ثریا می گوید از آن شب به بعد کابوس می بیند و گریه می کند اما می داند اگر بازهم در آن شرایط وحشتناک گرفتار شود شاید بدون تردید باز داخل قبر برود و خودش را در اختیار مردانی قرار بدهد که از بدبختی او برای امیال خود سو استفاده کنند.
ثریا از سرنوشت تکاندهنده خود و دیگر زنان کارتن خواب در جنوبی ترین منطقه تهران گفت.
ثریا یک زن در میان زنان بی خانمان زیادی است که سرنوشت های مشابهی دارند. او می گوید از کودکی از قبر می ترسید اما دیگر همه جاهایی که در سرما و باران جان پناه آنها است تفاوتی با داخل قبر ندارند.
خیلی زرنگ باشیم در گوشه و کنار پنهان می شویم و شب ها به راهروهای کنار توالت ها پناه می بریم. کسی که زرنگ نیست مجبور می شود از پول کارت متروی خودش کم کند و سوار بر مترو به پارک های شهر پناه ببرد. اما پارک ها برای زن ها امن نیست.
هوا سرد است اما مهمانان اطراف حرم مطهر امام خمینی (ره) و بهشت زهرا (س) پناهی به جز این منطقه ندارند. برخی از آنها در چادرهای مسافرتی سکونت دارند و برخی دیگر با یک زیرانداز زیر آفتاب گیرها یا همان آلاچیق های آهنی زندگی می کنند. اعتیاد و موادمخدر اینجا هم دست از سر جوانان بر نمی دارد و هستند جوانانی که در محوطه بیرونی با اعتیاد نشئگی را بارها و بارها تجربه می کنند. اکثرشان ساکنان اطراف حرم امام خمینی (ره) و بهشت زهرا برخی زوار و برخی دیگر ورشکسته های اقتصادی هستند که زندگی خود را از دست داده اند.
ثریا زنی است که در این منطقه زندگی می کند. به خبرنگار رکنا میگوید: اینجا را در دو جمله برایتان شرح می دهم؛ اینجا ته خط است، آخر دنیا که شنیدی اینجاست.
سوال این است که ثریا و دیگر آدم های ساکن در این محل در سرمای زمستان با برف و بارانی که می بارد و خواهد بارید چطور کنار آمدند؟ او در پاسخ به این سوال می گوید: از زمانی که هوا سرد می شود به راهروهای کنار توالت پناه میبریم. بهترین جا زیرپله هاست. زیرپله ها باد کمتر در تن مان می پیچد باران هم روی سرمان نمیریزد. یک صبح از خواب بیدار شدیم و دیدیم، یک پسر 32-33 ساله از سرما یخ زده است.»
یکی دیگر از زنان که مجبور شده است در این منطقه زندگی کند می گوید : داخل حرم غذا می دهند و گرم است. همه دارایی زندگی ام را در یک کوله جا داده ام. اگر بخواهیم وارد حرم بشویم باید کوله یا ساک هایمان را به امانتداری حرم مطهر بسپاریم. امانتداری حرم مطهر هم بیشتر از 3 ساعت وسایلمان را نگه نمیدارد. وقتی خیلی سرد باشد و نتوانیم سرما را تحمل کنیم، سه ساعت وسایلمان را به امانت داری می دهیم و داخل حرم می رویم. کمی گرم می شویم و دوباره برمی گردیم. اگر بیشتر از 3 ساعت در حرم بمانیم، با بدبختی می توانیم وسایل مان را پس بگیریم.
ثریا در ادامه می گوید : اینجا اعتیاد و موادمخدر بیداد می کند. بیا با هم راه برویم. ببین چقدر معتاد این اطراف هستند و دارند موادمصرف می کنند.
از غذایی که بین به زائران امام خمینی (ره) توزیع می کنند می پرسم و ثریا پاسخ می دهد: اینجا در روزهای خاصی غذا پخش می شود. همیشگی نیست... شاید باورتان نشود اما چند وقت پیش بعد از دو روز دل ضعفه و گرسنگی مجبور شدم تن به خواسته 3مرد بدهم. اصلا شده که دو روز دلضعفه داشته باشی و خودت را فقط با آب سیر کنی؟ هیچ وقت فکر نمیکردم برای یک ساندویچ فلافل شب تاریک داخل قبرها تن به خواسته های شوم سه مرد بدهم. اینجا که باشی آدم های عجیب و غریب زیاد می بینی بعضی مردها در قبرها هم به خواسته هایشان می رسند.
ثریا می گوید: گاهی اوقات بخاطر دلایلی نمی گذارند که اینجا بمانیم. خیلی زرنگ باشیم در گوشه و کنار پنهان می شویم و شب ها به راهروهای کنار توالت ها پناه می بریم. بعضی که زرنگ نیستند مجبور می شوند از پول کارت متروی خود کم کنند و به پارک های شهر پناه ببرند. اما پارک ها برای زن ها زیاد امن نیست. اینجا یک جورایی مثل محله خودمان شده و همدیگر را می شناسیم و اگر مشکلی پیش بیاید، هستند کسانی که به ما کمک کنند. اینجا خانه ماست.
ثریا دنبال کار است و تاکید می کند: اگر کار ظرفشویی هم پیدا کنم هم می روم. اما مردم وقتی می فهمند ما اینجا زندگی میکنیم به ما کار نمی دهند. اینجا زنان و مردانی هستند که به آخر خط رسیدهاند .
او در پاسخ به این سوال که چرا خود را به جمعیت زنان معرفی نمیکند؟ می گوید: همین مدد اجتماعی را می گویید؟ اینجا همیشه بسته است. سه سال پیش یک خانمی آمد اینجا گفت عضو شورای شهر است. عطرش آدم را مست میکرد. با او حرف زدیم. اما چه اتفاقی افتاد؟ هیچی. ما هنوز اینجا هستیم. جزو آمارها به حساب نمی آییم. خیلی ها اینجا شناسنامه ندارند.
در بررسی های میدانی مشخص شد که گستردگی محل زندگی این بی خانمان ها و قبرهای خالی به اندازه ای زیاد است که هیچ نهاد نظارتی مستقر در بهشت زهرا و حرم مطهر در وقوع چنین اتفاقات تلخی مقصر نیست و تنها مسئولان سازمان های حمایتی مانند بهزیستی و ... در ساماندهی زنان و مردان بی خانمان و گرسنه مقصران اصلی هستند.آیا سبد معیشتی به بی خانمان ها و کارتن خواب ها هم می رسد؟
به همین سادگی آبروی رو لجن مال کردند و بعد گفتند ببخشید اشتباه شده!
...
افتخار و غیرت ایرانی که همیشه شنیدیم کو پس؟!
گرسنگی+···=تن فروشی
جای نقطه چین باید چی گزاشت!!!
آخییییی...
چشمهای کورتان را که باز کنید بیشتر میبینین....
معنی ناموس را هم فهمیدیم!
دعا می کنیم هیچ کس گرفتار همچین مشکلاتی نباشه که بخواد با خیرات اموات شکمش رو سیر کنه، اما باورش سخته که واقعا این قضیه ی تن فروشی به 3 نفر به خاطر رخ داده باشه!
مستضعف وارثان همه دارایی های زمین هستند!
واقعا شعور خودت را با مردم مقایسه کردی
مشکلات هست خیلی هم هست. فقر هست خیلی هم هست. ولی دروغ گویانی همچون شما برای دیده شدن دروغهایی به مراتب بزرگتر می گویید. شرم بر شما باد
اصولا چرا باید یک آدم چه زن چه مرد اونقدر کار نکنه که ته جیبش پول برای یک ساندویچ فلافل باشد! نگید کار نیست که هست
این خانم میتونست قبل از اینکه به این حد از فلاکت برسه بره تو یک خانه از یک پیرزن بیمار مراقبت کنه. من سراغ دارم خانمی را که با مدرک فوق لیسانس بعلت نداشتن خانواده و سرپناه به منزل یک پیرزن رفته و از او مراقبت میکنه هم سقفی بالای سرشه هم امنیت داره هم حقوقی میگیره.
یک خانم مزخرفی هم هست همیشه جلوی در شرکت ما گدایی میکنه البته نه اینکه فکر کنید سر و ضعش به گداها میخوره نه خیلی هم مرتبه و میاد در گوش ما میگه مریض دارم کمکم کنید... سنش هم زیر 50 ساله یکی از همکاران به ایشان پیشنهاد کار داد که هفته ای سه روز به منزل مادر ایشون بره و کارهای خانه را انجام بده و در ازای هر روز 100 هزار تومان به اضافه هزینه ایاب ذهابش بگیره. پاسخ آن خانم جالب بود: من کمرم درد میکنه کار خونه نمیتونم انجام بدم!
فرهنگ کار و تلاش و از اون مهمتر فرهنگ سالم زندگی کردن در بعضیها وجود ندارد و البته اینجا هم سوئیس نیست که به هر نادانی نان مفت بدهند بخوره باید کار کرد حتی جمع آوری پلاستیک...
هیچی بدتر از احمق فرض کردن یه ملت نیست.
نیاز به اخبار نیست اگر خودمون یکبار ساعت ۱۲ شب بریم سمت جنوب تهران همه چی رو از نزدیک میبینیم...
ولی نه گوش شنوا هست نه چشم بینا نه وجدان بیدار....
خودم شاهد بوده ام بد تر آن را...در هر شهری در ایران فراوان و بدتر از این خبر وجود دارد فقط چشم بینا و انسان میخواهد که ببیند...
مواد فروشان میکردند و آزارند و دولت کاری انجام نمی دهد...کسی را با کلی مواد میگیرند چند روز بعد ازاد و پررو تر از قبل......خداوندا لااقل اگر راه چاره پیدا نمی کنیم از کشورهای پیشرفته و موفق کپی کنیم چه اشکالی دارد.خداوندا این بچه ها خرید و فروش میشوند..و یا معتاد بدنیا میایند و میآورند و بزرگ میشوند. چرا چرا پزشکان اتاق فکر درست نمیکنند تا راهی پیدا کنند برای نجات معتادان...کودکان.....ان کسی که ناشناس پیام میدهد..بگوید ایا کسی معتاد را به خانه اش راه میدهد که از مادرش نگهداری کند...امیدوارم برای یک هفته هم که شده فقر و بدبختی و بیکسی را تجربه کنید
تا بفهمید که یک زن جوان باید عاشق کسی باشد تا گونه کسی را ببوسد...اگر جسم مریض و بدون روح را در اختیار دیو ها قرار بدهد که مواد و خوراک بخرد.
چه لذت ای به غیر انزجار میبرد...خداوند هیچکس را چه دختر و چه پسر در موقعیت آنچنانی قرار ندهد امین