تا همین چند سال پیش، پدرها به فرزندانشان این نصیحت را می کردند که «درس بخوان به جایی برسی تا مثل ما نشوی».
اما امروز چه؟ واقعاً با شرایط حال حاضر می توان درس خواند و به جایی رسید؟ آیا به جایی رسیدن ها به عللی دیگر به جز درس خواندن مربوط نمی شود؟ کسی که تا دهه چهارم زندگی اش درس خوانده است می تواند این امید را داشته باشد که بالاخره این همه محنت و رنج دوران دانشجویی تمام می شود و روزگار گشایش به زودی آغاز می شود؟
این روزها چهل و سومین کنگره علمی سالانه جامعه جراحان ایران در تهران در حال برگزاری است. از دور وقتی که عنوان کنگره را می بینید ناخودآگاه فکر می کنید که جراحان در کنگره ای جمعشان جمع است که همگی پول پارو می کنند. این در حالی است که وقتی در میان جراحان جوان قرار گیری و به حرف هایشان گوش دهی واقعیت چیز دیگری است و متوجه می شوی که آواز دهل از دور خوش است.
جراحانی که به تازگی دانش آموخته شده اند و هر کدام در حال گذران طرح خود در شهری دور یا نزدیک هستند در حالی مشغول گذران طرح هستند که در این طرح به آنان اجازه مطب نمی دهند و حقوقشان هم ماهی ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.
فکر می کنید با ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق ماهانه یک جراح طرحی، در این روزگار گرانی و بالا رفتن روز به روز قیمت انواع جنسها، چه می توان کرد؟ باید به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق جراحی که احتمالاً در دهه چهارم زندگی اش بسر میبرد و همه اش درس خوانده است! گریه کرد یا خندید؟ یا شاید هم فکر کرد که همین مبلغ برایش کافی است مگر میخواهد چه کند؟
معیشت جراحان جوان از بزرگترین مشکلات آنان در روزگار کنونی است که دامنشان را گرفته است این را دکتر فرزاد پناهی، دبیر انجمن جراحان عمومی در میزگرد مشکلات جراحان جوان که در کنگره جامعه جراحان ایران برگزار شده است.
او میگوید: بیشتر مشکلات جراحان جوان، معیشتی است. جراحی که مشکل دارد و به واسطه مشکلش نتوانسته است در این میزگرد شرکت کند، به من پیام داده است که من مقیم بیمارستان هستم و ۲۳ شب در ماه کشیک دارم و نمیتوانم بیایم.
پناهی ادامه میدهد: وضعیت رفاهی این جراحان مثل پانسیونهای آنان، اسفناک است. وضع، خراب است و اما راه حل هم دارد. اگر نتوانستهایم برای تعرفههای پزشکان کاری کنیم حداقل این پزشکان طرحی را از شر طرحهای پلکانی نجات دهیم. دلیل ندارد که ۸۰ درصد کارکرد جراح و نیز ویزیت او را ندهند. حداقل آن را بدهید.
دکتر مریم صدقی، یکی از همین جراحان جوان است که حدود یکسال و نیمی می شود در شهر اشتهارد در بیمارستان فاطمه زهرا در حال گذران طرح خود است. او با توپ پر پشت تریبون قرار میگیرد و خطاب به میهمانان میزگرد میگوید: نگاه وزارتخانه به جراحان طرحی این است که انگار آنان برده تمام وقت بی جیره و مواجب هستند.
صدقی ادامه میدهد: من هر ماه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم. این در حالی است که ماهانه ۲ میلیون تومان کرایه خانه میدهم. به نظر شما آیا منطقی است که کار کنم اصلاً چه دلیلی دارد که من کار کنم الان هم که کرایه خانه من ۳ میلیون تومان شده است. یک میلیون هم پول مهد کودک پسرم هست. این چه مسخره بازیای هست؟
او از بیمارستانی که در آن کار میکند میگوید که یک آمبولانس بیشتر ندارد. پزشک داخلی ندارد و فقط دو تا بیهوشی و دو تا متخصص اطفال دارد.
صدقی در حالی که حرفهایش را با فریاد میزند، ادامه میدهد: من در این بیمارستان نه، عمل جراحی دارم و نه، آی سی یو دارم. کلاً بیمارستان ما هشت تخت دارد. سوال من این است که من را آنجا فرستادهاید تا چه کنم؟ مترسکم؟ الان هم هشت سال باید بدون درآمد (در این بیمارستان یا منطقه) بمانم. حتی کارانه را هم نمیدهید. کارانه من سه میلیون تومان بیشتر نیست چون جراحی نمیتوانم انجام دهم. شما بفرمایید جایی که هشت تا تخت و یک پرستار دارد من چه عملی کنم؟ کار من شده است، وضعیت جسمی مریض را Stable (تثبیت) کنم و به کرج بفرستم این چه کاری است؟ چرا من را یک جایی دیگر نمیفرستید که کار کنم؟ پول هم ندارم حداقل به من پول دهید. من را به تبعید گاه فرستادهاید.
دکتر سید محمد قهستانی، اورولوژیست جراح است که سال ۹۳ دانش آموخته شده است. او هم میگوید: جو ناامیدی در کشور در سطوح مختلف وجود دارد و این مشکل برای جوانانی که تازه، کار خود را شروع کردهاند، بیشتر است و این ناامیدی با مشکل معیشتی جراحانی که در حال گذراندن طرح آن هم در سال اول طرح هستند، پیوند خورده است.
او هم خطاب به مسئولان میگوید: در سال اول، به جراحان طرحی، اجازه مطب نمیدهید، پول و کارانه شان را هم نمیدهید که این موضوع با جو ناامیدی عجین می شود که باعث خجالت است.
او به محدودیتهایی که وزارت بهداشت برای جراحان طرحی گذاشته است هم اشاره میکند و میگوید: در وزارتخانه انگار اصل براین شده است که پزشکان مطب نداشته باشند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. قبلاً نداشتن مطب، به پزشکان تمام وقت مربوط میشد و الان به تمام پزشکان طرحی تسری یافته است. من در سن ۴۲ سالگی، چشم انداز داشتن مطب را خیلی دور می بی نم.
تاخیر در پرداختها
موضوع مشکلات معیشتی جراحان جوان فقط منتهی به حقوق کم آنان نیست بلکه آنان در منطقه خدمت خود با «تاخیر درپرداخت ها» هم مواجه اند. دکتر سینا عبدالله زاده، جراح مغز اعصاب و دانش آموخته سال ۹۴ است. او میگوید: تاخیر در پرداختها فصل مشترک تمام جراحان جوان است و باعث شده است که نظام معیشتی این جراحان فعال در سیستم دولتی مختل شود. هر چه به سمت مرکز میرویم این پرداختها بهتر است و هر چه از مرکز دور میشویم این پرداختها بدتر میشود.
او تاکید میکند: ما حاضریم درآمد کمتری داشته باشیم اما یک نظم و سیاقی داشته باشد. پرداخت بی نظم باعث فشار روحی روانی پزشکان می شود و آنان نمیتوانند برای زندگی خود برنامه ریزی کنند.
این جراح جوان به یکی از تصمیمات وزارت بهداشت برای بهبود اوضاع معیشتی جراحان جوان اشاره میکند و اظهار میدارد: این وزارتخانه چند ماه پیش تصمیمی گرفت مبنی بر اینکه به افرادی که در شروع طرح هستند البته با شروطی اجازه تاسیس مطب داده می شود. اتفاقی که رخ داده این است که به پزشکان متخصص و جراحان، اجازه مطب داده شده اما از طرفی دیگر بخشنامهای هم صادر شده است که حق ندارید از بخش دولتی به بخش خصوصی، بیمار بیاورید! این یعنی چه؟
این جراح ادامه میدهد: اگر اجازه نداریم که بیمار از بخش دولتی به خصوصی بیاوریم که درآمدمان در مطب کم می شود! این یک تناقض است. این اگر تناقض نیست پس چیست؟ آیا پزشک، مطب میزند تا درآمدش کم شود!؟ تا قبل از فارغ التحصیل شدن یعنی دوره دستیاری که حقوقمان در حد پایین بود. انتظار میرود که بعد از شروع طرحمان به یک درآمد حداقلی برسیم.
دکتر محمد آیتی فیروز آبادی، ارتوپد و نیز فلوشیپ زانو است که در سال ۹۰ دانش آموخته شد. این جراح جوان در مورد پروانه مطب به مورد دیگری اشاره میکند و میگوید: در مورد پروانه مطبها بر اساس تبصره ۷ ماده ۱۳ نظام پزشکی، وقتی که فردی میخواهد در شهر بزرگ مطب تاسیس کند باید ۳۶۰ امتیاز داشته باشد. از طرفی یک قانون تحت عنوان قانون تبعیت از همسر هم داریم. شما درنظر بگیرید من جراح که متخصص یا فلوشیپ هستم باید ۳۶۰ امتیاز بدست آورم تا مطب دایر کنم؛ اما یک پزشک عمومی که به تبعیت از همسر خود به شهر بزرگ آمده است بدون این امتیازها می تواند در شهر بزرگ مطب، دایر کند!
آیتی فیروزآبادی این نتیجه گیری اخلاقی را میگیرد که مثلاً یک جراح خانم نمیتواند مطب دایر کند اما یک پزشک عمومی خانم می تواند از قانون تبعیت از همسر استفاده کند و در شهر بزرگ، مطب دایر کند. این یعنی اینکه خانمی که میرود درس میخواند و تخصص میگیرد یا فلوشیپ می شود، خانه بنشیند یا اینکه دور از همسر خود و در شهری دیگر کار کند.
بیکاری و کم کاری در جراحان جوان طرحی
فقط مشکلات معیشتی و حقوق پایین جراحان طرحی نیست که گریبان آنان را گرفته است. محیط کار، بیکاری و کم کاری در آن هم از جمله مشکلات آنان است. دکتر سارا فریفته جراح عمومی و دانش آموخته سال ۹۵ است که در بوشهر کار میکند.
او میگوید: زمانی که من دانش آموخته شدم ترغیب وزارتخانه این بود که جراحان جوان در مراکز استانهایی حضور داشته باشند که به هیات علمی آموزشی به ویژه نیاز داشتند. اوایل، فکر میکردیم که با سطح بالای کار، آموزش و درمان مواجه میشویم این در حالی بود که با بیکاری یا کم کاری مفرطی مواجه شدیم و برای ما که به تازگی دانش آموخته شده بودیم بسیار آزار دهنده بود.
او یکی از دلایل این بیکاری یا کم کاری جراحان جوان را عدم اختصاص دادن درمانگاههای ثابت به آنان بیان میکند و میافزاید: این فرصتها را بیشتر مواقع به کسانی میدادند که در چند جا مثل تامین اجتماعی و ارتش فعالیت می کردند و مطب خصوصی هم داشتند. بنابراین تا سه، چهار ماه هیچ درمانگاه ثابتی را به ما ندادند. این موضوع، مشکل تمام همکاران من در استانهای دیگر هم به شمار میآمد.
او همچنین اضافه میکند: تمایل همه افراد جامعه به سمت جراحان با تجربه است و به همین علت به یک جراح جوان، فرصت کافی برای جذب بیمار نمی دهند این در حالی است که جراح باید به اندازه کافی بیمار داشته باشد تا آنچه را که یاد گرفته است، عملی کند که اگر این فرصت را به جراحان جوان ندهند در واقع کاری بسیار ناعادلانه در خصوص آنان انجام می شود.
وی میگوید: یکی از دلایل اینکه ما بیمار کافی در مراکزی که فعالیت میکنیم، نداریم این است که بیمار را مستقیماً به مراکز فوق تخصصی دانشگاههای علوم پزشکی ارجاع میدهند. در زمان حاضر حتی موارد جراحیهایی را که میتوانیم با کیفیت خوب و با امکانات مرکزمان انجام دهیم به شیراز میفرستند.
البته دکتر فریفته به نکتهای دیگر هم اشاره میکند و میگوید: یک وقتهایی هم هست که بیمار به ما مراجعه میکند و جراحی وی چیز مهمی هم نیست که نتوانیم انجام دهیم اما مساله این است که امکانات مرکز آنقدر محدود و کم است که اخلاقی نیست جراحی را برای بیمار انجام دهیم تا او هم دچار عارضه شود و مجبور میشویم برای پیشگیری از عارضه، خودمان، ناخواسته، بیمار را به مرکز دیگری ارجاع دهیم.
فریفته وقتی از امکانات صحبت میکند منظورش نبود امکانات خیلی پیشرفت نیست بلکه نبود امکانات ابتدایی است که او را مجبور کرده است تا برای یک مشکل کوچک، بیمار را به مراکز برخوردارتر ارجاع دهد.
او اضافه میکند: تازه این مسایل در مرکز استان است اما تعدادی از جراحان جوان هستند که به مراکز کوچک مناطقی فرستاده میشوند که جمعیت ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر جمعیت دارند. مساله این است که آیا جراح، در چنین مراکزی، واقعاً نقش جراح را دارد؟ مثلاً یک جراح ممکن است کار پزشک طب اورژانس را هم انجام دهد که این موضوع در جای خودش بسیار خوب است اما مهم این است که جراح، زمانی که لازم باشد، کار جراحی خود را هم انجام دهد.
او میگوید: در خیلی از این مراکز امکاناتی مثل سی تی اسکن وجود ندارد و همین، تصمیم گیری برای جراح جهت درمان بیمار اورژانسی مثل بیمار ترومایی را سخت میکند. این باعث می شود که جراح، پس از مدتی، انگیزههای خود را از دست میدهد چون نتوانسته است دانشی را که یاد گرفته است به خوبی به کار بگیرد. شاید اگر به جراحان در مراکز کوچک این امکان را داشته باشند در مراکز بزرگتر بیماران خود را جراحی کنند کمی کمک کننده باشد.
امکانات کم جراحی و انتظار در حد زیاد
دکتر عبدالله زاده نیز در خصوص کمبود امکانات برای جراحی در مراکز میگوید: متاسفانه برخی، از جراحان این انتظار را دارند که مطابق رفرنس (استاندارد) های ۲۰۱۸ جراحی کنند این در حالی است که اگر ما با آخرین رفرنسها جراحی کنیم باید امکاناتی در حد همین رفرنسها هم داشته باشیم این در حالی است که امکانات ما در حد آخرین استانداردهای روز نیست.
** مواجهه جراحان جوان با استبداد علمی
قهستانی، اورولوژیست جراح هم به وضعیت پزشکان جوانی که به تازگی هیات علمی شده اند اشاره میکند و اینکه معمولاً استادهای قدیمی، پوزیشن ها (موقعیتها) ی قدیمی، تحقیقی و آموزشی را اشغال کردهاند که این منجر به نوعی «استبداد علمی» شده است و از این قدرت هم استفاده می کنند.
قهستانی به اصطلاح، «کیش شخصیت» اشاره میکند که در ادبیات سیاسی برای کسانی به کار برده می شود که عکسها و تبلیغاتی از آنان را در همه جا می توان مشاهده کرد.
او اظهار میدارد: این کار چندان خوشایندی نیست و حتی باعث خجالت است. ما وارد بخشی از بیمارستان میشویم و تقدیرهای فلان دکتر قدیمی را روی در و دیوار میبینیم اما اگر یک وقت از ما جوانها تقدیر شود، لوح تقدیر را بی سر و صدا به ما میدهند. الان حتی برخی مراکز تحقیقاتی ما اسم هویتی ندارد و به اسم فلان دکتر آن مرکز را میشناسند. انگار نه انگار که آن مرکز، زیر مجموعه دانشگاه علوم پزشکی است و اسم هویتی دارد.
هیات علمی مقاله نویس میخواهند
قهستانی یکی از ملاکهای جذب هیات علمی را شمار مقالههای منتشر شده بیان میکند و این ارزیابی را دارد که دانشگاه علوم پزشکی به دنبال هیات علمیای است که مقاله نویس باشد نه اینکه بتواند مردم را درمان کند.
** افزایش بی رویه پذیرش رزیدنت بدون اصلاح زیر ساختها
دکتر آیتی فیروز آبادی که ارتوپد و فلوشیپ زانو است، میزان پذیرش رزیدنت (دانشجوی دوره تخصصی در رشتههای پزشکی) را بی رویه میداند که افزایش هم یافته است.
او اعتقاد دارد که افزایش بی رویه پذیرش رزیدنت را بدون اصلاح زیر ساختها، بالا بردهاند. این باعث می شود که به عنوان مثال رزیدنتهای جراحی، Case (مورد) جراحی کمتری داشته باشند.
به گفته این جراح جوان، رشته جراحی با رشتههای دیگر تخصصی پزشکی فرق میکند. ۱۰ رزیدنت قلب میتوانند گوشی را روی قلب بیماری بگذارند و صدای قلب او را بشنوند. اما در مورد جراحی این طور نیست. جراح تا زمانی که جراح ی نکند جراح نمی شود. نمی شود که گوشهای بایستد و جراحی را نگاه کند که اگر این طور باشد جراحی را به صورت مجازی آموزش باید داد در حالی که این طوری نیست.
او میگوید: الان نه، تعداد کیس ها، نه، تعداد اتاق عملها و نه، تعداد ساختارها را در نظر نگرفتهاند و فقط تعداد ظرفیت را بالا بردهاند. آن تعداد که مخالف این کار بودند و در عین حال پیشکسوت بودند و دستی بر آتش داشتند را هم بازنشسته کردند.
آیتی فیروز آبادی، در خصوص قصور پزشکی برای جراحان جوان میگوید: جراحان با سالها درس خواندن و آوردن نمره و بعد هم کار کردن بدون کارانه و نیز مطالبات معوقه شان و داشتن مشکلات معیشتی اگر قصور هم کنند باید در نظام پزشکی جوابگو باشند.
این را دکتر سارا فریفته، جراح عمومی هم تایید میکند و میگوید: مشکلی که جراحان جوان دارند این است که نمیدانند با محاکم چگونه مواجه شوند. به این افراد هیچ آموزشی داده نمی شود.
مسئولان در خصوص جراحان جوان چه میگویند؟
و اما در این میزگرد سه بزرگوارحضور داشتند که عبارت بودند از دکتر قاسم جانبابایی، معاون درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر اکبر فتوحی، دبیر شورای گسترش آموزش پزشکی این وزارتخانه و دکتر علیرضا سلیمی، معاون آموزشی – پژوهشی سازمان نظام پزشکی.
دکتر سلیمی از نظام پزشکی در ابتدای سخنانش از کم بودن شمار جراحان کمتر از ۵۰ سال در سالن (محل برگزاری میزگرد) اظهار تعجب میکند و میگوید: انتظار داشتم که دهها همکار جوان و پر شور حتی از رشتههای غیر جراحی را بیینم.
او اظهار میدارد: همکاران جوان ما خیلی مشکل دارند حقیقت این است که جامعه پزشکی خارج از این صنف مشکلات زیادی دارد و ما دوره سختی را در حال طی کردن داریم و تحمل آن برای جوانان ما خیلی سختتر است. نظام پزشکی این پتانسیل را دارد که در این مسیر سخت پزشکان به ویژه پزشکان جوان ما را همراهی کند. اما ما میپذیریم که به ویژه در سالهای اخیر به مشکلات پزشکان آن طور که باید و شاید پرداخته نشده است.
او با بیان اینکه برای تغییر این وضعیت باید تمام پزشکان و مسئولان تلاش کنند که با هم این برهه سخت را پشت سر بگذارند، همچنین خاطرنشان میکند: کارهای کوچکی در نظام پزشکی انجام شده است که به فال نیک میگیرم اما بسیاری از مشکلاتی که همکاران ما بیان می کنند به توان اجرایی بالایی نیاز دارد که متاسفانه سازمان از این مهم دستش کوتاه است.
سلیمی میگوید: در دوره دکتر فاضل (رییس نظام پزشکی) از اولویتهای سازمان توجه به پزشکان جوان بود که برای اولین بار دفتری به نام دفتر دستیاری را توانستیم در معاونت آموزشی تشکیل دهیم. این دفتر چند سال تا بعد از فارغ التحصیلی پزشکان را پوشش میدهد و از همکاران خواهش میکنیم که پس از فارغ التحصیلی با ما بمانند.
او اضافه میکند: مشکلات بسیار زیاد است اگر بخواهیم تشکیلاتی نگاه کنیم فارغ از اینکه چه مشکلاتی وجود دارد به محلی نیاز داریم که سخنان شما (جراحان جوان) را با قدرت و انسجام بیشتری بیان کند و آن انجمنها هستند. انجمنها از وجود جوانها خالی شده است انجمنها نیز باید نظام پزشکی را تقویت کنند.
چالش وزارت بهداشت با برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی
دکتر اکبر فتوحی، دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی وزارت بهداشت قبل از هر چیز این شورا را معرفی میکند که مجوز تاسیس دانشگاه دانشکده و رشتههای مختلف را در کشور صادر میکند اما یکسری چالشهایی هم دارد که با آن روبرو است. مثلاً اینکه نماینده یک شهر ۲۰ تا ۳۰ هزار نفری در مجلس شورای اسلامی از وزارت بهداشت تقاضا دارد که شهرش متخصص مغز و اعصاب داشته باشد. مساله این است که این، کجای دنیا وجود دارد! که یک نماینده مجلس فکر میکند که تنها راه گرفتن رای این است که برای شهرش رزیدنت داخلی یا ارتوپدی یا مغز و اعصاب بگیرد.
فتوحی میگوید: این مساله روزانه ما است که نمایندهها و استاندارها که اصلاً ربطی به پزشکی ندارند، از وزارت بهداشت، این قبیل انتظارات را هم دارند. این در حالی است که ما به تعداد نیاز باید پزشکان را تربیت کنیم. اصلاً تربیت بیش از حد و کمتر از نیاز پزشک، هر دو عوارض دارد.
وی اظهار میدارد: اگر بیش از حد نیاز پزشک تربیت کنیم، مشکلاتی برای دانش آموختگان پزشکی فراهم می شود و هزینه نظام سلامت هم افزایش مییابد. وقتی تعداد متخصصها افزایش مییابد طبیعی است که تعداد جراحیها بالا میرود و هزینهها نیز همینطور. پس ما باید توسعه را بر مبنای نیاز واقعی فراهم کنیم.
فتوحی اظهار میدارد: در سال ۹۴ در کشور قانونی در شورای انقلاب فرهنگی مصوب شد که بسیار کمک کننده و پیشرو است که به آن چارچوب آمایش سرزمینی آموزش عالی گفته می شود و کشور بر اساس این مصوبه به ۱۰ منطقه تقسیم و جلو تاسیس دانشگاههای جدید هم در پی آن گرفته شده است. یعنی ما دانشگاه علوم پزشکی نخواهیم داشت مگر اینکه استان جدیدی ایجاد شود.
وی ادامه میدهد: براساس این مصوبه، دیگر به هر شکلی هر کسی نمیتواند تقاضای تاسیس دانشگاه را به هر شکلی بدهد. بندهای این قانون اشاره میکند که وزارت بهداشت باید سند تفصیلی توسعه آموزش عالی سلامت کشور را تدوین کند و در این سند باید به جزییات گفته شود که در هر کدام از رشته مقاطع چه تعداد پزشک نیاز داریم و در کجاها تربیت کنیم. مثلاً ما به عنوان مثال در کشور، در سال ۱۴۰۴ چند جراح عمومی لازم داریم؟
این مقام مسئول در وزارت بهداشت اضافه میکند: تربیت پزشک در هر رشتهای به این سه سوال مبتنی است. اول اینکه الان چند فعال در هر رشته وجود دارد؟ دوم اینکه به عنوان مثال در سال ۱۴۰۴ یا ۱۴۰۶ چند پزشک باید داشته باشیم و سوم اینکه با روندی فعلی تربیت پزشک به عنوان مثال تا سال ۱۴۰۴ چه تعداد پزشک خواهیم داشت؟
فتوحی در ادامه میگوید: با این اعدادی که به دست میآوریم در واقع متوجه میشویم که آیا مثلاً مجوز تاسیس دانشگاه یا دانشکده یا مقطع تحصیلی در پزشکی را به منطقهای بدهیم یا ندهیم.
حدود ۴۲ هزار پزشک متخصص فعال در کشور داریم
فتوحی میگوید: در کشور بر اساس سال ۹۵، ۳۹ هزار و ۸۰۰ متخصص فعال در کشور داریم. بر آورد غیر رسمی ۹۷ را هم گرفتهام و بر اساس این برآورد، حدود ۴۲ هزار پزشک متخصص فعال داریم و برآوردها این نکته را نشان میدهد که در سال ۱۴۰۴، ۵۲ هزار و ۱۱۵ متخصص خواهیم داشت و بر اساس آن برای سالهای مختلف ظرفیتهای پذیرش هم چیده می شود.
او خاطرنشان میکند: اینکه در کشور بالاخره میدانیم که تا سال ۱۴۰۴ قرار است ظرفیت رشتهها چقدر باشد قدمی رو به جلو است. برخی رشتهها مسیر کاهنده و برخی رشتهها نیز مسیر فزاینده خواهند داشت.
فتوحی میگوید: بالاخره مبنای تصمیم گیری ما در خصوص پذیرش و نیز تاسیس دانشگاه و دانشکده پزشکی اعداد و ارقام روشنی است.
فتوحی در خصوص مشکلات پزشکان از جمله مشکلات معیشتی جراحان جوان میگوید: به نظر میرسد که فضای مالی نظام سلامت بیشتر از این کشش ندارد اگر وضعیت شرایط اقتصادی کشور بالاتر رفت استانداردها را هم می توان بالاتر گرفت.
وی میافزاید: در نهایت بخشی از مشکل دست معاونت آموزشی نیست. این معاونت دو تا کار می تواند انجام دهد به قدر کافی و نیاز تربیت و برای بومی گزینی متخصصان تلاش کند. بخش زیادی از مشکل انسانی همچنان توزیع غیر متوازن است و ما همچنان این توزیع غیر متوازن را در مورد متخصصین داریم که عمده راهکار آن در وزارت بهداشت نیست و این وزارتخانه نمیتواند به تنهایی توزیع و پایداری و ماندگاری متخصصین را در استانها تضمین کند.
و اما دکتر جانبابایی معاون درمان وزارت بهداشت، آخرین کسی است که در این میزگرد سخنرانی دارد. او در ابتدای سخنانش به شمار بیمارستانهای کشور اشاره میکند که شمارشان به یکهزار و ۲ بیمارستان میرسد. از این تعداد ۶۲۴ بیمارستان، دولتی است که ۶۲ درصد بیمارستانهای دولتی هم که به دانشگاههای علوم پزشکی وابسته است.
وی که همچون دکتر فتوحی بر اساسآمار و ارقام سخن میگوید، شمار بیمارستانهای خصوصی کشور را ۱۷۴ بیمارستان بیان میکند که و ۷ .۱۲ درصد تختهای بیمارستانی هم به خصوصیها تعلق دارد.
معاون درمان وزارت بهداشت میانگین متوسط اقامتبیمار در بیمارستان دولتی را ۷ .۲ روز بیان میکند البته به گفته جانبابایی این میانگین در بخشهای داخلی سه روز است.
وی همچنین میانگین ماندگاری بیماردر بخش خصوصی را کمتر و ۹ .۱ روز بیان میکند.
او تقریباً ۴۷ درصد بیمارستانهای کشور را دارای کمتر از صد تخت بیان میکند اما در عین حال میگوید که فلسفه زیر صد تخت در بیمارستانهای دولتی و خصوصی کاملاً متفاوت است. اگر بیمارستانی دولتی باشد و صد تخت داشته باشد، ضررده است این در حالی است که بیمارستان زیر صد تخت در بخش خصوصی بیمار پذیری اش ۴۰ تا ۵۰ درصد بیشتر است.
معاون درمان وزارت بهداشت اظهار میدارد: ما پنج هزار و ۵۶ اتاق عمل در کشور داریم و تعداد تخت جراحی ۲۸ هزار و ۸۳۱ تخت است تعداد جراحان در حوزه دانشگاهی هفت هزار و ۲۱۰ جراح و هشت هزار و ۴۱۲ نفر هم شمار جراحان ما در بخش غیر دانشگاهی است.
وی در پاسخ به این مساله که چرا کارانه یک جراح ممکن است کمتر از همکاران غیر جراح خود در بیمارستان باشد اینگونه جواب میدهد: در برخی از بیمارستانها امکان آن هست یک متخصص داخلی کارانه بیشتری نسبت به جراح بگیرد چون شمار بیماران سرپایی او بیشتر از یک جراح است.
جانبابایی آمار دیگری هم ارایه میدهد اما یکی از اظهاراتش که بیشتر به میزگرد مشکلات جراحان جوان بیشتر ربط دارد همان مشکلات مجوز مطب برای جراحان جوان است.
او میگوید: بیمه برای بیمارستانهای دانشگاهی سقف خدمت گذاشته است از یک طرف به خاطر کمک به پزشکان، مجوز مطب میدهیم این به خاطر این بود که دولت به هر حال کمی عقب ماندگی در پرداخت داشت و این مجوز می تواند کمکی برای معیشت باشد. اما یک مساله وجود دارد و آن اینکه در سال گذشته تعداد بیماران بستری در بخش دولتی کاهش یافت.
منظور جانبابابی این است که از سال ۹۶ به ۹۷ خدمات ما در بخش دولتی کاهش یافت و شیفت آن به بخش خصوصی و تامین اجتماعی شد. ۴ .۴ تعداد بیماران بستری در بخش دولتی کاهش یافت که عدد این کاهش در جراحی بیشتر است.
او ادامه میدهد: کاهش خدمات دولتی با افزایش خدمات درمانی در بخشهای خصوصی مواجه شد. به عبارت دیگر خدمات در بخش خصوصی افزایش یافت همین می تواند محل آسیب برای جراحان جوان طرحی در محیط باشد. در برخی از رشتهها ۸۰ درصد درآمد یک جراح از اتاق عمل است و ۲۰ درصد از خدمات ویزیت سرپایی و درمانگاهها است و همانطور که میبینیم وقتی خدمات در بخش دولتی کاهش یافت درآمد یک جراح از اتاق عمل هم در این بخش کمتر می شود.
او اظهار میدارد: گاهی در رسانهها جوری جامعه پزشکی را نشان میدهند و فکر می کنند که درآمد آنان افزایش یافته است این در حالی است که قدر مطلق دریافت پزشکان از همه رشتهها به طور میانگین از سال ۹۴ تا ۹۷ سیر نزولی داشته است. دریافتی پزشکان ما درسیستم های دانشگاهی عددی رو به کاهش داشته است که این را باید حل کرد.
** یکی از دلایل پرداخت کم به جراحان
جانبابایی میگوید: یکی از مشکلات ما پرداخت در دوران دستیاری است پیشنهاداتی دادیم که قسمتی از درآمد درمان در دوره دستیاری طوری توزیع شود که در دوره آموزشی خود آنقدر در محدودیت نباشند که در نقطهای از زندگی این عقب ماندگی را درزندگی جبران کنند.
وی اظهار کرد: شاید لازم نباشد وقتی شهرستانی که بیمارستان زیر صد تخت دارد جراح مغزو اعصاب یا ارتوپد داشته باشد. هر چه نیروی متخصص را در بیمارستان کوچک بیشتر باشد، دریافتی پزشک جراح هم پایینتر میآید. پزشک هم برای درآمد بالاتر مجبور است خدمات اضافهتری را در بیمارستان ارایه دهد و این یک واقعیت است و باید در آن بازنگری داشته باشیم.
همه داشتند خمیازه میکشیدند
دکتر ولی عباسپور جراح عمومی و در عین حال دارای دکترای حقوق است. گویا او بابت سخنرانی مقامات دولتی در این میزگرد ناراضی است چرا که خطاب به گردانندگان میزگرد میگوید: شما یک دولتی (جانبابابی و فتوحی) را آوردید. وقتی هم که داشت سخنرانی میکرد همه داشتند خمیازه میکشیدند.
عباسپور میگوید: دلم میخواست به جای این میزگرد، برخی از مسئولان را محاکمه میکردیم که چرا جراح را با مستخدم اشتباه گرفتهاند. دلم میخواست آقای وزیر را که اهل شعر و ادب هستند و روز افتتاحیه کنگره هم حضور داشتند، میگفتم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
وی اظهار میدارد: یک نفر نگفت که اگر جراحی ۲۵ کشیک در یک ماه دارد و سه روز نخوابیده است اگر اشتباه کند و برود دادگاه کدام دادگاه این خطا را ناشی از کشیکهای زیاد میداند؟
این جراح عمومی خطاب به دکتر سلیمی (معاون نظام پزشکی) که انتظار داشت جراحان کمتر از ۵۰ سال را در سالن ببیند میگوید: اینکه جراحهای جوان ما در این جلسه نیستند تقصیر آنها نیست تقصیر شماست که کوتاهی کردید.
این جراح و در عین حال حقوقدان ادامه میدهد: آقای دکتر سلیمی! اساسنامه را بگذارید جلوی رویتان. شما (نظام پزشکی) میتوانید در همه چیز دخالت کنید. اینکه شما آدم ضعیفی هستید دلیل نمی شود که نظام پزشکی اشکال دارد. میگویید دست ما بسته است. اما سوال این است که چه کسی دست شما را بسته است؟ لایحه تعرفه را وقت گذاشتم و نوشتم و ۱۵۰ نفر به دیوان شکایت کردند. چرا جامعه جراحان و نظام پزشکی به دیوان عدالت اداری شکایت نکردهاند. ما مقصر نیستیم. شما عادت کردهاید که به سوم شخص اشاره کنید در حالی که یک بار هم بگویید من.
میزگرد مشکلات جراحان جوان پایان یافت اما مشکلات آنان هنوز باقی است. به قول یکی از جراحان، از این مشکلات جراحان جوان، همه مسئولان نظام سلامت خبر دارند اما آیا کسی هست که به فکر این قشر جوان باشد؟ جوانانی که نیمی از زندگی خود را برای درس خواندن گذاشتند و میخواهند میوه آن را بچینند اما این میوه چینی را در چشم اندازی دور از زندگی خود میبینند که حالا حالاها محقق نمی شود.
آیا می توان امید را به آنان بازگرداند؟ اصلاً آیا مسئولان ناامیدی جراحان جوان را باور دارند؟
چهل و سومین کنگره علمی سالانه جامعه جراحان ایران که از روز ۱۸ خرداد در محل سالن همایشهای رازی آغاز شد، امروز – ۲۲ خرداد – به کار خود پایان داد.