«دیگر از آن شادی و سرور خبری نیست، به آشیانهشان رنگ ماتم پاشیده شد. در چشم بههمزدنی سیاهپوش شدند. عروس سقزی از همان شب در خانه پدرش ماندگار شده و هنوز هم باور ندارد چه بر سرشان آمده است. در گوشهای از خانه کز کرده و بیامان اشک میریزد. چه زود آرزوهایش تلخ شد. شامگاه پنجشنبه برای عروس و داماد سقزی رنگ دگر بود. رنگ سیاه، رنگ مرگ. فکرش را هم نمیکردند با صدای انفجار فقط باید فرار کنند. فراری پرالتهاب. به سوی دری کوچک. دری یک متری. نزدیک ٥٠٠ میهمان داشتند. صدای انفجار که آمد، هیچکس روی پایش بند نبود همه هجوم بردند به سمت در. هر کسی بود، همین کار را میکرد برای نجات جانش؛ غریزه هم این را میگوید. زن و مرد پیر و جوان و کودک فرار کردند اما عدهای پلی شدند برای نجات دیگران زیر دست و پا ماندند و همانجا دیگر نفس نکشیدند.
حالا دو روز از ماجرای انفجار تالار «مانگهشهو» میگذرد. تالاری با هزار و ٥٠٠ مترمربع مساحت که گفته میشود بیش از ٦٠٠ متر مجوز ساخت نداشته است؛ نه نظارتی بوده و نه ایمنی همین هم شد تا میهمانان عروسی در آن خاموشی جلوی در باریک و کوچک گیر بیفتند و عروسی عزا شود. حالا عروس ٢٧ساله در خانه پدر غصه میخورد و لحظات مرگ میهمانانش را مرور میکند. عایشه همسر و سوژین دختر دوست پدرش. مادربزرگ همسرش، زن پسرعمه و... ١١نفر جان دادند، آن هم زیر دستوپا. برای همه آنها غم جداگانه دارد. غمی به عمق زندگیاش. سه سال پیش بود که سر سفره عقد نشست و انتظار شامگاه پنجشنبه ١٤ آذرماه را میکشید تا به کاشانهاش برود اما چه شوربختی.
پدر عروس بغض دارد و صدایش گرفته است. ابتدا نمیخواهد صحبت کند و میگوید، حرفی برای گفتن ندارم اما کلمهکلمه شروع میکند به توضیحدادن: «زندگیمان سیاه شد. از همان شب دخترم به خانه ما آمد و دامادم با پای شکسته پیگیر حادثه. همانجا دامادم دچار حادثه شد. همان شب به بیمارستان منتقل شد و پایش را گچ گرفتند. چه کسی فکر میکرد این حادثه در جشن عروسی رقم بخورد. دامادم مدام میگوید شرمنده اما ١١نفر مردهاند. چه داریم بگوییم. ناراحتیام به همان اندازه است که خانوادهها ناراحتند. دخترم افسرده است و گریه میکند. روز جمعه فقط در مراسم عزاداری دامادم را دیدم و دیگر از او بیخبریم.»
روزجمعه خبر رسیده بود که صاحب تالار را بازداشت کردهاند؛ تالاری که هیچ امنیتی نداشته است. ٥٠٠ میهمان این مراسم به علت اهمال صاحب تالار، شب عروسی را با رعب و وحشت گذراندند و عزیزانشان را از دست دادهاند اما این طور که دادستان سقز میگوید: «پس از وقوع حادثه آتشسوزی و کشته و مصدوم شدن ۶۰ نفر در یک تالار عروسی، دستور بازداشت مالک تالار مانگهشهو سقز صادر شد ولی این فرد اکنون متواری است.»
با توجه به احتمال قصور و تقصیر برخی در حادثه این تالار عروسی، پرونده قضائی در این زمینه تشکیل شده و موضوع در حال بررسی کارشناسی است تا در صورت مشخص شدن میزان تقصیر، کسانی که در وقوع حادثه دخیل بودهاند، شناسایی و به اتهام آنها در دادگاه رسیدگی شود.
داماد جوان حالا با پای شکسته در کلانتری و آگاهی در رفتوآمد است. شکایت دارند. عروسی را عزا کردند. پنج کودک و پنج زن و یک مرد کشته و خیلیها مصدوم شدهاند. کریم پدر عروس جوان میگوید: «وقتی گاز آتش گرفت، برق تالار خاموش شد. انفجاری رخ نداد اما مردم از ترس به سمت درِ تالار برای خروج هجوم بردند. تعدادی صندلی در جلوی در چیده شده بود، همین هم کار را سختتر کرد. ازدحام به سمت درِ تالار به حدی شدت داشت که هر کس میتوانست، بیرون میآمد و هر کس هم نمیتوانست، روی زمین میافتاد و گیر میکرد. من این صحنهها را میدیدم اما چه کاری از دستم برمیآمد. چندنفر را نجات دادم اما میهمانان زیاد، رعب و وحشت هم حاکم بود. چه کسی مقصر است. غیر از این نیست که مالک تالار این بلا را سر ما آورده. خانه خرابمان کرده. حالا مالک تالار فراری است. هیچ ردی از او نیست. دامادم درگیر ماجراست. سیاهبختی دخترم یک طرف، سیاهپوشی خانوادههای جانباختگان طرف دیگر. چه میدانستیم این تالار بدون نظارت ساخته شده است. سال٩٤ بود که ساخته شد. برووبیایی داشت. البته خیلیها از چند سال پیش شروع به ساختن تالار کردند. شاید پول خوبی دارد. به هر حال تالار در سقز کم نیست. یکیاش هم «مانگهشهو». باید مالک تالار خودش را خیلی زود معرفی کند و ما را از این برزخ نجات دهد.»
تعداد درهای خروجی مناسب، راهروی خروجی دارای نور کافی، رسیدن معبر نجات به خیابان اصلی و ... از نکات مهم هنگام ساخت محلهای تجمعی است. این را سیدجلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی تهران میگوید. او دو روز پس از حادثه تلخ سقز به برخی مشکلات تالارها و سالنهای عروسی و عزا اشاره میکند و در این باره میگوید: «این حادثه اهمیت ساخت اصولی اماکن تجمعی را به ما یادآور شد. تعبیه خروج اضطراری در اماکن تجمعی بسیار حایز اهمیت است، تا جایی که اهمیت آن کمتر از نصب سیستمهای اعلام و اطفای حریق نیست. تعداد درهای موجود در این گونه اماکن باید متناسب با تعداد نفراتی باشد که قرار است در محل مورد نظر حضور داشته باشند. همچنین نکته مهم دیگر این است که همه درها در یک سمت نباشند و جهت بازشدن در نیز به بیرون از سالن باشد. در طول مراسم درهای خروجی نباید قفل باشند؛ ضمن آن که برای مسیر خروج اضطراری باید نور کافی در نظر گرفت و در نهایت این محل تعبیهشده به یک خیابان آزاد منتهی شود.»