». بگومگوی داوری و حامیان احمدینژاد با برخی اصولگرایان و چهرههای ارزشی بر سر انتشار این ویدئو، از روز گذشته در شبکههای اجتماعی بهویژه در توییتر داغ شد؛ تا جایی که به فحاشی بین داوری و یکی از این اکانتهای اصولگرا منجر شد.
خبرگزاری فارس نیز روز گذشته برای نخستینبار در مطلبی به صحبتهای سرافراز واکنش نشان داد.محسن مهدیان در این خبرگزاری نوشت: «ماجرای افشاگریهای اخیر سرافراز چیست؟ اساسا مقصد اصلی افشاگریها کجاست؛ پرونده فساد در صداوسیما یا شهرزاد میرقلیخان یا سپاه یا چی؟ چرا سرافراز بعد از چند سال، انگیزه افشاگری یافته است؟ چرا تا امروز درباره پروندههای فساد سکوت کرده است؟ آخرین واکنش سرافراز مربوط به سال 94 است که همه اتهامات به بازرس ویژهاش را در یک کلمه جواب میدهد: این اتهامات ناشی از «بداخلاقی» است؛ همین. چرا این رگ گردن با سه سال تأخیر بیرون زده است؟ افشاگری این روزها چه آورده جدیدی برای او دارد؟ واقعیت این است که توقف در سرافراز احتمالا مخاطب را با انبوه پرسشهای بیجواب مواجه میکند. ضمن اینکه سرافراز دارای سلامت اقتصادی و سابقه روشن سیاسی است و همین ملاحظه اجازه نمیدهد وی را فراتر از یک «بازیگر» و بهعنوان یک بازیساز تحلیل کنیم؛ اما اتاق فرمان این پروژه کجا مستقر است؟ بازیگردان چه کسی است؟ پیشبردن این پروژه چه کلانآوردهای دارد که «شهرزاد میرقلیخان» با آن «هممنافع» شده است و سرافراز نیز انگیزه پیدا کرده و «همسود و همزبان» شده است؟». فارس در ادامه نوشته است: «طائب» اسم رمز طراحی عملیاتهایی است که سند ششدانگ آن در اختیار احمدینژاد است. ضدانقلاب و حتی اصلاحطلبان نیز به این شکل روی یک نفر تمرکز نکردند. این اسم رمز مهمترین نشانه برای جای پای احمدینژاد است. احمدینژاد اطلاعات سپاه را مهمترین عامل دستگیری و محاکمه نزدیکانش (بقایی و مشایی) میداند. در آخرین جلسهای که از طرف فارس با احمدینژاد در ساختمان ولنجک داشتیم، بیش از 20 درصد یک جلسه سهساعته را درباره همین اسم رمز حرف میزد. احمدینژاد در سه ماه پایانی سال 97 مصاحبه با رسانهها را کلید زد تا بتواند مجدد به عرصه سیاسی برگردد. طبیعی بود که این تصمیم همانطور که او میخواست، نعل به نعل پیش نرود. اتفاقا همزمان با احمدینژاد، سرافراز بعد از چند سال سکوت، با یک روزنامه اصلاحطلب مصاحبه میکند و اولین اتهامات را علیه نهاد امنیتی سپاه مطرح میکند. سبک نقدهای اخیر سرافراز از جنس همان حرفهای احمدینژاد و با همان تهور و ادبیات است. احمدینژاد وقتی متوجه شد نمیتواند حرفهایش را از طریق رسانهها منتقل کند، سراغ یک «نزاع نیابتی» رفت. سرافراز بازیگر همین بازیسازی است. انتشار گفتوگوی یکی از نزدیکان احمدینژاد با سرافراز، آخرین حلقه رسانهای همین پروژه بود که کلید خورد. پیشبینی سرافراز از جنگ نیز مرتبط با تهدید میرقلیخان برای انتشار برخی اسناد است که پیشتر در پیشبینی احمدینژاد از آشوب و فروپاشی مطرح شده است. روشن است که جلسات هماهنگ و مستمر برای «همتحلیلی» و طراحی صحنه وجود داشته و دارد. حیات سیاسی احمدینژاد در «تشویش و بههمریختگی سیاسی» است. وی برای ماندن در کانون توجهات، تخریب دو جا را هدفگیری و با اتهامزدن به این دو نهاد تلاش کرد همچنان قهرمان بماند؛ یکی عدلیه و دوم اطلاعات سپاه. گزینه اول با آمدن رئیسی حذف شد و ماند گزینه اطلاعات سپاه که با تروریستخواندن و محبوبیت سپاه در سیل، این گزینه هم در حال حذفشدن بود. بعد از تروریستخواندن سپاه که از نهضت آزادی تا برخی اپوزیسیون خارج از کشور و آحاد ملت و مسئولان را در مقابل آمریکا متحد کرد، لازم بود مجدد سپاه مورد تخریب قرار گیرد تا بستر تشویش و حیات احمدینژاد از بین نرود. جالب اینکه همزمان با سرافراز، حلقههایی از عدالتخواهی انحرافی نیز به شکل معناداری موضوع تخریب اطلاعات سپاه را در دستور کار قرار دادند و گمانه پیوند و همدستی «عدالتخواهی فانتزی» با افشاگریهای به سبک «بگمبگمهای احمدینژاد» را تقویت کردند. دراینباره هم باید نوشت».
شهرزاد میرقلیخان سال 1378 به اتهام تلاش برای ارسال سه هزار دوربین دیددرشب به ایران، در آمریکا محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شد. او پنج سال را در آمریکا در زندان بهسر برد و پس از آزادی به عمان رفت؛ در آن زمان گفته میشد که پادشاهی عمان که روابط حسنهای با ایران و درعینحال آمریکا دارد، تلاشهایی را برای آزادی وی از زندان انجام داده است. خبرگزاری فارس گزارشهایی همان زمان در حمایت از میرقلیخان منتشر کرد. این خبرگزاری سال 90 در گفتوگویی با بلقیس روشن، مادر شهرزاد میرقلیخان، نوشته بود که او که به دلایل واهی در آمریکا زندانی شده در شرایط بدی در زندانهای آمریکا بهسر میبرد.
میرقلیخان در نهایت بعد از بازگشت به ایران توسط محمد سرافراز بهعنوان مدیر روابطعمومی و امور بینالملل شبکه پرستیوی منصوب شد. محمد سرافراز در سال 1393 ریاست سازمان صداوسیما را برعهده گرفت و شهرزاد میرقلیخان را بهعنوان بازرس ویژه خود منصوب داد. دوره ریاست سرافراز بر صداوسیما چندان طولانی نبود و او در سال 95 از مقام خود استعفا داد. چیزی که برای محمد سرافراز بسیار حاشیهساز شد، خروج ناگهانی شهرزاد میرقلیخان از کشور در سال 94 بود. میرقلیخان پس از خروج ناگهانی از کشور در دیماه سال 94، از پنج سال گذراندن حبس در آمریکا و سه سال کار در پرستیوی ابراز ندامت کرد، اما درعینحال از محمد سرافراز تقدیر کرد و او را یک «انسان واقعی» خواند. بعد از خروج میرقلیخان از کشور، محمد سرافراز مورد انتقادات شدید قرار گرفت. سرافراز اما که توسط شهرزاد میرقلیخان، «ابرمرد» نام گرفته بود، سکوت نکرد و در مصاحبهای با جامجم عنوان کرد که «عوامل یک دستگاه امنیتی» به شهرزاد میرقلیخان فشار آورده و به وی گفتهاند که باید ایران را ترک کند.
شهرزاد میرقلیخان به پیشنهاد محمد سرافراز، خاطرات دوران زندانش در آمریکا را به کتاب تبدیل کرده بود. به گفته سرافراز، عوامل یک دستگاه امنیتی به چاپ این کتاب اعتراض کرده بودند. میرقلیخان بعدا در فضای مجازی به این نکته اشاره کرد که بازجویان این دستگاه امنیتی از وی خواستهاند «تا ظرف 24 ساعت کشور را ترک کند». سرافراز در مصاحبه سال 94 خود با جامجم در مورد برخوردها با شهرزاد میرقلیخان گفته بود: «اتهامات و برچسبهایی که در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی در مورد وی مطرح شده مانند جاسوسی، اختلاس، نفوذی و داشتن روابط نامشروع، ناشی از بداخلاقی است. دیگر اتهامی نبود که به ایشان نچسبانده باشند». بعد از رفتن سرافراز از سازمان صداوسیما، حاشیههای مربوط به شهرزاد میرقلیخان پایان گرفت تا اینکه در روزهای گذشته مجددا انتشار ویدئویی توسط شهرزاد میرقلیخان، این دو را به کانون بحثهای فضای مجازی بازگرداند. ویدئویی که شهرزاد میرقلیخان جدیدا از خود و محمد سرافراز منتشر کرده، نشان میداد که رئیس سابق سازمان صداوسیما، اسنادی را به شهرزاد میرقلیخان تحویل میدهد. شهرزاد میرقلیخان، در این ویدئو، در فرودگاهی نامشخص که گفته میشود فرودگاه مسقط در عمان است، منتظر محمد سرافراز است؛ سرافراز میآید، این دو با هم احوالپرسی میکنند و شهرزاد میرقلیخان درحالیکه چند پرونده در دست دارد، وارد آسانسور میشود. به نظر میرسد در این قسمت ویدئو این محمد سرافراز است که از شهرزاد میرقلیخان فیلم گرفته. در روزهای گذشته حتی این شایعه منتشر شده که محمد سرافراز از کشور خارج شده است؛ شایعهای که البته توسط برخی رسانهها تکذیب شد. میرقلیخان در کامنتی در فیسبوک در مورد ماهیت پروندههایی که در ویدئو در دست دارد، گفت که این پروندهها، اسناد و مدارک دوران زندانم در آمریکا هستند. محمد سرافراز نیز سکوت نکرده و توضیح داده که چه اسنادی را به شهرزاد میرقلیخان تحویل داده است. سرافراز هم بعدا به ایلنا گفت: «اسنادی که دو هفته پیش تحویل خانم میرقلیخان دادم، مربوط به پنج سال زندان و مکاتبات ایشان با دادگاههای آمریکا به اتهام تلاش برای خرید دوربینهای دیددرشب است. در سال 1394 پیش از آنکه اتهام جاسوسی به ایشان وارد کنند، خودروی خانم میرقلیخان مورد سرقت قرار گرفت و فقط لپتاپ و چمدان اسناد زندان که در صندوق عقب خودرو قرار داشت، ربوده شد. قاعدتا تصور میکردند بهاینترتیب سندی برای اثبات زندانرفتن در آمریکا ندارد.
منبع: شرق