«دهه ۷۰ و آن روزهای پس از جنگ را با ترانه و سرودهای مدرسه سر کردیم، با ترانههایی که حالا بعضیهایشان دلهرهای به همراه شور و شوق به جانمان میاندازد؛ مثل بوی ماه مهر یا همشاگردی سلام. تا همین حالا هم روی دست ترانههای مهر نیامده است و همچنان هم سالهای تحصیلیمان با همینها تحویل میشود. برای ما که از درس و کلاس فارغ شدیم، حس و حال روزهای اول پاییز و زنگ تفریح و مدرسه را زنده میکند و برای بچهمدرسهایها هم لابد همینطور است.
پیروز ارجمند، مدیر سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد و عضو شورای موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حالا درباره این نوع موسیقی و بهویژه ترانه «باز آمد بوی ماه مدرسه» و دلایل ماندگاری آنها به شهروندآنلاین توضیحاتی داده است. او میگوید: «ترانهسرای این کار قیصر امینپور بود که در کنار آهنگسازی چون ناصر چشمآذر این کار را به اثر ماندگاری تبدیل کرد.»
این اثر در کنار «همشاگردی سلام» و شاید یکی دو اثر دیگر همگی به صورت سرود اجرا شدند. دلیل این شکل از اجرا چه بود؟
اصولا موسیقی کودک باید با یک صدای دلنشین اجرا شود؛ مثلا گروه کر. با توجه به محدودیتی که برای تکخوانی خانمها وجود دارد، این کار بهصورت کر خوانده شد. ناصر چشمآذر کارهای دیگری هم برای فیلمهای آقای پوراحمد به صورت کر داشت.
البته انگار جز کارهای کودکان، اجرای سرود در اوایل انقلاب مد بوده است…
سرود در آن زمان جزو معدود فرمهای موسیقی بود که بدون محدودیت اجازه اجرا داشت. به هر حال ما محدودیتهایی بعد از انقلاب داشتیم و تا اوایل دهه۷۰ هم جز موسیقی محلی و سنتی، هیچ نوع موسیقی دیگری نداشتیم. بنابراین سرود جای همه را پر کرده بود و حتی در آموزش و پرورش بهصورت جدی به آن پرداخته میشد. در اواسط دهه ۷۰ فقط در یک سال حدود ۳میلیون دانشآموز و حدود ۱۱۰هزار گروه فعال در حوزه سرود داشتیم که رقم قابل توجهی بود.
حالا وضع چطور است؟
آمار که ندارم اما میدانم کم شده و زیر یک میلیون نفر است و احتمالا در سالهای آینده به صفر میرسد. اصولا فعالیت بهصورت سرود دستهجمعی به دلایل مختلف ازجمله کمعلاقگی دانشآموزان و کاهش فعالیتهای پرورشی کمرنگ شده است و احتمالا بخشی از آن هم به بروز و ظهور سرگرمیهای جدید و رسانههای نوین برمیگردد. آن زمان آموزش و پرورش دستورالعملهایی در اینباره داشت و دانشآموزان هم به صورت داوطلبانه در این گروهها شرکت میکردند. خودم در سال ۶۳ به عنوان تکخوان برتر جشنواره سرود دانشآموزان کشور انتخاب شدم که نشاندهنده اهمیت و رشد سرود در دهه ۶۰ بود.
سرود «بوی ماه مهر» را چه گروهی و با سرپرستی چه کسی اجرا کرد؟
در آن زمان گروهها اجرا نمیکردند و آثار معمولا با برنامهریزی آهنگساز اجرا میشدند. بنابراین سرپرست اجرا هم آقای چشمآذر بود و احتمالا ایشان چند نفر از کودکان را به صورت اتفاقی برای سرود انتخاب کرده بود. ترانه «بوی ماه مهر» را قیصر امینپور، نویسنده، مدرس دانشگاه و شاعر معاصر ایرانی گفته بود. در این شعر که برای همه ما آشناست، شاعر کلماتی خاص مدرسه و ماه شروع مدرسه را به کار برده است و شاید همین کلمات آشنا درباره کوچههای خستگی، شوق بچهها، خندههای قاهقاه، زنگ تفریح و هیاهوی نشاط، سرود صبحگاه و تخته سیاه مدرسه را بهخوبی برای مخاطب یادآوری میکند. این که نخستین بار قیصر ساخت چنین اثری را به مرحوم چشمآذر پیشنهاد کرده یا نه، معلوم نیست اما ترانه و ضرباهنگ موسیقی به خوبی روی هم سوار شدهاند.
به نظرم این ماندگاری به حال و هوای آن دههها و فضای بعد از جنگ هم ارتباط دارد.
ما در حوزه منابع دیداری و شنیداری کمبود داشتیم. کل دامنه شنیداری من به ۲۰ نوار ساکت محدود میشد، ضمن این که اصولا شنیدن موسیقی که مجوز وزارت ارشاد نداشت، غیر قانونی بود. این محدودیتها در کنار کمبود آثار تولیدشده باعث این ماندگاری شد و شاید اگر آقای چشمآذر امروز این اثر را تولید میکردند، این مسیر موفقیت را طی نمیکرد.
چرا دیگر کارهای قوی برای کودکان که همپای این آثار پیش برود، تولید نمیشود؟
نهادهای تولیدکننده این آثار دیگر علاقهای به تولید ندارند. فعالیت آموزش و پرورش هم در این حوزه کمرنگ شده است. صداوسیما و حوزه هنری هم تولید موسیقی کودک را تقریبا به صفر رساندهاند. از سوی دیگر نبود موسسات و نهادهای حامی باعث شده است که تولید آثار موسیقی مرتبط با کودک برای بخش خصوصی هم توجیهپذیر نباشد.