آیتالله سید هاشم بطحایی، عضو مجلس خبرگان رهبری درباره شرایط اعلام مرجعیت گفت: مرجع تقلید دو شرط مهم کلی باید داشته باشد: یکی اینکه باید علمیت در حد استنباط و اجتهاد داشته باشد و دیگری اینکه مردی بدون هوی و هوس باشد. عالم شدن و تحصیل تا مرجعیت، امروز زمانبر است و حداقل ۴۰ یا ۵۰ سال نیاز به تحصیل جدی دارد و شرط مهم دوم، صیانت نفسانی و مخالفت با هوی است که مهم است؛ اینکه فردی بیهوی باشد یعنی مانند شخصیت حضرت امام(ره). من زمان مرحوم آقای بروجردی قم بودم و بعد از فوت ایشان مسئله مرجعیت پیش آمد و امام نپذیرفت و با اصرار دیگران ناچار شد بپذیرد. حتی رسالهاش را غیابی چاپ کردند که ایشان اعتراض هم کرد. البته اینطور نیست که هرکس مُلا شد، بیهوی باشد، یا هر کس که بیهوی بود مُلا هم باشد.
بطحایی در پاسخ به این سؤال که آیا مراجع تعداد محدود و مشخص دارند یا خیر، گفت: مرجعیت یا همان نیابت عام، منحصر در یک نفر نیست و ائمه هم کسانی را که دسترسی به ایشان نداشتند، به دیگران بهعنوان نیابت ارجاع میدادند و کسی حق ندارد علمیت کسی را بگیرد.
این استاد حوزه قم درباره جایگاه نظر جامعه مدرسین درباره مرجعیت گفت: جامعه مدرسین هم بهعنوان کارشناس، نظرشان قابل توجه است و بهعنوان خبره میتوانند نظر بدهند و تشخیص خودشان را بیان کنند، ولی نفی دیگران نمیتوانند بکنند. مرجعیت دکان و کاسبی نیست و غیر از انتخابات است که چه کسی رأی بیاورد و چه کسی رأی نیاورد؛ معیار علمیت است و بیهوایی.
وی درباره چاپ توضیح المسائل و سابقه تحصیل خود گفت: رساله بنده سال ۹۳ به اصرار دیگران چاپ شد. من ۶۲ سال است که در حوزه هستم و ۲۰ سال است که درس خارج میدهم. من در رسالهام نوشتهام که بروید سراغ دیگران، ولی عدهای اصرار کردند. برخی نظرات متفاوتی هم دارم که مثلاً معتقدم اهل کتاب نجس هستند و برخی میگویند نجس نیستند و مستند هم حرف زدهام، ولی نمیخواهم تابلو بالا ببرم و اهل تابلو نیستم. این حاصل ۶۰ سال است و وقتی اصرار کردهاند، چه کنم. من شاگرد حضرت امام(ره)، مرحوم آیتالله گلپایگانی و آقای شریعتمداری هستم.
این عضو مجلس خبرگان رهبری در واکنش به اظهارات آیتالله یزدی درباره مرجعیت و منع دیگران از ورود به این عرصه گفت: کسی حق ندارد تابلوی کسی را پایین بکشد، این میشود استبداد. یک وقتی کسی میخواهد مکتب جدیدی را بهوجود آورد، یا انحرافی ایجاد کند، بله! باید با او مقابله کرد، ولی اگر کسی میخواهد در چارچوب کتاب و سنت حرکت کند، حق نداریم مانع شویم. مثل این است که در حوزه پزشکی، ما فقط چند نفر پزشک را معرفی کنیم و بقیه حق نداشته باشند اظهار علم پزشکی کنند. این قابل قبول نیست. نمیشود جلوی لیاقتهای علمی کسی را گرفت. بحث مرجعیت بحث تعارض و تقابل نیست و با کسی که از لیاقت علمی و اخلاقی برخوردار است، نمیشود مبارزه کرد. باید خوشحال باشیم که حوزه در حال تولید فرهیختگان علمی است. شأن مرجعیت این حرفها نیست و نباید تندروی کرد.