علیرضا رحیمی، عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی نوشت: تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در پی آن تحریم دکتر ظریف اوج درماندگی امریکا در عرصه مواجهه با جمهوری اسلامی ایران را نمایان ساخت. چه اینکه در فضای دیپلماتیک، بیسابقه است که کشوری همزمان با ضرورت مذاکره برای برون رفت از چالشهای پیشروی خود مذاکره کننده اصلی و ارشد طرف مقابل را مورد تحریم قرار دهد و از دل این تناقض آشکار بخواهد بهرهای در سیاست داخلی خود یا روند حل مسائل پیشرو ببرد. اگرچه تحریم دکتر ظریف با موج تقبیح و محکومیت بینالمللی علیه امریکا همراه شد و حمایت حداکثری داخلی از مرد شماره یک دیپلماسی کشور را به همراه داشت، اما چهرهای که جماعت مخالفخوان سیاستهای رسمی کشور در داخل همنوا با براندازان و رژیم صهیونیستی در چند روز اخیر به نمایش گذاشتهاند؛ رگههایی از سمفونی ضدیت با سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از تحریم ظریف را عیان کرد. دیدار رئیس مجلس و رئیس جمهوری با دکتر ظریف در محل دفتر وزیر امور خارجه در نوع خود بیسابقه است و حکایت از حمایت کامل سران قوا از شخص و شخصیت دکتر ظریف و پشتیبانی از دیپلماسی کشور داشت. حضور ارزشمند سردار سرافراز سلیمانی در دفتر کار دکتر ظریف پس از تحریم ایشان حمایت عملی و کامل سردار سلیمانی از پیشران دیپلماسی کشور بود. این دلگرمی و همدلی خود نشانی از وحدت و همگرایی کامل حضور میدانی و دیپلماسی در مواجهه با امریکا در این عرصه سخت به شمار میرود.
گویا جماعتی در داخل همچنان برای شکست سیاستهای دولت و نظام در مواجهه با دشمنان در تلاش بیحاصل، آب درهاون میکوبند و به رغم حمایتهای علنی رهبری معظم انقلاب از تیم دیپلماسی دولت، ساز مخالفشان همچنان کوک است و بریده از واقعیات بینالمللی از مرز نقد و انتقاد عبور و به وادی توهین و شماتت افتادهاند. غافل از اینکه در عرصه بینالمللی همه افتخارات ما مدیون همگرایی دو خط حضور میدانی و پیشتازی دیپلماسی است. این مهم از هماهنگی و همدلی کامل فی مابین سردار سلیمانی و دکتر ظریف میسر شده است.
اگرچه کج فهمیها و انحرافات جماعتی در عرصههای مختلف و حساس بینالمللی هزینههای سنگینی به دوش نظام اسلامی گذاشته و در مواردی که از رهبری هزینه کردهاند نیز جفای به رهبری را شاهد بودهایم اما اقتدار و قدرت دفاعی و دیپلماسی کشور امری نیست که به آسانی تحتالشعاع کینهتوزیهای داخلی و آتش افروزیهای خارجی قرار گرفته و متأثر از آن شود.
برجام پس از 24 ماه مذاکره پر چالش اولین دستاورد آقای ظریف نبود. چه آنکه قطعنامه 598 و تأمین حقوق حداکثری جمهوری اسلامی ایران در مواجهه دیپلماتیک با عراق بخشی دیگر از کارنامه پر افتخار ظریف است. مقایسه میزان حملات مخالفان داخلی ظریف به ایشان با حملات به اسرائیل و نتانیاهو نشانگر غفلت و انحراف آشکار جماعتی در داخل است که در اوج نبرد بینالمللی کشور از پشت، خنجر به پیشران و قهرمانان عرصه دیپلماسی وارد میآورند؛ گاه در قالب گاندو و سریالهای تلویزیونی و گاه تیتر اول برخی رسانهها که قبل از همه شادی اسرائیل را از چنین حملاتی به تیم دیپلماسی و شخص دکتر ظریف در پی دارد. به مانند برجام که مخالفان داخلی هر روز یک مانع برای دولت در ناکامی برای بهرهگیری از منافع برجام ایجاد کردند زمینهساز تحریم ظریف توسط امریکا، اهانتها و فضاسازیهای رسانهای که در مواقعی لباس قانونی از قبیل سؤال و تهدید به استیضاح به خود میگرفت، توسط جماعتی از مخالفان داخلی بود که به روشنی گرای تحریم ظریف را به دشمن مخابره کرد. اگر چه روشن است که امریکا از چنین تحریمی جز حقارت خود نزد جهانیان طرفی نخواهد بست اما ضرورت امروز کشور همدلی و حمایت همه جانبه همه سلایق و جریانهای سیاسی از سیاستها و دیپلماسی رسمی کشور در مواجهه با چالشهای بینالمللی و مناسبات پیش رو است. شخصیت دکتر ظریف ارزش افزوده ماندگاری در تاریخ دیپلماسی کشور ایجاد کرده است که با تحریم امریکا و توهین مخالفان از بزرگی و ارزش آن کاسته نخواهد شد.