امریکاییها به شکل بیسابقهای نسبت به مقامهای دیپلماتیک کشورهایی که با آنها دچار چالش شدهاند، وارد عمل شدهاند تا فعالیتهای آنها را در خاک امریکا محدود کنند. درباره محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان اولین بار نیست که چنین اتفاقی رخ میدهد. چندی پیش شاهد آن بودیم که بحث تحریم وزیرخارجه ونزوئلا نیز مطرح شد و تا حدودی امریکاییها به سمت این جریان حرکت میکنند. این الگویی است که برای آقای ظریف نیز در حال پیادهسازی است. اما غیر از این بدعتی که در حال اجرایی شدن است به نظر میرسد به شکل خاص باید هدف این اقدام امریکاییها را جلوگیری از مانور دیپلماتیک و رسانهای ایران در فضای رسانهای امریکا تلقی کرد، یعنی اگر بپذیریم که امریکا دارای یک جامعه رسانهای است و…
رسانهها در امریکا نقش بسیار تعیینکنندهای در سیاستگذاریهای کشور دارند بنابراین اقدامات قبلی و دیپلماسی رسانهای که آقای ظریف در حضور قبلی خود در خاک امریکا انجام داد و بحث گروه B را مطرح کرد و اقداماتی که این گروه برای مقابله با ایران انجام میدهد، تبدیل به درس عبرتی برای مقامهای امریکایی شد که به نوعی از تکرار این نوع اقدامات و فعالیتهای دیپلماتیک رسانهای فعال ایران در امریکا جلوگیری کنند. اما با توجه به مصاحبههایی که آقای ظریف داشتند این اقدام چندان موفق نبود. چراکه اساساً این کار امکانپذیر نیست. زیرا محدود کردن وزیر امورخارجه در یک مکان مشخص، مانعی برای اقدامات ایشان نخواهد بود.
نمایندگان رسانهها در امریکا به حدی آزاد هستند که به راحتی میتوانند در محل اقامت آقای ظریف حاضر شوند و مصاحبه خود را انجام دهند. حتی میتوان گفت که این کار نتیجهای عکس برای امریکاییها در پی داشت. این کار منجر به این شد که یک فضای منفی رسانهای در ایران و حتی فضای بینالمللی علیه امریکا ایجاد شود تا سفر آقای ظریف برجستهتر از گذشته شود. چراکه این سفر طبق روال عادی کاری آقای ظریف نبود بلکه ایشان نیز از این سفر اهدافی را دنبال میکردند و سفر کاملاً هدفمند بود و تا اینجا، آقای ظریف همان سیاست دیپلماتیک خود یعنی ایجاد شکاف در هیات حاکمه امریکا را نسبت به ایران دنبال کرده است.
در حال حاضر به نظر میرسد، امریکاییها سعی دارند نشان دهند که ایران عامل اصلی عدم مذاکره و حل این چالش است. اما نکته اینجاست که اکنون تنها طرحی که روی میز وجود دارد، طرح فرانسویهاست. زیرا ما هیچگاه دستورکار مذاکره مستقیم با امریکاییها را خارج از چارچوب برجام نداشتیم و آنها بودند که میز مذاکره را ترک کردند. در حال حاضر بحث مذاکره احتمالی را فرانسویها دنبال میکنند که بحث فریز در برابر فریز است. به نظر میرسد، مهمترین بخش این طرح مربوط به تداوم فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی است. حتی روز دوشنبه نیز این سوال از خانم موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مطرح شد که آیا اینستکس شامل بحث نفت میشود یا نه؟ که ایشان در جوابی خنثی گفت در حال بررسی موضوع هستیم.
بنابراین گره اصلی که ایران دنبال باز کردن آن است گشایش فروش نفت است. اقدامات آقای ظریف در این راستا دنبال میشود که به نوعی خواستههای ایران را به صورت بیپرده و عریان به جامعه بینالمللی از طریق رسانههای بینالمللی منتقل کند. ایشان عنوان میکنند که اگر بتوانیم از مزایای برجام بهرهمند شویم، مسالهای برای مذاکره نداریم و این کار را انجام خواهیم داد. سیاست کنونی آقای ترامپ پس از خروج از برجام به نحوی القای این موضوع است که ایران پای میز مذاکره نمیآید و اساساً موضع تیم سیاست خارجی ایالات متحده بر این مبنا طراحی شده است که ما قصد داریم به یک توافق بهتری برسیم. ولی آقای ظریف بار دیگر تاکید کرد که دیگر قصد مذاکره در موضوع هستهای را نداریم و اقدامی را در این زمینه در دستور کار نداریم. از همین رو این سیاستی است که طی سالهای اخیر از سوی امریکا دنبال میشود. ولی اگر امریکاییها بخواهند الزامات همین سیاست را نیز دنبال کنند این نوع محدودیتها و این شکل از صدور ویزا برخلاف جهت دستیابی به سیاستهای آنهاست که بناست به فعالسازی کانال دیپلماتیک میان ایران و امریکا منجر شود.