کد خبر: ۶۲۱۷۶۲
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۹
حجت‌الاسلام سروش محلاتی تبیین کرد:

هشدار علامه طباطبایی درباره نفوذ اندیشه «حلول» از کلیسا به عالم اسلام

سروش محلاتی با اشاره به اینکه علامه طباطبایی ریشه مشکلات کلیسا در قرون وسطی را اعتقاد آن‌ها به حلول الهی در کلیسا می‌دانست، تصریح کرد: علامه معتقد است این اندیشه به صورت غیر مستقیم به عالم اسلام نیز رسوخ کرد.
آفتاب‌‌نیوز :

همزمان با سالگرد رحلت علامه طباطبایی نشست «علامه طباطبایی و مسئله آزادی» روز پنج‌شنبه، ۲۳ آبان، در کانون توحید برگزار شد.

به گزارش آفتاب‌نیوز؛ در این نشست حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی با موضوع روابط اجتماعی در اسلام، حجت‌الاسلام سروش محلاتی با موضوع علامه طباطبایی و نقد حاکمیت کلیسا و محسن آرمین با موضوع آزادی تفکر از نگاه علامه به ایراد سخن پرداختند.

هشدار علامه طباطبایی درباره نفوذ اندیشه «حلول» از کلیسا به عالم اسلام

سروش محلاتی در این نشست اظهار کرد: مرحوم علامه طباطبایی به عنوان یک مفسر و فیلسوف شناخته می‌شود؛ اما ایشان صاحب فکر و اندیشه اجتماعی و سیاسی نیز هست و از این جهت با علما و فقهای ما تفاوتهایی دارد، مثلا در مساله حکومت، نظر علامه با علمای دیگر تفاوتهایی دارد، یکی از دلایل این تفاوتها این است که علامه مطالعاتی در تاریخ ادیان و مذاهب دارد که چنین مطالعاتی در حوزه رایج نیست؛ علامه هم در ادیان ابراهیمی مثل مسیحیت و هم ادیان شرقی مثل آیین هندو، مطالعات گسترده ای دارد و نتایج این مطالعات را در آثار خود مثل المیزان به تناسب منعکس کرده است.

وی ادامه داد: علامه در این مطالعات به نتیجه می رسد که تجربه عالم مسیحیت با حاکمیت کلیسا، تجربه مهم و قابل بررسی است؛ بیست قرن حاکمیت کلیسا به اشکال مختلف، گاهی گسترده و گاهی در حاشیه تداوم داشته و ایشان بررسی می کند که ریشه قضیه و آثار آن چیست؟

استاد حوزه علمیه قم اولین اثر قدرت پیدا کردن کلیسا را این دانست که مسئولان کلیسا فهم و استنباط خود را از مسیحیت، قرائت معیار قرار دادند و هر تفسیر دیگر را حذف کردند. مثلا کلیسا برای چهار انجیل اعتبار قائل است در حالیکه ۱۲۰ انجیل بوده و وقتی کلیساها قدرت گرفتند، چهار انجیل را با فکر و عقیده خود سازگار دیدند و حفظ کردند و دستور نابودی ۱۱۶ انجیل دیگر را دادند تا کسی حق نداشته باشد طبق آنها فکر کند چراکه انحرافیست.

وی در تشریح این روند گفت: در مرحله اول در مسائل دینی اگر کسی در چارچوب فکر کلیسا نبود، محکمه تشکیل می دادند و سعی در ارشاد داشتند و بعد تا بالاترین مراحل عذاب را برای او مقرر می کردند، تا چارچوب‌ مطرح از دین منافاتی با قدرت آنها نداشته باشد.

محلاتی با بیان این که قسمت دیگر تاثیرات این حاکمیت بر زندگی دنیایی مردم و علم و دانش است، ادامه داد: همه نظرات علمی باید به تایید کلیسا برسد. قطعا هر دانشمندی هم که نظر جدیدی مطرح می کرد اگر مورد تایید کلیسا نبود با او بشدت برخورد می شد. به این وسیله کلیسا اختناقی در جامعه بوجود آورد و جلو آزادی های فکری و سیاسی را هم گرفتند.

وی با اشاره به بحث مفصل علامه طباطبایی گفت: ایشان با توجه به این علائم و نشانه ها، می پرسد چه شد که کلیسا به این وضع دچار شد و پاسخی که میدهد این است که کلیسا معتقد بود روح الهی در کلیسا حلول کرده. اول قائل به حلول در حضرت عیسی و بعد قائل به حلول در کلیسا شدند و سپس توسعه دادند به همه علمای مسیحیت و گفتند اگر کسی می خواهد از این قاعده حلول استفاده کند با عشای ربانی می شود به او هم تاحدودی منتقل کرد.

به گفته سروش محلاتی تاثیر اعتقاد به حلول خدا در کلیساییان این بود که گفتند ما از همان قدرت مطلق و پاکی و منزه بودن برخورداریم و برای خود حکومت مطلقه را بر اساس حلول مطرح کردند. وقتی این حکومت مطلقه پذیرفته شد، نتیجه اش اختناق و استبداد و ظلم شد و اینکه ما معیار حق و باطلیم. ما معیار این هستیم که کدام اندیشه و فکر و حتی افکار مربوط به علوم تجربی درست است، تا چه رسد به رفتارهای اجتماعی مردم. همه چیز در اختیار ماست. لذا اگر کسی دچار گناهی شده باشد بجای استغفار مستقیم از درگاه خدا، باید بیاید پیش ما. قدرت مطلقه الهی در روی زمین ما هستیم. لذا توبه و پذیرش استغفار هم با ماست و کسی نمیتواند از خدا طلب آمرزش کند. پس برگه هایی به افراد می فروختند تا از این طریق آمرزیده شوند و به بهشت برسند.

وی افزود: علامه معتقد است همین بلا در اسلام هم ما را به خود گرفتار کرده و درست است قرآن اندیشه حلول را حتی نسبت به پیامبر ابطال کرده و می فرماید او هم انسان است. این اندیشه حلول مستقیما نفوذ پیدا نکرد ولی غیرمستقیم آمد و کسانی که به اتکای دین به قدرت می رسند این ادعا را دارند که ما از طرف خدا دارای همان شان و منزلت در حکومت و مطاع مطلقیم و هرچه بپسندیم، مورد خواست خداست. علامه این را توسعه داده و می گوید متاسفانه مشکل جامعه اسلامی، همان است که در مسیحیت اتفاق افتاده و همان پیامدها و عوارض در جامعه مسیحی برای ما هم بوده است.

استاد حوزه علمیه قم در پایان گفت: من فکر میکنم یکی از زوایای فکر علامه که تا به حال کم و بیش مغفول بوده و جای کار زیادی دارد، تجربه ایست که علامه از دنیای مسیحیت و حاکمیت کلیسا گرفته، تحلیل و بررسی کرده و بعد علائم سرایت این فکر را در جامعه اسلامی نشان میدهد بخصوص در جلد سوم المیزان که مسیحیت و کلیسا را مفصل بیان کرده است. ایشان می گوید ما بحثمان کلامی نیست. نگاه ما اجتماعی است. می خواهیم ببینیم چه عناصری از ادیان و مذاهب و جوامع دیگر وارد اسلام شده و ما پذیرفتیم و بهمین خاطر همان پیامدها در جامعه اسلامی هم اتفاق افتاده و می افتد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین