کد خبر: ۶۲۴۹۶۲
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۵

«داوطلبان» چگونه فکر می‌کنند؟

هیچ وقت داوطلب بوده‌اید؛ داوطلب انجام کاری که نفعش به همه برسد و نه تنها به خودتان؟ هیچ وقت فکر کرده‌اید، می‌توانید برای بهتر شدن اوضاع قدمی بردارید و کاری کنید تا دنیا جای بهتری برای زندگی باشد؟ اینها کاری است که یک داوطلب انجام می‌دهد.
آفتاب‌‌نیوز :

روز پنجشنبه ۱۴ آذر برابر با ۵ دسامبر روز جهانی داوطلب است. فعالیت داوطلبانه با حقوق و مزایای اقتصادی همراه نیست، اما می‌گویند آرامشی دارد که در کارهای دیگر نیست. نمی‌دانم چه تصوری از فعالیت داوطلبانه دارید. اصلاً شاید شما که این گزارش را می‌خوانید دلتان بخواهد برای کمتر شدن فقر و بیسوادی کاری کنید یا شاید هم برای بهتر شدن آب و هوا و محیط زیست اما نمی‌دانید باید از کجا شروع و دقیقاً چه کنید.

با حس خوب دیگران قوی می‌شویم

همه این سؤال‌ها در ذهن میلاد رمضانی مقدم هم بود، داوطلب فعال یکی از «ان جی او»هایی که این روزها برای مبارزه با خشونت فعالیت می‌کند: «اوایل در شهر خودم دنبال فعالیت داوطلبانه بودم. چند باری به بهزیستی رفتم اما از من بیمه خواستند که برایم ممکن نبود چون شاغل نبودم. بعد به یک مؤسسه خصوصی معرفی‌ام کردند تا به انجمن احیا در تهران رسیدم.» احیا انجمنی است برای کمک به کودکان و زنان مبتلا به ایدز.

«داوطلبان» چگونه فکر می‌کنند؟

میلاد دانشجوی کارشناسی ارشدعمران دانشگاه خواجه نصیر است و فکر می‌کند توانایی‌هایی دارد که قادر است آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد: «من دانشجو هستم. وقت زیادی دارم. با این ایده داوطلب شدم که به دیگران کمک کنم و شاید در قبال آن یک درصد هم حال خودم خوب شود اما بعد از فعالیت فهمیدم من بوده‌ام که به این کار و حال خوب نیاز داشته‌ام. شاید فعالیت‌های ما در جهت خوب شدن دنیا نباشد اما حتماً جلوی بدتر شدنش را می‌گیرد.»

پروین هوده هم سال‌هاست فعالیت داوطلبانه می‌کند. به قول خودش از بچگی چون پدرش همیشه در خانواده، مسئولیت‌پذیری را به آنها آموزش داده: «اگر حس مسئولیت‌پذیری نداشته باشید، نمی‌توانید داوطلب باشید. انسان‌ها هم نیازمند عشق هستند و هم عشق بخشیدن. کسانی که نمی‌توانند فعالیت داوطلبانه کنند این پروسه را درست نیاموخته‌اند. چون هرکس این ویژگی‌ها را به علاوه حس مسئولیت‌پذیری داشته باشد از خودش می‌پرسد چرا به دیگران کمک نکنم تا آنها هم زندگی بهتری داشته باشند؟ باور کنید وقتی یک نفر از تخت بلند می‌شود، یک نفر باسواد می‌شود و به تو هم قدرت می‌دهد.»

اما داوطلبان به آنهایی که می‌گویند این کارها وظیفه ما نیست، وظیفه دولت است چه می‌گویند؟ میلاد در پاسخ می‌گوید: «می‌گوییم تو هم قدمی بردار! هم حال خودت بهتر می‌شود هم حال جامعه‌ات. حال جامعه و آدم‌های دور و برمان که بهتر باشد حال خودمان هم قطعاً بهتر است. آدم قوی می‌شود. داوطلب دوست ندارد، گوشه‌ای بنشیند و دائم گلایه کند ما سهم خودمان را تا جایی که توان داریم ایفا می‌کنیم.»

داوطلب بلد است چطور هدیه بدهد

آیا آنها کار داوطلبانه را تبلیغ کرده‌اند؟ هوده جواب می‌دهد: «بارها این کار را کرده‌ام مثلاً در خانواده ما همه می‌دانند من کار داوطلبانه دارم و خیلی اوقات در جشن‌های خانوادگی حضور ندارم. بهترین تبلیغ برای فعالیت داوطلبانه تبلیغ همین حال خوشمان است. شاید خیلی‌ها درک نکنند در انجمنی که مثلاً بیمار دارد، قربانی خشونت دارد، حال خوش پیدا کردن یعنی چه. اما کم کم درکش می‌کنند. البته این حال خوب هم تعریف دارد. برخی این طور تفسیر می‌کنند چون من خوب و سالمم و فرد مقابل آسیب‌دیده است حالم خوب می‌شود. این روحیه داوطلبانه نیست. حال خوب یک داوطلب فرق دارد. داوطلب فکر می‌کند وظیفه‌ دارد کاری برای جامعه انجام دهد.»

میلاد می‌گوید: «مثل هدیه دادن می‌ماند. داوطلب چه جوری هدیه دادن را بلد است. در کار داوطلبانه چه جوری هدیه دادن مهم‌تر از خود هدیه دادن است. اگر من همه فاکتورهای خوشبختی را داشته باشم اما بقیه از این خوشبختی سهمی نبرند ما هم احساس خوبی نداریم.»

حسین مردانی این روزها در انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی، داوطلبانه سفالگری تدریس می‌کند: «من نظرم این است هرکس علمی دارد باید زکاتش را بدهد. دو سه سالی است داوطلبانه کار می‌کنم برای کودکان دارای معلولیت و حالا اینجا برای قربانیان اسید پاشی که سعی می‌کنند هر روز قوی‌تر از قبل باشند. وقتی فهمیدم انجمن نیروی داوطلب نیاز دارد، با علاقه آمدم. وقتی با بچه‌ها کار می‌کنم حالم بهتر می‌شود چون کمک‌کردن را دوست دارم. این کار به من حس رضایت می‌دهد. فکر می‌کنم اگر کاری از من بربیاید و انجام ندهم به خودم ظلم کرده‌ام. من خیلی‌ها از جمله خانواده خودم را به فعالیت داوطلبانه تشویق می‌کنم.»

داوطلب از قید چارچوب‌ها رهاست

داوطلب دلش نمی‌خواهد در یک چارچوب باشد. دوست ندارد در یک چارچوب سازمانی فعالیت کند. دوست دارد سازمانی که برای آن کار می‌کند او را بپذیرد. میلاد می‌گوید: «داوطلب مثلاً اگر دانشجو است دوست دارد برود یک جا تی دستش بگیرد. داوطلب دوست دارد رها باشد. اگر یک جا مدیر یک شرکت است در فعالیت داوطلبانه‌اش علاقه‌مند است جارو دست بگیرد بدون لقب دکتر و مهندس، رهای رها. داوطلب اساساً بخشنده است ولی او هم یک انسان است باید در عوض کارش چیزهایی را از مجموعه‌اش بگیرد؛ چیزهایی مثل محبت و دوستی که به کارش ارزش بیشتری می‌دهد.»

فعالیت داوطلبانه و انجمن‌های غیر دولتی

معمولاً نام فعالیت داوطلبانه در کنار انجمن‌های غیردولتی قرار می‌گیرد. خیلی‌ها معتقدند در دو دهه گذشته همین نیروهای داوطلب بوده‌اند که کار در نهادهای غیردولتی را پیش برده‌اند. با این همه بیشتر این سازمان‌ها بینش، ساختار دموکراتیک و برنامه‌ریزی درستی برای همکاری با داوطلبان نداشته‌اند و نمی‌توانند نیروی داوطلب را نگهدارند.

پروین هوده تأکید می‌کند: «ان جی اوها نقش مهمی در جا انداختن نقش داوطلب در جامعه دارند. یک داوطلب از ان جی او استفاده می‌کند و باری از دوش جامعه برمی‌دارد. اگر این رابطه تنگاتنگ با داوطلب شکل بگیرد او می‌تواند جای مؤثرتری برای خودش پیدا کند. ان جی او می‌تواند داوطلب را در یک مسیر خوب قرار دهد. گاهی افراد دوست دارند فعالیت داوطلبانه داشته باشند اما امکان رفت و آمد ندارند. یکی از کارهای ان جی اوهای بین‌المللی همین است که برای این افراد هم امکان فعالیت فراهم می‌کنند. اگر ان جی اوها و جامعه مدنی ضعیف باشند، صد درصد در جذب داوطلب و کارآیی او هم مشکل پیش می‌آید.»

میلاد رمضانی مقدم هم می‌گوید: «ان جی اوها با انعطاف می‌توانند نیازهای داوطلبان را تأمین کنند. هر داوطلبی با یک دیدگاه وارد ان جی او می‌شود اما انجمن با ساختار انعطاف پذیر خود می‌تواند او را درمسیر درست هدایت کند. اگر نگاه سازمانی وجود داشته باشد داوطلب در آن سیستم کارآیی ندارد.»

حسین مردانی هم از اخلاق و منش مدیران انجمن در جذب داوطلبان می‌گوید و اینکه اگر حس کند مدیران آن انجمن خودشان نگاه و دغدغه انسانی ندارند آن سازمان را ترک می‌کند چرا که داوطلب بر اساس دغدغه‌هایش در انجمنی را می‌زند و اگر آن دغدغه را در آن سازمان نیابد آنجا را ترک خواهد کرد.

داوطلب کاری انجام می‌دهد که به نفع همه باشد و گاهی دراین راه از جانش مایه می‌گذارد مثل حسین علیمرادی که آرزوهای زیادی برای منطقه دشتیاری سیستان و بلوچستان داشت. او یک داوطلب بود که قصد داشت با کمک خیران۳۴۰ مدرسه برای ۳۰ هزار دانش‌آموز این منطقه بسازد. حسین در یک تصادف رانندگی در همین منطقه جانش را از دست داد. او برای بهتر شدن شرایط خود، مردم و جامعه‌اش آستین بالا زد. خیلی‌ها معتقدند مرگش هم معنادار بود، آنگونه که زندگی‌اش.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین