فریدون جیرانی در جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی "در آرزوی ازدواج" در برنامه هفته فیلم ازدواج، درباره شرایط ساخت این فیلم در سالهای پایانی دهه 60 بیان کرد: اواخر دهه 60 سالهای تنفس در سینمای ایران است، زمانی که جنگ تمام شد و دوران ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی شروع شد که با افزایش اختیارات رییس جمهور همراه بود و شعار جامعه نیز شعار ساختن و سازندگی بود و به این ترتیب، در این شرایط یک آزادی نسبی وارد سینما شد.
جیرانی با اشاره به این آزادیهای نسبی در سینما یادآور شد: در آن سالها، مسئولان وزارت ارشاد وقت تصمیم گرفتند که تصویب فیلمنامه را محدود به فیملسازانی کنند که درجه «ج» گرفتهاند و به فیلمسازانی که درجه «الف» و «ب» گرفتهاند این اجازه را دادند که بدون تصویب فیلمنامه، فیلمهایشان را بسازند.
این فیلمساز در ادامه گفت: وقتی این درجهبندی صورت گرفت، در اواخر سال 67، مدیران تصمیم گرفتند که بر اساس این درجهبندی، تصویب فیلمنامه را آزاد کنند یعنی فیلم درجه «ب» میتواند نامهای با امضای سه فیلمساز شاخص درجه اول داشته باشد، این مجوز و معیاری برای تصویب فیلمنامههای فیلمسازان شد و دیگر نیازی به نظر شورا نبود. ما هم برای فیلم «در آرزوی ازدواج» از آقای داوودنژاد و فخیمزاده و یک نفر دیگر که خاطرم نیست، نامه تایید گرفتیم. فیلمسازان درجه «الف» هم اصلا نیازی به تصویب فیلمنامه خود نداشتند و میتوانستند فیلمشان را بسازند.
وی افزود: حاصل این برنامهها، اتفاق خوبی بود که تا سال 1371 ادامه داشت و به اعتقاد من شاخصترین فیلمهای دهه 60 در همین سالهای 68 تا 71 ساخته شدند، از «هامون» گرفته تا «دندان مار»، «مادر» و «کلوزآپ» که هر کدام یک سرفصل از تاریخ سینما هستند و در سینمای اجتماعی ایران نیز نظیر «زیر بامهای شهر»، «در آرزوی ازدواج»، «نرگس» و ... ساخته شد. سال 71 پایان این دوره است که «همسر» ساخته شد و در انتهای این سال وارد دوران دیگری شدیم که محدودیتها برای تصویب فیلمنامه برگشت و این فضا تا سال 76 ادامه داشت. دو فیلم «نرگس» و «در آرزوی ازدواج» حاصل این سالها در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 است.
جیرانی با بیان اینکه دو فیلم «نرگس» و «در آرزوی ازدواج» متأثر از سینمای نئورئالیست ایتالیاست، یادآور شد: همیشه بعد از پایان جنگها که جامعه در حال ترمیم و جبران خرابی جنگ است، سینمای اجتماعی هم در آن جا شکل میگیرد و در ایران نیز سینمای اجتماعی با پایان جنگ تحمیلی شکل گرفت.
فیلمنامهنویس فیلم «نرگس» درباره این فیلم هم گفت: برای فیلم «نرگس» که آن هم پایان تلخی دارد، 16 پایان در نظر داشتیم و حدود یک ماه درباره صحنه پایان آن فکر میکردیم که در نهایت پایان آن متأثر از فیلم بسیار خوب الیا کازان با عنوان «شکوه علفزار» شکل گرفت.
کارگردان فیلم «قرمز» شخصیت آفاق در فیلم «نرگس» را اولین زن بزهکار سینمای ایران ذکر کرد که تماشاگر با او همدلی دارد.
فریدون جیرانی فیلمهای «نرگس» و «در آرزوی ازدواج» را حاصل آخرین روزهای حضور بقایای گفتمان چپ در سینمای اجتماعی ایران ذکر کرد و افزود: بقایای گفتمان چپ که در فیلمهای «گوزنها»، «قیصر»، «کلاغ» و... حضور دارد، آخرین نفسهای این گفتمان را در فیلم «نرگس» و «در آرزوی ازدواج» شاهدیم. همانطور که این گفتمان به تدریج در دنیا از بین میرود در سینمای اجتماعی ایران نیز به تدریج تمام میشود و از دوره اصلاحات، گفتمان جدیدی وارد سینمای اجتماعی ایران میشود که گفتمان مبتنی بر لیبرالیسم است و در آن گفتمان دیگر نگاههای فردی، شخصی و جمعی مطرح نیست و از دل آن فیلمهای شاخصی هم بیرون میآید.
جیرانی تأکید کرد: فیلمهای «نرگس» و «در آرزوی ازدواج» مربوط به همان شرایطی است که حال و هوای آن در فیلم دیده میشود و سازندگان فیلم متأثر از شرایط جامعه فیلم خود را ساختهاند.
جیرانی در ادامه درباره تفاوت نگاه نسل تازه فیلمسازان سینما با کهنهکاران این عرصه بیان کرد: از زمان ورود اصغر فرهادی به سینمای ایران، تاریخ و تفکر دیگری در سینمای ایران شروع شده است، امروز آزادیهای فردی مهمتر از عدالت اجتماعی است و مسئله امروز سینما مسئله گفتمانهاست که سینمای اجتماعی ایران را نیز گفتمانها جلو میبرند.