ایسنا گزارش داده که تا پایان شهریور حداقل دوهزارو ۸۳۱ نفر در سراسر کشور برای داوطلبی در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شناسایی شدهاند که تعداد اصولگرایان از اصلاحطلبان و مستقلین بیشتر است.
هزارو ۱۸۲ نفر گرایش اصولگرایی، ۷۹۳ نفر گرایش اصلاحطلبی و ۸۵۶ نفر گرایش مستقل دارند. این آمار در حالی است که در برخی حوزهها گویا اصولگرایان حتی فهرستشان را نهایی هم کردهاند، مانند قم. فهرست این شهر در اختیار جبهه پایداری است و در آن خبری از امثال لاریجانی نیست؛ ذوالنوری، امیرآبادی و زاکانی گویا سه نامزد نهاییشده این شهر هستند. زاکانی این دوره از ورود به مجلس بازماند.
نام لاریجانی در انتخابات مجلس ۹۴ در فهرست ائتلاف فراگیر اصولگرایی قم قرار نگرفت، هرچند تشکل محوری اصولگرایی مانند «جامعه مدرسین» از او حمایت کرد.
در نهایت نام این اصولگرای سنتی در فهرست ائتلاف امید قرار گرفت و لاریجانی با نزدیکی به اصلاحطلبان فاصله خود را با اصولگرایانی که از دوره «محمود احمدینژاد» به سمت طیفهای دوآتشه خود متمایل شده بودند، حفظ کرد.
این در حالی است که لاریجانی یکی از غایبان مهم در «شورای وحدت اصولگرایی» هم هست. اگرچه جبهه پایداری خودش در این شورا حضور ندارد، اما همان اول یکی از شروطش برای حضور در این شورا حذف لاریجانی و طیف او در ماجرای وحدت بود.
این البته احتمالا خواسته جریانهای دیگری هم هست که با وجود نیامدن جبهه پایداری به شورای وحدت، شرطشان همچنان کار میکند. محصولی قائممقام جبهه پایداری قبلا گفته بود علت شکست اصولگرایان تهران در انتخابات مجلس سال ۹۴ حضور موافقان برجام در کنار مخالفانش در فهرست بود.
این رویارویی در هفته پیش با دیکتاتورخواندن لاریجانی از سوی پژمانفر در مجلس شکل تند و علنیتری به خود گرفت و لاریجانی هم رفتار این عضو جبهه پایداری را قبیلهگرایانه خواند.
این شکاف احتمالا همچنان پیش خواهد رفت و گستردهتر از پیش خواهد شد تا جایی که پیشبینی میشود در انتخابات سال جاری اصولگرایان مجبور خواهند بود بین لاریجانی و طیف او و جبهه پایداری و نزدیکانشان یکی را انتخاب کنند.
انتخابی که صفکشیهای انتخابات ۱۴۰۰ را هم شفافتر خواهد کرد. هیچ بعید نیست روندی که در دورافتادگی ناطق از جریان اصولگرایی به لحاظ نقشی و هویتی رخ داد برای لاریجانی هم تکرار شود.
آنها آن زمان بین ناطق و احمدینژاد طرف دومی را گرفتند؛ حالا هم بعید نیست جانب جبهه پایداری را بگیرند. با این تفاوت که آن زمان و بعد از آن ناطق نسبت به باقیماندن در قدرت بیمیل بود و شد، اما این میل هنوز در علی لاریجانی خاموش نشده است. تفاوت دیگر این است که به نظر میرسید ناطق اهل عده و عُده در سیاست نبود و فردی عمل میکرد.
علی لاریجانی، اما حلقه و طیف خاص خودش را دارد. اگرچه در روزهای اخیر حضور ناطقنوری در جلسه جامعه روحانیت مبارز را برخی تعبیر به بازگشت او به دامان اصولگرایی کردهاند، اما بعید به نظر میرسد که ناطق دوباره به روزهای اوج خود بازگردد و بتواند نقشی محوری در جریان اصولگرایی بازی کند. جریانی که این روزها بیش از همه درگیر اختلاف است و کمتر از همیشه امکان جمعشدن آن ذیل یک رهبری واحد ممکن است.
لاریجانی یک دشمن قسمخورده دیگر هم دارد؛ احمدینژاد و نزدیکانش. آنها اگرچه این روزها با طیف جبهه پایداری و دیگر اصولگرایان زاویه دارند، اما حداقل در یک چیز یعنی لاریجانیزدایی اشتراک منافع دارند. احمدینژاد بارها به صراحت جلو دوربین گفته است که با این خاندان مشکل دارد.