کم نیستند افرادی که در جامعه ما در حوزههای مختلف از قبیل سیاست، ورزش، سینما و… پس از مدتی به شهرت دست مییابند اما زمان نمیگذرد که رسواییهایی از آنها در خصوص فساد مالی، فساد شغلی، زمین خواری و.... خبر ساز میشود. هر چند چنین امری اگر چه نه به وفور در جوامع دیگر هم اتفاق میافتد اما مسلماً وقوع این امر آن هم به کرات در جامعه ما دارای آثار و پیامدهایی خواهد بود که جامعه را متأثر از خود خواهد کرد. لذا اهمیت پرداختن به چنین موضوعی، دلایل و چگونگی آن سبب شد با تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به گفت و گو بنشینیم.
آزاد ارمکی در خصوص دلایل به فساد کشیده شدن سرمایههای اجتماعی و فرهنگی گفت: اگر در تاریخ جهان معاصر در شرایط فعلی جست و جو کنید، بعضی از کشورهای خیلی خاص برای مثال در آمریکای جنوبی یا آفریقا یا بخشهایی از آسیا در زمینه مشکلات اجتماعی، استثنا و نادر هستند. از میان این کشورها کشوری پر آشوب تر به لحاظ فرهنگی و اجتماعی جز ایران نمیتوان پیدا کرد. پر آشوب به معنای فغان از نابرابری، فغان از فساد و سو استفاده است.
وی افزود: اگر نگاهی به زندگی روزمره مردم کنیم متوجه این نکته میشویم که مردم خصوصاً طبقات پایین جامعه در شرایط فعلی واقعاً گرفتار هستند. ولی از منظر دیگر آنقدر هم شرایط بد نیست که گفته شود وضعیت خراب و اسفناک است. مساله چیز دیگری است. چرا شرایط در جامعه ما به گونهای پیش میرود که در نهایت سلبریتی ها از طریق فساد اخلاقی و یا فساد اقتصادی فرو میریزند و سیاستمداران از نظر فساد اقتصادی فرو میریزند. در گذشته به دنبال این بودند که بگویند دانشگاهیان و روشنفکران از نظر فساد اخلاقی و فرهنگی فرو میریزند، اما الان تمرکز بر دولتمردان و سلبریتی ها است.
آزاد ارمکی افزود: با اینکه مردم در زندگی روزه مشکلات زیادی به لحاظ اقتصادی دارند، ولی باز به نحوی قادر هستند زیست اجتماعی شأن را مدیریت کنند. لذا ما با بلبشویی که در یک کشور آمریکای جنوبی رو به رو هستیم در اینجا رو به رو نیستیم. در محلهها برانگیختگیها آنقدر نیست تا خشونت فراگیر شود. در این کشور چنین چیزی وجود ندارد. پس ماجرا چیست که اکنون وضعیت به این شکل درآمده است. مساله و تمرکز امروزه بر روی سلبریتی ها است. دیروز روی سیاسیون و روحانیون بود، پریروز روی روشنفکران بود. این جا به جا شدنها و چرخه بسیار مهم و معنادار است.
این استاد دانشگاه افزود: اگر شما به ادبیات اجتماعی دوره انقلاب و قبل از انقلاب نگاه کنید، میبینید بیشترین ناسزاها به روشنفکران و طبقه متوسط جامعه است که اهل علم، دانش و تخصص بودند. آنها مشهور به منبع و منشأ فساد بودند. چون معروف بود که غرب زده، بی دین و لا ابالی هستند. در دهه ۷۰ از روشنفکران و طبقه متوسط گذشتیم و بر روی سیاسیون متمرکز شدیم و بعد در دهه ۸۰ به روحانیون رسیدیم. در این دوران گفته شده بود که این افراد که صاحب قدرت شده اند چون از طبقه مبهم جامعه هستند و شایستگی داشتن سرمایه اقتصادی و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی متناسب با سرمایه اقتصادی را نداشتند، دچار فساد شدند. بعدها در این دهه کلید اش را اقای احمدی نژاد میزند و سیاسیون و صاحبان قدرت را فاسد اعلام میکند و شروع به پیدا کردن فساد اقتصادی سیاسیون میکند. برای مثال آقای هاشمی نماد این کار بود. بعد از او سراغ روحانیون و سیاسیون دیگر رفت. این قصه دامن خودش را هم گرفت. یعنی گفتند خود احمدی نژاد و یارانش هم مثل حمید بقایی نماد فساد اقتصادی هستند. بنابراین اتفاق جالبی که افتاده این است که فساد به سیاسیون و روحانیون منتقل میشود و پس از فاسد اعلام شدن این افراد شروع به یافتن فسادشان و مورد فسادشان میکنند. در این زمان یکدفعه سلبریتی ها به عنوان نجات بخش جامعه ظاهر میشوند و بعد از مدتی این افراد هم فاسد در می آیند. خب چه اتفاقی میافتد که همه سرمایههای این کشور روند فروپاشی پیدا میکنند. هر کسی که صاحب ثروت، منزلت، اعتبار، شهرت و قدرت میشود، فرو میریزد. ماجرا چیست؟ آیا دست پنهانی برای مدیرت فساد وجود دارد یا اینکه منطق ثروت، قدرت و شهرت است که فساد زا است؟ یا هر دو؟ من معتقدم گروههایی در ایران وجود دارند که دقیقاً برای بی آبرو کردن جمعیت با سواد و با اعتبار جامعه برنامه ریزی میکنند. من کسانی را میشناسم که در این زمینه مسؤولیت و تشکیلاتی هم دارند. هر کسی که شهرت پیدا میکند او را از پای در میآورند و چیزی به عنوان فساد از او برای بی آبرو کردنش پیدا میکنند. پس یک برنامه است و دوم اصلاً شهرت در جامعه فساد به دنبال میآورد.
شهرت، فساد به همراه میآورد
آزاد ارمکی در خصوص اینکه چرا در جوامع دیگر شهرت و اعتبار فساد به همراه نمیآورند و تنها در جامعه ایرانی، شهرت توانایی فساد را ایجاد میکند؛ گفت: به این دلیل که در جوامع دیگر افرادی که شهرت پیدا میکنند در فرایند طولانیتر به آن دست مییابند. ما در اینجا با ساختارهای قدرتی رو به رو هستیم که هر کسی میتواند از طریق علم، اقتصاد و حتی از طریق مافیا پولدار و مشهور شود. بنابراین افراد زحمت زیادی نمیکشد و در مدت زمان کمتری به شهرت لازم دست مییابد. لذا شما با ثروتهای بادآورده بیشتری رو به رو هستید. کسانی سلبریتی میشوند که اصلاً نمیتوان باور کرد. با زحمت کمتر و سرعت بیشتر به این شهرت دست مییابند. این افراد قدرت مدیریت ثروت، منزلت، شهرت و سرمایه خود را ندارند. کسانی هم که دور و برشان هستند ناتوان در مدیریت و کمک کردن به آنها هستند و بیشتر در جهت تخریب آنها عمل میکنند. برای مثال فردی که در هنر یک انسان مشهوری میشود معمولاً اطرافیانش انسانهای بی حساب و کتاب و بی بتهای هستند که میخواهند از وی سو استفاده کنند و همین افراد این انسانها را تخریب میکنند.
آزاد ارمکی افزود: این جامعه کلاً منطق اش بر اساس آبرو ریزی طراحی شده است. وقتی مداح دینی برای وعظ روی منبر میرود و در آنجا به رئیس جمهور به عنوان یک شخصیت برجسته فحش میدهد و یا اینکه امام جمعه یک شهر به شخصیتهای مهم کشور فحش میدهد، پس شما نباید انتظار داشته باشید که بقیه اعضای جامعه این کار را انجام ندهند. پس منطق جامعه در آبرو ریزی است تا حفظ ابرو. نکته خیلی عجیبی است ما دینی داریم که در جهت حفظ آبرو است ولی جامعه و نظام سیاسی و فرهنگی مان بر اساس بی آبرو کردن طراحی شده است.
وی افزود: خب این را چه کسی باید درست کند؟ خیلی ساده است. مقامات، مراجع، روحانیت، روشنفکران، متفکران و صاحان نفوذ. این افراد باید به خودشان و دیگران تشر بزنند. ولی وقتی بین برخی از مراجع و روحانیت اختلاف وجود دارد، شما از مردم کوچه و بازار چه انتظاری دارید؟ پس این فلسفه اخلاق، فلسفه اجتماعی، فلسفه سیاسی و فلسفه مدیریتی باید اصلاح شود. خیلی هم دولت کارهای نیست. وقتی دولتها آبروی رقیب را میریزند و از این طریق رأی کسب میکنند چه انتظاری میتوان داشت. برای مثال احمدی نژاد وقتی آبروی هاشمی را ریخت به وی رأی دادند. وقتی آقای روحانی آبروی آقای قالیباف را ریخت رأی پیدا کرد و قالیباف میخواست با آبرو ریزی روحانی رأی بدست آورد که نتوانست. در واقع این کار یعنی آبرو ریزی یک شیوه و استراتژی برای تخریب افراد است.
این استاد دانشگاه افزود: روحانیت وظیفه خودش را خوب انجام نمیدهد. بنابراین وقتی اساس جامعه بر اساس آبرو ریزی شکل میگیرد، میخواهد کسانی که صاحب نفوذ شده اند را نابود کند تا بتواند خودش را حاکم کند. برای همه کسانی که در سینما، تئاتر، سیاست و… سردمدار میشوند فردا برای این افراد پرونده سازی میشود. چه کسانی این کار را انجام میدهند؟ مشخص است گروه متشکل و سازمان یافته. گروههایی که برای مدیریت کشور، استبداد، فاشیسم و بی اخلاق کردن جامعه برنامه دارند. من این افراد ر را در جامعه میشناسم، در سیاست هم میتوانم نامهایشان را بگویم. از سوی دیگر برای کسانی هم که ثروتی بدست آوردند دقیقاً همین اتفاق روی داد.
آزاد ارمکی افزود: بنابراین در خصوص دلایل باید گفت که بخشی خود آدمهای آبرو ریخته است. بخشی آدمهای آبرو دارد است. آبرو دارها باید از آبرو ریختهها حمایت کنند. آبرو ریختهها باید اخلاق به خرج دهند. وقتی کسی بی آبرو میشود باید بتواند بی آبرویی اش را اعلام کند و در منظر قانون قرار بگیرد تا بتواند به کسب اعتبار در جامعه بپردازد.
این استاد دانشگاه افزود: در اینجا قوه قضائیه تعیین کننده است. فقط قوه قضائیه است که میتواند شفاف سازی کند. اصلاً تا کنون هیچ قدرت شفاف سازانه ای در هیچ پروندهای پیدا نمیکنید. پس از پرونده شهرام جزایری صد تا پرونده نظیر آن تکرار شد اما هیچ کاری نتوانستند بکنند. نتوانستند شفاف سازی کنند که چه کسی پولها را برده است. اصلاً توانایی قوه قضائیه در شفاف کردن نیست. در اصل این قوه است که باید مساله را حل کند.
آثار و تبعات به فساد کشیده شدن سرمایههای اجتماعی و فرهنگی
آزاد ارمکی در خصوص آثار و تبعات به فساد کشیده شدن سرمایههای اجتماعی و فرهنگی گفت: جامعه ضعیف میشود. وقتی جامعه ضعیف شد در برابر هر حادثهای میتواند آسیب پذیر باشد. وقتی در جامعه دزدی رواج دارد، افراد هم سراغ دزدی می روند . بنابراین در چنین شرایطی جامعه فرو میریزد و فرو پاشی اجتماعی رخ میدهد. فساد اخلاقی سرایت میکند و این امر محل ظهور استبداد و فاشیسم میشود. بیگانه امکان عمل پیدا میکند.
ارتباط فساد و توسعه یافتگی
آزاد ارمکی در خصوص این نکته که چگونه میتوان این شرایط در خصوص فساد سرمایههای اجتماعی و فرهنگی را به توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشورها مرتبط کرد؛ گفت: ریشه این فسادها در توسعه نیافتگی نیست. ما در یک منازعه عجیب تاریخی قرار گرفته ایم و همچنان داریم آن را طی میکنیم. من فکر میکنم که ما به یک بلبشو و فرو پاشی می رسیم و این مرحله عبور است. این عبور بر اساس تن ندادن به قانون صورت میگیرد. این امر هم زمانی رخ میدهد که فرو پاشی ایدئولوژی صورت بگیرد. یعنی در منازعات، سیاست ایدئولوژیک میشود. این است که به نظر من ما زمینههای ورود به یک دوره خوب را داریم طی میکنیم ولی هزینه اش خیلی زیاد است و این هزینه این است که آبرو افراد زیادی میرود. خیلی از سرمایهها نا به جا از بین میروند. مردم اذیت میشوند ولی از این مرحله باید عبور کنیم تا از این ایدئولژی ها راحت شویم.
تفاوت فساد سرمایههای اجتماعی و فرهنگی در جوامع دیگر با جامعه ما
آزاد ارمکی در خصوص تفاوت فساد سرمایههای اجتماعی و فرهنگی در جوامع دیگر با جامعه ما گفت: در کشورهای دیگر هم فساد وجود دارد که توسط گنگها انجام میشود. یعنی در واقع بیشتر گروهها فساد ایجاد میکنند. چون گروهها فساد ایجاد میکنند پس میتوانند محاکمه شوند، میتوانند مجازات و پی گیری شوند. در کشور ما تک تک انسانها این کار را انجام میدهند. هر که صدای ایدئولوژی اش بلند تر باشد بیشتر احتمال انجام این کار برایش وجود دارد. بنابراین مجازات کردن بسیار سخت است. رئیس قوه قضائیه چند وقت پیش گفت من۱۵میلیون پرونده دارم یعنی هر ایرانی یک پرونده دارد. خیلیخطرناک است. در کشورهای دیگر اینگونه مطرح است که فلان گروه یا فلان کمپانی خطا کرده است . برای مثال به تازگی درباره بانک سرمایه گروهی متشکل از سه نفر دارد تشکیل میشود. و حتی این جنبه از فساد یعنی فساد بانکی را آنقدر برجسته میشود که فکر میکنند همه فسادها در بانکها است. بنابراین همان طور که گفتم باید ایدولوژی ها فرو بریزد تا آدمها سامان پیدا کند.
سخن پایانی
بنابراین راهکار این است که فسادها باید استمرار پیدا کنند تا ما به جاهایی برسیم که وقتی میگویند فلانی فاسد است دیگر حساس نشویم . بنابراین باید صبر و تحمل کرد و دوم قوه قضائیه باید وظیفه خودش را در این زمینه خوب انجام دهد.