کد خبر: ۵۹۴۸۰۰
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۸
از نگاه دیگران؛

رسانه‌ها و روند تکرار تاریخ

تنها پادزهر یا راه درمان این مشکل بزرگ، آگاهی بخشی در عرصه بین الملل اما خلاف جریان غالب رسانه های وابسته به قدرت هاي بزرگ است. شبكه هاي برون مرزي مانند پرس تي وي دقيقا در همين مسير حركت مي كنند. جرياني به سود انسانيت و در مقابله با فرقه سازي‌هاي سياسي قدرت‌هاي بزرگ.
آفتاب‌‌نیوز :

محمد پارسا نجفی- هیچ انسانی از جنگ استقبال نمی‌کند اما چگونه می توان مانع از جنگ و تحولات خونین در جوامع بشری شد؟ آنچه در در نیمه اول قرن بیستم در اروپا به وسيله رسانه هاي مختلف ترويج شد و جنگ هاي جهاني را زمينه‌سازي كرد که به مرگ میلیون‌ها نفر منجر شد، فاشیسم بود. نيم قرن بعد همان تعصبات ضدانساني در بوسنی و هرزگوین در جنوب اروپا تحت عنوان جدیدی، نسل‌کشی انسان‌ها را رقم زد. دقیقا در همان دهه يعني در ماه آوريل 1994 در شهركيگالي پایتخت رواندا با کشتار بیش از 800 هزار نفر ظرف چند روز در شرق افریقا، باز هم ماجرا تکرار شد.

مشابه همان تعصبات در پیدایش داعش و النصره اين بار در غرب آسیا و بیشتر در سوریه و عراق دیده شد. درست زمانی که داعش مردم عراق را زنده به آتش می کشید، خانم سوچی نخست وزیر میانمار دستور آتش زدن نوزادان مسلمان روهینگیا در جنوب شرق آسیا را صادر می کرد تا یک میلیون مسلمان خانه خود را رها کرده و به بنگلادش پناهنده شوند.در رسانه های غربی از خانم سوچی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل و کسی که سال ها به دلیل اعتراض علیه حاکمیت نظامیان کشورش در حبس خانگی بوده یاد می شود ولی دیدیم که در دوران نخست وزیری اش به راحتی انسان ها را به آتش کشید و هیچ عذاب وجدانی هم نداشت.

کشتن سه میلیون ویتنامی توسط آمریکا در جنگ 11 ساله، کشتار كامبوجي ها توسط خمرها و فجایعی مانند روستای قانا در لبنان توسط اسرائیل را هم می توان به این فهرست طولانی اضافه کرد.

حتی استعمارگري در چهار قرن قبل در قاره های آمریکا، آفریقا و جنوب آسیا دقیقا با روند مشابهي در همه مستعمرات تكرار مي شد.

بنابراین فجایع بزرگ در قالب جنبش سیاسی و تعصب نژادی یا عقیدتی روی دادند و تنها دوره زمانی و منطقه جغرافیایی آن تغییر کرده است.

سوالي كه مطرح است اينكه؛ اگر ملت های درگیر در طاعون نژادپرستی فاشيست ها در اروپا از حال یکدیگر با خبر بودند باز هم وقایع هولناك جنگ جهانی دوم روی می داد؟

در مثال دیگر اگر ملت های اسیر در بند استعمار امکان برقراری ارتباطات عمومی با همدیگر را داشتند و روش های استعمارگران را بهتر مي شناختند طبعا دارای این سطح از توانایی می شدند که بهتر بر چالش ها فائق آيند. اما مشكل اينجاست كه در هر برهه اي از تاريخ، تشخيص خوب از بد به سهولت امكان پذير نيست.

بدتر اینکه اكثريت مردم كارشناس علوم سياسي يا متخصص ژئوپلتيك نيستند و نمي توانند تاريخ كشورهاي ديگر را از حفظ باشند و تحولات را به نيكي تحليل كنند. اینجاست که نقش یک رسانه منتقد جریان سلطه که حوادث حال را تحلیل کند و در خصوص آینده هشدار دهد به خوبی مشخص می شود.

كدام حق كدام باطل

در چنین دنیایی شما چگونه مي توانيد تشخيص دهيد مقصر ويراني ها و كشتار در يمن، افغانستان يا عراق كدام دولت است و كدام نيرو به دفاع از مردم قيام كرده است؟ حال خود را جاي يك شهروند اروپايي، نيوزيلندي يا مردم آمريكاي لاتين قرار دهيد كه اغلب اطلاعات مختصري هم از غرب آسيا ندارند. همين مردم در مقابل دريايي از اخبار اغلب اشتباه شبکه ها و خبرگزاری های وابسته به قدرت های بزرگ هستند.

براي مثال آنها شخصيتي ميانه رو و علاقه مند به توسعه و اصلاحات را با نام بن سلمان سعودي همراه مي کنند كه مثلا به زنان عربستاني حق راي و رانندگي مي دهد اما در خصوص زندانی و شكنجه شدن زنان عربستاني و بحريني به دليل مذهب متفاوت هرگز خبری یا تصویری منتشر نمی کنند.

اعمالی ضد انسانی كه توسط آل سعود در بحرين و يمن روزانه تكرار مي شود در رسانه های مشهور جهان مانند سی ان ان و دویچه وله دیده نمی شود اما هر روز در پرس تی وی و العالم به تصویر کشیده می شود.

از زاویه بهتر

به همین بن سلمان دقت کنید؛ وی را در غرب آسيا همه مي شناسند و میدانند که شخصيتي مشابه صدام در قرن بیستم دارد که به راحتي قتل عام می کرد. برای بن سلمان هم تفاوتي ندارد شهرهاي يمن را ويران كند يا روزنامه نگاري را در استانبول با اره قطعه قطعه كند. به همین دلیل تنها بعد از افشای قتل خاشقچی در رسانه هاي غير همسو با غرب بود كه تازه مردم اروپا و آمريكاي شمالي با شخصیت واقعی این دیکتاتور آشنا شدند.

اينجاست كه ابهام بيشتر مي شود و نقش آفريني بسيار سخت‌تر از بي تفاوتي ممكن است به افزایش ستم در حق مردم بي گناه و حمايت از جرياني خون ريز منتهی شود.

وقایع ضد بشري در نقاط مختلف جهان معمولا با روندی مشابه تکرار می شود مگر آنکه مردم هر منطقه از مسایل آگاه شده و حرکت تاریخ را به نحو بهتری رقم بزنند.

پس تنها پادزهر یا راه درمان این مشکل بزرگ، آگاهی بخشی در عرصه بین الملل اما خلاف جریان غالب رسانه های وابسته به قدرت هاي بزرگ است. شبكه هاي برون مرزي مانند پرس تي وي دقيقا در همين مسير حركت مي كنند. جرياني به سود انسانيت و در مقابله با فرقه سازي‌هاي سياسي قدرت‌هاي بزرگ.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین