محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاحطلب، درباره وضعیت کنونی جریان اصلاحات گفت: «امروز میبینیم که جریان اصلاحطلبی متأسفانه عمدتا به دست برخی از اصلاحطلبان به حاشیه رفته و چندان امیدی نداریم که آن نقشی را که در این چهار دهه بازی کرده است، بتواند ایفا کند؛ اما ممکن است سؤال ناظر بر این باشد که این موضوع یک چهره کروموتهای و آب و آتش دارد، هم در خوان نعمت و قدرت حضور دارند و منشی از خودشان بروز میدهند که بتواند هر جایی که توزیع قدرت هست، حضور داشته باشد و هم بهموقع لیز میخورند و چهره اپوزیسیونیستی به خودشان میگیرند و از بازخوردهای این چهره بهره میبرند. متأسفانه میخواهم بگویم که این فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی تعمیمیافته در جامعه امروز ماست؛ بسیاری از مقامات کشور از رئیسجمهور تا وزرا بهموقع و وقتی که گزارش میدهند، یک بیان و مواضع اپوزیسیونیستی دارند».
این استاد دانشگاه افزود:» یادمان نرود کسانی که در فرایند انتخابات ۹۲ تمام هستی و سرمایه تاریخی اصلاحطلبی را در سبد یک گروه گذاشتند و چک سفید بدون امضا دادند، آن موقع نقش پوزیسیون را ایفا کردند، امروز که میبینند از این رهگذر دیگر حیثیت و شخصیتی برای جریان اصلاحطلبی باقی نمانده و همانها باید سینه دیوار نقد گذاشته شوند که چرا با این سرمایه تاریخی چنین کردهاند، امروز نقش اپوزیسیون را ایفا میکنند و ناقد شدهاند و فاصله نقادانه گرفتهاند؛ اما این طبیعت سیاست و متأسفانه سیاست به بلوغ نرسیده و بعضا صغیر جامعه ماست».
تاجیک درباره میزان پاسخگویی اصلاحطلبان تصریح کرد: «وقتی یک شورای شهری کامل مال شماست، دولت به شکلی مال شماست و همچنین مجلس تا حدود زیادی در اختیار شماست، باید بدانیم آیا در آن حدی که به ما اعتماد شده توانستهایم جوابگوی عملکردمان باشیم؟! آنها فقط بهدنبال توجیه ناکارآمدی خود هستند و سیاستورزی را در این میبینند که تمامی مراکز قدرت را باید به ما واگذار کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند».
او ادامه داد: «اگر ما باور داریم که جریان اصلاحطلبی موجود دیگر جواب نمیدهد و این جریان اصلاحطلبی را اگر هم مترادفش کردیم با جریان اصلاحطلبی تاریخی، جواب نمیدهد. چگونه است که به نام نامی این جریان شرکتکردن یا شرکتنکردن در انتخابات را تجویز میکنیم؟ با کدام پشتوانه مردمی یا مستظهر به کدام عقبه مردمی هستیم؟ وقتی خودمان باور داریم این عقبه مردمی را از دست دادهایم، این تجویزها چیست؟ اینکه اساسا حضور و تحریم کنیم یا نکنیم به کدام کنش جمعی مردمی دل خوش داشتهایم؟ مستظهر به کدام حکایت مردمی هستیم؟ آیا برای خودمان میگوییم یا برای قشر خاصی سخن میگوییم یا متوقعیم که، چون جریان اصلاحطلبی یک عقبه جدی اجتماعی دارد و یک پایگاه و گرانیگاه جدی اجتماعی دارد، آن گرانیگاه به حرکت دربیاید و ما بتوانیم در ساحت قدرت تأثیر بگذاریم؟ اینها یک جایی باید تکلیفشان با هم مشخص شود و بدانیم چه کار میکنیم».
او درباره تفاهم و گفتوگوی ملی اظهار کرد: «تفاهم ملی این نیست که دو بازیگر سیاسی بر سر تقسیم قدرت با هم دیالوگ کنند و با آن به نتیجه برسند و آن را به کل جامعه تسری بدهند و، چون با هم تفاهم کردهاند که چگونه سر این سفره جمع و همنشینی داشته باشند و چگونه قدرت را بین هم تقسیم کنند بگویند که به تفاهم رسیدیم و این تفاهم ملی است این فریب افکار عمومی است و باید به سمتی برویم که اگر به تفاهم و دیالوگ ملی میاندیشیم، اجازه بدهیم که از خصیصه ملی برخوردار باشد و مردمان خودشان راجع به آینده و سرنوشت خودشان در آگورای بزرگی که فراهم میکنیم، تصمیم بگیرند؛ این میشود تفاهم ملی. من این نوع تفاهم ملی را کاملا از آن فضایی که در جامعه مطرح است، خارج میکنم و این فضایی که الان مطرح است و این را که چند گروه با هم بنشینند و با هم صحبتی داشته باشند، هرچه بدانم، دیالوگ ملی و ماحصل آن را تفاهم ملی نمیدانم».