به نقل از پایگاه اینترنتی کنگره آمریکا، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا، در بسیاری زمینهها در اشتباه بود.
پس از ۱۸ سال جنگ بیحاصل، بولتون در پی آن بود که آتش جنگ در افغانستان شعلهورتر شود. در عین حال، برخلاف ادعای آمریکا مبنی بر اینکه بهخاطر اهداف انساندوستانه در افغانستان حضور دارد، نیروهای این کشور مجبورند از فرمانروایان ظالمی حمایت کنند که دست کمی از طالبان ندارند.
بولتون یکی از معماران اشغال شکستخورده عراق بود و تضمین میکرد که این ماجرا سریع و بدون ذرهای تلفات پایان خواهد یافت. البته چنین نبود! هنگامی که آمریکا در سال ۲۰۱۲ نیروهایش را از این کشور خارج کرد و تروریستهای داعش جایشان را گرفتند، بولتون و امثال او تنها خروج نیروهای این کشور را دلیل این اتفاق دانستند و به این حقیقت توجهی نکردند که این خود آنها بودند که در آغاز این کشور را بیثبات کردند.
پا گرفتن داعش ما را به جنگ سوریه میرساند، جایی که عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بهشکل پنهان از نبرد این گروهک تروریستی علیه دولت «بشار اسد»، رئیسجمهوری سوریه، حمایت کردند.
البته بولتون و اطرافیانش درباره خونریزیهای گسترده در سوریه مرثیهسراییهای بسیار کردند، اما این حقیقت را نادیده گرفتن که خود عامل این آدمکشیها بودند. هیچ اندیشهای درباره اینکه در صورت سقوط اسد چهکسی بناست جای او را بگیرد وجود نداشت و پاسخ از سوی بولتون البته استقرار یکی از عاملان خود بود. او میپنداشت که اگر آمریکا در سوریه و لیبی «شکست خورد»، دلیلش آن بود که این کشور نیروی کافی به این دو منطقه ارسال نکرده بود. این البته همان منطقی بود که برای دو دهه درباره شکست در افغانستان نیز مطرح شد. برای مداخلهجویانی چون بولتون حتی صرف سه الی پنج تریلیون دلار در خاورمیانه از زمان حملات ۱۱ سپتامبر نیز کافی نبود. به عبارت دیگر، هیچ چیز نمیتوانست اثبات کند که آنها در اشتباهاند.
در باقی زمینهها نیز بولتون کاملا اشتباه عمل کرد. او گمان میکرد ارتباط نزدیک با عربستان و دشمنی با ایران میتواند به سود واشنگتن باشد و تلاش کرد میان سنی و شیعه شکاف ایجاد کند. بولتون هیچگاه به این نکته فکر نکرد که آمریکای از لحاظ انرژی مستقل بهترین گزینه برای این کشور است تا این درگیریهای بیمورد.