یک رسانه آمریکایی در گزارشی که اخیراً منتشر کرده، با استناد به اظهارات یک مقام آمریکایی، میکوشد مخالفت واشنگتن با پیشنهادهای صلحجویانه ایران را این بار با این ادعا توجیه کند که فرد پیشنهاددهنده یعنی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، از اختیارات کافی برای تصمیمگیری برخوردار نیست!
در بخشی از گزارش «صدای آمریکا» آمده است، یک مقام آمریکایی که به نامش اشارهای نشده، مدعی است، دولت ترامپ میخواهد پیشنهادهای ایران از طرف فردی که قدرت تصمیمگیری دارد، مطرح شود که ظریف این قدرت را ندارد. این مقام آمریکایی در دولت واشنگتن ادامه داده است: ما قطعاً هیچ نشانهای ندیدهایم که او (ظریف) قدرت تصمیمگیری داشته باشد.
این گزارش هرچند به لحاظ محتوا و ادعایی که مطرح میسازد، درخور اعتنا نیست اما بیتردید تصویری روشن از ماهیت رویکرد واشنگتن در قبال ایران به دست میدهد. ادعایی که به نقل از یک مقام دولت دونالد ترامپ در صدای آمریکا منتشر شده است، فارغ از این که مطلقاً بیاساس است، از جهاتی قابل تأمل به نظر میرسد.
نخستین نکته در این ادعا، مشهود بودن تداوم تلاشهای واشنگتن برای ایجاد تفرقه در فضای سیاسی نظام جمهوری اسلامی است. آمریکا بر آن است تا نشان دهد که ایران در مسائل سیاست خارجی خود دچار آشفتگی و چنددستگی است و هر جناحی ساز خود را میزند. البته وجود سلایق مختلف نشانهای از بلوغ سیاسی در هر کشور تلقی میشود اما این تصویری نیست که آمریکا میخواهد از ایران به دست دهد بلکه پر واضح است که این تصویرسازی پروژهایست که با هدف سست نشان دادن بنیانهای نظام حاکم و غیرقابلاطمینان جلوه دادن آن در ساحت سیاست خارجی پیگیری میشود.
به بیان دیگر، حمله به جایگاه وزیر امور خارجه ایران در رسانههای معاند، بیش از آن که حمله به ظریف بماهو ظریف باشد، هدف قرار دادن ساختاری است که رئیس دستگاه دیپلماسی نیز در چارچوب آن، کار میکند. اظهارات این مقام آمریکایی درباره اختیارات ظریف در واقع تلاشی شیطنتآمیز برای القای این گزاره پیشفرض است که نظام جمهوری اسلامی فاقد انسجام و وحدت بوده و در روند تصمیمگیری حتی با وزیر خارجه خودش هم هماهنگ نیست! این ادعای مغرضانه زمانی برای مصالح کشور خطرآفرین میشود که شاهدمثال داشته باشد. چنانچه هشیار نباشیم و در تأیید این مدعا، سیگنالهایی را خواسته یا ناخواسته از داخل کشور مخابره کنیم، قبل از هر چیز، گزک به دست کسانی دادهایم که خصومتشان با این سرزمین بر همگان آشکار است. پر واضح است که سیاست خارجی کارآمد، در سازوکاری تعاملی و پوپا شکل میگیرد که فردگرا و «تکمهرهای» نیست و البته ظریف هم ادعایی درباره «تکمهره» بودن خود ندارد و در همین چارچوب و سازوکار مشغول به کار است؛ او همواره جایگاه وزیر امور خارجه «این نظام» و «همین نظام» را برای خود متصور است.
نکته دیگر این که آنچه مقام و رسانه آمریکایی را بیشتر به تضعیف جایگاه ظریف وامیدارد، «وزیر امور خارجه بودن» او نیست بلکه «رسانه بودن» اوست. ظریف در توئیتها و گفتوگوهایش با رسانهها نشان داده که به خوبی قادر است منفعتطلبی، آشفتگی، ناهماهنگی و تزلزل را در سیاست خارجی دولت ترامپ به رخ بکشد. دولت آمریکا از این ظرفیت رسانهای رئیس دستگاه دیپلماسی ایران وحشت دارد و این وحشت را کتمان نمیکند؛ تا جایی که در جریان سفر اخیر ظریف به نیویورک، شخص پامپئو علیه او محدودیت تردد وضع میکند تا در بدویترین و منفعلانهترین شکل ممکن، مانع شنیده شدن صدای او در میان محافل آمریکایی شود.
اختلافات داخلی در میان عالیرتبهترین مقامات دولت آمریکا که در ماههای گذشته بارها علنی شده، موضوعی است که ظریف در صحبتهایش در قلب ایالات متحده ساده از آن عبور نمیکند. وزیر امور خارجه فارغ از این که روی این اختلافات انگشت میگذارد، علناً میگوید، «تیم ب» بیش از آن که یک تحرک ائتلافی باشد، استقلال و جایگاه ترامپ را در سیاست خارجی ایالات متحده زیر سوال برده است؛ تا جایی که رئیسجمهوری آمریکا برای اثبات جایگاهش باید توئیت کند که «حرف آخر را من میزنم»! در چنین شرایطی، چندان دور از ذهن نیست که طرف آمریکایی تضعیف جایگاه وزیر امور خارجه کشورمان را در دستورکار قرار دهد.
علاوه بر این، آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ بیش از پیش نشان داده که از هر بهانه و ادعایی استفاده میکند تا ایران را به عنوان کشوری متخاصم و تهاجمی جلوه دهد. در ماههای گذشته حجم این بهانهجوییها به طور ملموسی افزایش یافته و شاهد ادعاهایی درباره تعرض ایران در «آبهای بینالمللی» بودهایم که آمریکا در محافل مختلف از جمله سازمان ملل و سازمان بینالمللی دریانوردی مطرح کرده است. واشنگتن مدعی است، ایران کشوری است که پیشنهادهای صلح را یکی پس از دیگری رد میکند و به دنبال ایجاد بیثباتی و جنگ است. ظریف در مقابل، فردی است که ثابت کرده با استدلال و منطقی که در سخنوری دارد، میتواند به آسانی رشته تمامی این مدعیات واهی را پنبه کند. دستکم این چیزی است که این روزها در جریان سفر اخیر وزیر امور خارجه به نیویورک در برنامههای فشرده کاری او و گفتوگوهای متعددش با رسانهها به خوبی به چشم میخورد. در چنین شرایطی که ظریف و جایگاهش از سوی دشمن مورد تخطئه قرار میگیرد، ضروری است که فارغ از گرایشهای جناحی، تلاشها و توفیقات او را درستتر دریابیم و ضمن نظرداشت منافع ملی، دستکم از داخل به این ظرفیت اثرگذار آسیب نزنیم.