مرداد سال 93 زنی به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت پسرش از سوی فردی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
او گفت پسرش برای خرید نان از خانه بیرون رفته بود که مورد کودکآزاری قرار گرفت. این بچه 9 ساله به مأموران گفت: مردی جلویم را گرفت و از من خواست سوار ماشین شوم، من هم قبول کردم، اما وقتی سوار شدم، من را مورد آزار قرار داد و بعد رهایم کرد.وقتی مأموران از پسربچه پرسیدند به چه دلیل سوار خودروی مرد ناشناس شده، گفت: آن مرد خودش را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرد و گفت که گزارش شده من با خودم مواد حمل میکنم، بههمینخاطر هم از من خواست سوار ماشین شوم.
پسربچه به پزشکیقانونی منتقل شد، اما متخصصان بعد از بررسی اعلام کردند پسربچه مورد تجاوز قرار نگرفته و آثاری روی بدن او وجود ندارد.
به فاصله چند روز خانواده دختربچهای شکایت مشابهی را مطرح کردند و مدعی شدند دختر 11 سالهشان مورد آزار قرار گرفته است. آنها گفتند دختربچه در خیابان بازی میکرده که فردی خود را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرده و سپس کودک را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
این دختربچه نیز تأیید کرد که متهم خودش را مأمور پلیس معرفی کرده و با یک پراید به سراغش رفته بود.
تعداد شکایات از مرد پرایدسوار افزایش یافت تا اینکه مردی به مأموران پلیس خبر داد دختر و خواهرزادهاش از سوی مردی پرایدسوار مورد آزار قرار گرفتهاند و فیلم این اذیت و آزار هم موجود است.
این مرد گفت: دخترم و خواهرزادهام برای خرید بستنی از خانه بیرون رفته بودند که مردی با لباس مأمور نیروی انتظامی خودش را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرد و بچهها را در پارکینگ نگه داشت و مورد آزار قرار داد. دوربین مداربسته پارکینگ نیز فیلم را ضبط کرده است. یکی از دختربچهها نیز به پلیس گفت: این مرد خودش را مأمور پلیس معرفی کرد و از آنجایی که پدر من نظامی است، من درجهها را خوب میشناسم، او درجه ستوانی داشت.
او ما را مورد آزار قرار داد.وقتی فیلم دوربین مداربسته در اختیار مأموران قرار گرفت، تحقیقات برای پیداکردن متهم وارد مرحلهای تازه شد.با بهدستآمدن نشانههایی از مأمور قلابی پلیس او را شناسایی و بازداشت کرد.
متهم در ابتدا منکر همهچیز شد و گفت او را اشتباه گرفتهاند، اما وقتی آزمایشات تخصصی پزشکیقانونی نشان داد دی.ان.ای این مرد با دی.ان.ای پیداشده روی لباس بچهها مطابقت دارد، او مجبور به اعتراف شد و گفت: چندسال قبل با دختری ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم، اما از آنجایی که نمیتوانستیم بچهدار شویم، از هم جدا شدیم. به پیشنهاد خانوادهام با دختر دیگری ازدواج کردم و صاحب یک فرزند شدم، اما با همسرم رابطه خوبی نداشتم. ما مدام با هم دعوا و درگیری داشتیم و زندگی برایم سخت شده بود. اول برای تفریح بچهها را سوار ماشین میکردم، چون از اینکه آنها را بترسانم خوشم میآمد، اما بعد کمکم شروع به آزار آنها کردم و اینطور حال خودم را خوب میکردم. من به این بچهها آسیب جدی نمیرساندم.پرونده با اعتراف متهم برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم به اتهام 9 فقره آزار و اذیت بچهها و 14 فقره آدمربایی پای میز محاکمه رفت. شکات در ابتدای جلسه رسیدگی در جایگاه حاضر شدند و جزئیات آنچه اتفاق افتاده بود را توضیح دادند و خواستار مجازات متهم شدند.در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت.
او اتهام تجاوز را رد کرد و گفت: هیئت قضات بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او وارد شور شدند و متهم را به اتهام 9 فقره آدمربایی به ۲۲ سال و شش ماه زندان و بهخاطر غصب عنوان مأمور مبارزه با مواد مخدر به سه سال زندان محکوم کردند. همچنین متهم از اتهام هفت فقره تجاوز تبرئه و بهخاطر هرکدام از آزارها به ۱۳۰ ضربه شلاق محکوم شد.
قضات دادگاه همچنین وی را از اتهام دو فقره لواط تبرئه، اما بهخاطر آزار و اذیت به صد ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت، اما در شعبه ۴۲ دیوانعالی کشور تأیید شد.
بیحجابی= ۵۵ سال زندان