حجتالاسلام «عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دولت اصلاحات انتخابات پیشروی مجلس را برای اصلاحطلبان آنگونه که گفته میشود دشوار نمیبیند. او می گوید: تندروهای داخلی و خارجی این روزها روی کوبیدن اصلاحات اتفاق نظر دارند. او نگران فراگیر شدن نگرش منفی میان مردم است و تاکید میکند جامعه ایران پذیرای هر سخن منفی است و پیامدهای منفی بازکردن فضا کمتر از فیلترینگ است.
شما از فعالان شاخص جریان اصلاحطلب هستید و برای انتخابات سال جاری مجلس، حضور این جریان بسیار مهم است. شما این انتخابات را تمام شده و واگذار شده به رقیب می دانید یا امیدوار هستید؟
این فضای اولیه در همه ادوار انتخابات برای ما وجود داشته است، در انتخابات مجلس سوم که رئیس ستاد بودم حتی ۱۰ نفر که پوستر بچسبانند نداشتیم تا اینکه از بچههای اسلام شهر به ما ملحق شدند و توانستیم ستاد تشکیل دهیم. تهران آن زمان موشکباران بود و فضای بسیار محدود و بدون امکانات داشتیم. بازاریها و صنعتگران با ما نبودند و ما با پابرهنهها همراه بودیم. برای شروع انتخابات ریاست جمهوری هفتم حتی مبلغ کوچکی نداشتیم و پس از اعلام رسمی حضور حجتالاسلام خاتمی، علی خاتمی و مرتضی حاجی به عنوان مسئول ستاد از یزدیها مبلغ ۲۰ میلیون تومان پول گرفته بودند در حالی که فضا هم طوری نبود که حتما رای بیاوریم.
الان هم باور ندارم طرف مقابل (اصولگرایان) جاذبهای برای مردم داشته باشد؛ ممکن است فضای اصلاحطلبی را مخدوش کنند اما این به معنای جایگزینی آنها نخواهد بود، مردم سالهاست از اصولگرایان عبور کردهاند. همچنین برخلاف خوش بینیها، باور ندارم شورای نگهبان نرمش نشان دهد. با این اوصاف معتقد به برنده بودن جریان رقیب نیستم مگر اینکه به یاس و افسردگی دامن بزنند تا مردم پای صندوق رای نیایند شبیه اتفاقی که در شورای شهر دوم رخ داد.
بیش از ۵۰ درصد نمایندگان در این دوره رد صلاحیت می شوند
تحلیل من این است که اگر مردم پای صندوق حاضر شوند، نمیگویم اصلاح طلبان پیروز میشوند اما ترکیب مجلس قابل تحمل خواهد شد. اگر مردم نیایند به همراه رد صلاحیتها شاهد مجلس دستچینی خواهیم بود. پیشبینی میشود که بیش از ۵۰ درصد نمایندگان در این دوره رد صلاحیت شوند. البته در این زمینه نقلقولهایی از بعضی از اعضای شورای نگهبان شده است.
به خودشان هم رحم نمیکنند ببینید چه بلایی سر صادق لاریجانی آوردند
الگویی هم در مجلس چهارم وجود دارد که مجمع روحانیون مبارز کنار کشید؛ با تجربهای که اکنون دارید آن تصمیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز با آن روزها قابل قیاس نیست. آن روزها مجمع روحانیون مبارز سازمان امام (ره) ساخته بود و امام (ره) در اذهان مردم به عنوان کاریزما حضور داشت؛ امروز این فضا نیست و شرایط فرق میکند. آن زمان حریم ها حفظ میشد، رقبای مجمع روحانیون هم مانند جامعه روحانیت مبارز و جمعیت موتلفه اسلامی بودند که حرمتها را نگه میداشتند. اکنون دیگر آن گونه نیست و بعضی رسانهها مانند رسانه ملی با نقل قولهای گزینشی از امام از ایشان چهرهای ساخته و میسازد که نه تنها جاذبهای برای نسل امروز ندارد که باعث فرار افراد هم میشود. آنها به خودشان هم رحم نمیکنند؛ شما ببینید در تلویزیون فارغ از صحت و سقم اتهامات چه بلایی سر صادق لاریجانی آوردهاند، با علی لاریجانی چه میکنند با حسن روحانی که دولتش از خود آنهاست؛ چگونه رفتار میکنند؟
حتی با فرض رد صلاحیت حداکثری؟
در انتخابات مجلس نهم که پس از حوادث ۸۸ بود؛ حجت الاسلام خاتمی با من درباره رای دادن مشورت کرد، گفتم اصلا میتوانیم رای ندهیم؟ ما حتما باید رای دهیم حتی اگر رای سفید باشد. الان هم برداشت من همین است. حضور اصلاح طلبان در انتخابات امر الزامی است؛ چگونگی حضور را تا حدامکان باید تدبیر کنیم و در حد وسع میتوان این کار را انجام داد.
انتقادها به فراکسیون امید پس از چهارسال همچنان وجود دارد و شدت هم گرفته است، انتظارات از این فراکسیون چه بود؟
به منتقدان می گوییم کاندیداهای شناخته شدهتر و با پتانسیل بالاتر با نظارت استصوابی شورای نگهبان کنار گذاشته شدند. ما این افراد را از میان کسانی که آمده بودند انتخاب کردیم وهیچکدام نامزد ما نبودندگرچه بنده از انتخاب آنها راضی هستم و انسانهای قابل اعتماد و فرهیختهای هستند. اگر ما الان الگوی مجلس چهارم (کناره گیری) را در پیش بگیریم قطعا ناموق خواهیم بود.
تکلیف ۱۴۰۰ چه خواهد بود؟
به دوستان گفتم ۱۴۰۰ روی شالوده ۹۸ پایه گذاری میشود و اگر در انتخابات مجلس پیروز شویم میتوانیم در ریاست جمهوری هم موفق باشیم. البته این به این معنا نیست که اگر در ۹۸ شکست خوردیم در ۱۴۰۰ هم شکست خواهیم خورد.
ممنوعیتها و محدودیتهای موجود برای برخی چهرههای شاخص این جریان تا چه اندازه میتواند تاثیرگذار باشد؟
بخشی از مشکلات ما درونی و مربوط به انسجام داخلی و بخشی هم مشکلات بیرونی است. جریان برانداز خارجی و جریان رقیب داخلی روی یک نقطهای اشتراک دارند و آن کوبیدن اصلاحات است. صداوسیما در تخریب اصلاحات همان قدر فعال است که رسانههایی مانند بیبیسی عمل میکنند و مدتی است که استراتژی این رسانهها کوبیدن اصلاحات است.
بیبیسی از شکل حرفهای خود فاصله گرفته و به صورت محسوسی به شبکه تبلیغی علیه اصلاحات تبدیل شده است. تحلیل آنها این است که مردم مدتهاست از اصولگرایان عبور کرده اند و این کورسوی امیدی که به اصلاحات وجود دارد،هم باید از بین برود.
اصلاح طلبان الان رقیب دیگری جز اصولگرایان دارند. مردم وقتی از اصولگرایان عبور میکنند به اصلاح طلبانی میرسند اما دو جریان جدید شکل گرفته است که شاید مردم از اصلاح طلبان هم عبور کنند؛ یک جریان جریان رئیسجمهور سابق است که نقد تندتری نسبت به اصلاحطلبان دارد، این دو مسئله چه تاثیری بر انتخابات آینده دارند؟
این واقعیتهایی است که باید بپذیریم، روزی میگفتیم احمدینژاد مهره سوخته است ولی به دلیل عملکرد دستگاهها، احمدی نژاد تلاش میکند سوار بر حافظه تاریخی ملت شود، حافظهای که کم است. طوری حرف میزند گویی گلوبلبل درست کرده و تحویل حسن روحانی داده و کسی آن را خراب کرده است. عدهای ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند اما باز معتقدم اگر به همین احمدینژاد اجازه داده شود که حرف بزند یا به اصلاحطلبان اجازه دهند حرف بزنند ضایعات کار خیلی کمتر میشود.
اطمینان میدهم که اگر همین امروز انتخابات آزاد برگزار شود و امثال حجت الاسلام خاتمی با شخصی مانند آقای سعید جلیلی رقابت کند، قطعا رای خواهد آورد. باید فضا را برای انتخاب مردم باز کنیم. وقتی به مردم می گوییم شما صغیر هستید و عقلتان نمی رسد و من نوعی بهتر تشخیص میدهم؛ نتیجه آن مجلسی میشود که حتی خود نهادهای نظارتی هم منتقد آن هستند.
نگاه حذفی بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی زد
معتقدم که نگاه حذفی بزرگترین آسیب را به مشی جمهوری اسلامی از سال ۶۹ تا الان زده و ما هم زورمان نرسیده است. یک وقتهایی البته زورمان رسید؛ مثلاً بهزاد نبوی را رد کردند و ما به عنوان مجمع روحانیون ایستادیم و گفتیم که اگر وی تایید صلاحیت نشود در انتخابات شرکت نمیکنیم. یادم است که از دم در مجلس تا دفتر مجمع روحانیون مبارز، رضوانی عضو شورای نگهبان پشت حجت الاسلام کروبی آمد تا او را قانع کند که اطلاعیه تحریم ندهد. بالاخره دم در مجمع روحانیون یک مهلت ۲۴ ساعته گرفت تا درباره بهزاد مشورت کند و نظر دهد و هم بهزاد تایید شد و مجمع هم در انتخابات شرکت کرد.
اگر شما به عنوان مشاور یا عضو شورای نگهبان باشید چه کسانی را رد صلاحیت می کنید؟
کسانی که مشکل شخصی و اخلاقی دارند. من کسی را به اتهام باورهایش کنار نمیگذارم.
حتی اگر صراحتا بگوید که به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارم؟
نه. آن بحث دیگری است.
پس مرزی وجود دارد؟
مرز ما زیر سقف جمهوری اسلامی و قانون اساسی است. هر کس قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارد و ملتزم آن است زیر این سقف قرار دارد.
از شورای نگهبان به کجا میشود شکایت کرد
اگر ۱۲ نفر از اعضای شورای نگهبان که مورد تایید مراجع و رهبری هستند برخورد سلیقهای دارند؛ این برخورد سلیقهای در هیاتهای نظارت که معتمدین مردم هستند و فرماندار آنها را تایید میکند شدیدتر خواهد بود.
فرماندار ۳۰ نفر از معتمدان هر حوزه انتخابیه را معرفی میکند و آن ها هم هیات اجرایی را تایید می کنند. معتمدان در شهرستان ها مشخص هستند؛ آنها معتمدان مردم هستند ولو فرماندار خاتمی یا احمدی نژاد آن ها را انتخاب کند. این هیات اجرایی اگر جناحی عمل کرده و ظلم کنند میتوان به شورای نگهبان مراجعه کرد اما اگر شورای نگهبان فردی را رد صلاحیت کرد، به چه کسی باید شکایت کرد؟
انتقادها به اعضای شورای های شهر در این دوره به دلیل برخی تخلفات برجسته می شود. با توجه به اینکه انتخابات این نهاد تنها انتخاباتی است که با نظارت غیرمستقیم مردم برگزار می شود؛ آیا می توان در مقام مقایسه تعداد تخلفات در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی را بررسی کرد؟
معتقدم هر موضوعی باید در بستر خود تعریف شود و اگر مردم با شخص بدرفتاری مواجه شدند به دلیل انتخاب این شخص باید خود را ملامت کنند و چرا نظام سینه سپر کند؟
هم رهبری و هم مرحوم هاشمی مخالف برگزاری انتخابات شوراها بودند و من با طرح سلسله موضوعاتی هر دو بزرگوار را قانع کردم. پیش رهبری به قدری توضیح دادم که ایشان خندیدند و گفتند این قدر که شما مصمم هستید من دعا میکنم که موفق باشید. من هم گفتم هم دعا هم پشیبانی و حمایت شما را می خواهم، ایشان هم گفتند من هم کمک می کنم.
من به رهبری توضیح دادم که رئیس، شهردار و فرماندار را ما منصوب میکنیم و کارهای خدماتی شهر به مردم میدهیم و آنها خوشحال میشوند که خود در اداره شهر تاثیر دارند و واگراییها به همگرایی ها تبدیل میشود. طبق مصوبه مجلس و مجمع تشخیص رایگیری در شورای نگهبان برای عدم صلاحیت است، صراحت این قانون میگوید شورای نگهبان باید عدم صلاحیت را احراز کند نه صلاحیت را.
جریان اصلاحات و حجت الاسلام خاتمی هنوز در کشور، بدنه اصلاحات و جامعه علاقمندانی دارد؛ به نظر شما برای انتخابات ۱۴۰۰ آیا جریان اصلاحات این ظرفیت را دارد که بتواند چهره تازه ای معرفی کند؟
حتما دارد؛ هم اصلاح طلبان و هم جریان مقابل چهرههای تازه ای دارند. اصولگرایان امکانات حاکمیتی دارند. اصلاح طلبان این امکانات را ندارند البته این خوب است تا دوستان اصلاحطلب بتوانند روی پای خود بایستند. معتقدم در صورت میدان دادن چهرههای اصلاحطلب زیادی برای حضور وجود دارند.
هجمهها به آقای عارف و فراکسیون امید افزایش یافته، شاید اگر سکوتش را بشکند از این هجمه ها کاسته شود. بخشی از ضربه ای که اصلاح طلبان می خورند از عملکرد فراکسیون امید است و نمیتوان آن را به دعوای درون جناحی تقلیل داد و کتمان کرد.
بخشی از این انتقادات بیانصافی است. موفقیت عارف را باید در بستر خود ارزیابی کنیم. وقتی از ۱۳۵ نفری که با دفاع از اصلاحات و عارف به مجلس رفتند، ۷۰ نفر رسما کنار میروند، عارف چه میتواند کند؟ مشی عارف این است که نمیخواهد با حاکمیت درگیر شود و میخواهد با لحاظ کردن شرایط حاکمیت کار را پیش ببرد. نافی ضعف آقای عارف در پارهای عملکردها نیستم اما داوری باید برآیندی باشد و نمیتوان یک یا دو مورد را مبنا قرار داد. باید پرسید که بودن فراکسیون امید بهتر بود یا نه؟
اگر امروز تندروها و حتی میانهروهای مجلس آرامتر و معقولتر حرکت میکنند به دلیل حضور فراکسیون امید است و اگر این فراکسیون هیچ کاری هم جز «تحدید» آنها نداشته باشد، کار بزرگی کرده است. دوستان ما اصلا این موارد را نمیبینند و به اثرات وضعی این فراکسیون در روند اداره کشور توجه نمیکنند. اگر این فراکسیون نبود همین لاریجانی معتدل «تسمهای به گرده» این جریان اصلاح طلب میکشید که آن سرش ناپیدا بود. منتقد پارهای از کارهای شورا هستم اما معتقدم که همه واقعیتها آنچه مشهود نیست و باید کارکردهای نامحسوس را هم دید.