سرویس بین الملل- سایت "لوب لاگ" با استناد به بیش از ۱۰ هزار صفحه اسناد بهتازگی منتشر شده ارشیو وزارت خارجه اسرائیل مرتبط با رویدادهای فاصله سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ میلادی به اتحاد و روابط نزدیک محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران با دولت اسرائیل پرداخته است.
به گزارش آفتابنیوز؛ این سایت مینویسد: "روابط با شاه از نظر استراتژیک از نقطه نظر امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای اسرائیل حائز اهمیت بود. این در حالی است که روابط اسرائیل با دیگر کشورها صرفا محدود به خرید و فروش تسلیحات و یا جلب نظر مساعد برای دادن رای مثبت دیگر کشورها بهنفع اسرائیل در مجامع بینالمللی میشد. در مورد ایران، شاه به اسرائیل نفت میفروخت و اسرائیل واسطه فروش نفت اسرائیل به طرفین ثالث میشد. این موضوع برای تامین انرژی مورد نیاز اسرائیل مهم بود. آن دو همچنین دشمن مشترکی داشتند: جمال عبدالناصر در مصر. از نظر اقتصادی اسرائیل از لوازم برقی تا محصولات کشاورزی خود را به ایران صادر میکرد و سود زیادی کسب میکرد".
این سایت مینویسد شاه تحت فشار مخالفان داخلی تنها در مارس ۱۹۵۰ حاکمیت اسرائیل را به صورت دوفاکتو پذیرفت و به طور رسمی و قانونی برسمیت نشناخت. با این حال نمایندگی شاه در تل آویو مخفیانه در سال ۱۹۶۱ میلادی کار خود را آغاز کرد و نمایندگان اسرائیل در ایران نیز فعال بودند.
این سایت می افزاید: "روابط میان ایران و اسرائیل از طریق دیپلماتها و سیاستمداران مورد اعتماد شاه تسهیل میشد. اسرائیل در تاسیس ساواک نقش داشت و میدانست که دولت ایران مخالفان را سرکوب میکند. از جمله در نامهای در ۲۲ اوریل ۱۹۵۵ سفارت اسرائیل در لندن به تل آویو اطلاع داد که دیپلماتی ایرانی از ممنوعیت کمونیسم در ایران و بازداشت گسترده کمونیستها خبر داده بود. نکته جالب توجه آن است که در اسناد اسرائیل ارزیابی نهادهای اطلاعاتی اسرائیل مبتنی بر این فرض بود که رژیم شاه قادر به سرکوب معترضان است. در گزارشی در سپتامبر ۱۹۶۳ امده بود مخالفان شعارهای ضداسرائیلی سر میدهند اما عده آنان اندک است و قدرت گسترش نیرو را ندارند. در گزارش ژانویه ۱۹۶۴ که توسط دکتر "زوی دوریل" رییس هئیت نمایندگی اسرائیل در ایران تهیه شدا بود آمده است: "شاه توانسته از طریق سرکوب مخالفان مذهبی قدرت خود را تثبیت کند. انتخابات با موفقیت و بدون آشفتگی زیاد برگزار میشود".
این سایت در ادامه مینویسد: "در دسامبر ۱۹۶۴ وزیر خارجه اسرائیل با "عباس آرام" همتای ایرانی خود دیدار کرده و روابط میان دو طرف را تحسین میکند و هر دو تاکید میکنند که روابط هیچ دو طرف در منطقه تا این اندازه نزدیک نیست. "مئیر ازری" نماینده اسرائیل در تهران در ۵ مه ۱۹۶۵ در گزارشی مینویسد تامین منافع اسرائیل در منطقه در گروی ثبات حکومت شاه در ایران است. او مینویسد شاه دوست اسرائیل است. در گزارش دیگری از هئیت نمایندگز اسرائیل در سال ۱۹۶۶ میلادی آمده است: "مخالفان چپگرا تهدیدی جدی علیه شاه نیستند. نهادهای امنیتی قدرت سرکوب هر نوع مخالفتی را دارند". در ۲۳ فوریه ۱۹۶۶ "مردخای گازیت" رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه اسرائیل مینویسد: "ایران و اسرائیل اتحادی نانوشته دارند؛ در سطوح امنیتی و اقتصادی و ضدیت با ناصریسم منافع مشترکی دارند".
"لوب لاگ" مینویسد با این حال از سپتامبر ۱۹۷۲ میلادی اسرائیل متوجه شد که شاه دچار بحران شده است. وزارت خارجه اسرائیل در گزارشی نوشت: "شورشهای اجتماعی در ایران از سوی دانشجویان و روشنفکران دیده میشود. ثبات رژیم تنها از طریق پلیسی کردن فضا حفظ شده است نه چیز دیگری". "اوری لوبرانی" سفیر اسرائیل نیز در نامهای نوشته بود:"در ایران این تصور ایجاد شده که به دلیل اقدامات خشن ساواک قدرت شاه رو به افول است".