آفتابنیوز : مینه منگل که در ۲۱ ثور/اردیبهشت در شهر کابل توسط افراد مسلح ترور شد؛ در زمان حکومت نجیبالله، رئیس جمهور چپگرای افغانستان در منطقه ده مراد خان شهر کابل دیده به جهان گشود و در این شهر بزرگ شد. او که ۳۰ سال داشت اولین فرزند خانوده بود. یک برادر و پنج خواهر بعد از او متولد شدهاند.
خانواده منگل میگوید که مینه دارای مهارتهای زیادی بود. او قابله، دانشجوی حقوق، نویسنده و شاعر بود. با تمام اینها به گفته خانواده او به خبرنگاری علاقه فراوان داشت.
مینه از کودکی مینوشت. در چهارده سالگی رادیو میشنید و به آن نامه میفرستاد.
پدر مینه منگل از ولسوالی جانی خیل ولایت پکتیا است و مدرک کارشناسی ارشد خود را از کشور اوکراین گرفته است.
او میگوید در گذرکاه مرزی حیرتان، درشمال افغانستان سرباز بود که یک روز از رادیو بیبیسی شنید که مجری برنامه از مینه منگل نام برد و نوشته طولانی از او را خواند.
به گفته پدرش در آن زمان مینه ۱۴ ساله بود. نامه اول مینه به رسانهها یک پیام خیلی طولانی بود. مادرش میگوید مینه چند کاغذ رنگارنگ را با هم پیوند کرده بود که از آن یک نامه طولانی درست شده بود. سپس مادرش آن نامه را از طریق پست به دفتر بیبیسی به لندن فرستاده بود.
پدر مینه میگوید با توجه به علاقه فراوان مینه به رسانهها، برایش یک رادیوی کوچک خریده و هدیه داده بود.
نجیبه لیمه، سردبیر بخش آکادمی بیبیسی و گوینده سابق رادیو بیبیسی میگوید که از مینه منگل نامههای زیادی به این رادیو میرسید.
او می گوید: "همه ما به استعداد این دختر کوچک حیران مانده بودیم. در روز مرگ او از یک همکارم پرسیدم، این همان مینه نیست؟ پاسخ آری بود. اوف! این قدر استعداد، چراغ روشن، شاعر، نویسنده، خبرنگار امروز زیر خاک شد."
پس از فراغت از کلاس/صنف ۱۲ مینه فورا کار پیدا کرد. پدرش میگوید که دختر بزرگش نانآور خانه بود.
به گفته پدرش مینه دختر با استعداد و با احساس و فرزند بزرگ خانواده بود.
پدر مینه میگوید که به دلیل علاقهای که دخترش به رسانهها داشت او را به شماری از خبرنگاران مشهور معرفی کرده بود که در کنار تحصیل در بخش روزنامهنگاری هم چیزهایی بیاموزد.
اولین تجربه کاری مینه با تلویزیون خصوصی پشتوزبان شمشاد بود. در این تلویزیون برای مدتی پشت صحنه وضعیت آب و هوا را گزارش میداد. اما به زودی پیشرفت کرد و روی صفحه این تلویزیون برنامههای تفریحی را اجرا میکرد.
خواهر کوچک مینه روزی را به یاد میآورد که مینه اولین برنامهاش را اجرا کرده بود.
او میگوید: بسیار به خوشحالی به خانه آمد و گفت، اولین برنامهام ثبت شد، در تلویزیون ظاهر شدم.
علاوه بر شمشاد او در تلویزیونهای دیگر نیز کار کرده بود.
یکی از همکاران سابق مینه میگوید: "من هم به محفل عروسیاش رفته بودم. در آنجا از مردم شنیدم که در زندگی شخصی با شوهرش مشکل دارد. چند روز پس از عروسی مینه او از کار استعفا داد."
همکار دیگر مینه میگوید:"مینه علاقه خاصی به کار رسانهای داشت. او بعد از ثبت هر برنامه تلویزیونی از همکارانش میپرسید که چطور دیده میشود. او همچنین میخواست که یک خبرنگار و گوینده حرفهای شود. او لباسهای رنگارنگ را دوست داشت. و میگفت که زندگی با رنگها زیباست."
اما مینه با وجود موفقیت در زمینه کاری یک مشکل خانوادگی هم داشت که آن را به گونه پنهان تحمل میکرد.
پدرش میگوید که دختر او زندگی کاریاش را تازه شروع کرده بود که نامزد شد. اما با پسر بر سر کار در رسانه و برخی از مسایل دیگر اختلاف نظر پیدا کرد.
او گفت: "در نتیجه این اختلافات نامزدی آنها نه سال طول کشید. سپس ازدواج کردند، اما بدبختانه زندگی جدید مینه دوام نیافت."
شکیب تنها برادر مینه که اکنون پدر سه فرزند است میگوید، مینه بخاطر مشکلات اقتصادی خانواده رنج میبرد اما همت و آرزوهای بلندی داشت.
او گفت:"مینه تنها خواهر بزرگ نه بلکه برادر بزرگ هم بود، به من میگفت، لالا(برادر) مشکلات اقتصادی ما حل خواهد شد، همیشه در خانههای کرایی(اجارهای) زندگی نخواهیم کرد. من کوشش میکنم که برایت کار پیدا کنم، اگر اینجا چیزی نشد تورا به خارج میفرستم."
برادر او همچنین گفت: "مینه به دلیل مشکلات خانوادگی کمی آرام و گوشه نشیین شده بود. اما در بیرون از خانه بسیار فعال بود. رشته قابلگی(مامایی) خوانده بود و دانشجوی سال دوم حقوق بود."
مینه علاوه بر کارهای رسانهای عضو انجمن ادبی زنان کشور بود. مینوشت، شاعر بود، اما هیچ مجموعهای شعرش تا کنون چاپ نشده است.
بیشتر نوشتههایش را در صفحه فیسبوک خود نشر میکرد.
سومین خواهر مینه که پنج سال از او کوچک است، میگوید که خواهرش به نیروهای امنیتی افغانستان بسیار احترام داشت و برای آنها شعر و مطالب زیادی نوشته است.
منبع: بی بی سی