اگر قرار بر تعریف این گزارهها باشد،باید گفت که انتخاب مطلوب توسط مردم یا در عبارتی صحیحتر واجدان شرایط شرکت در انتخابات زمانی رخ میدهد که نهادهای حقوقی فعال در جمهوری اسلامی همچون شورای نگهبان، متناسب با اختیاراتشان، پاسخگوی اقداماتشان بوده و توانایی دفاع از عملکرد خود را نیز داشته باشند. انتخاب مطلوب زمانی رخ میدهد که همه ما به خوبی دریابیم مردمی که توانستند رژیم مستبد شاهنشاهی را سرنگون کنندصلاحیت و شایستگی انتخاب کارگزاران و نمایندگان خود در قوه مقننه را نیز دارا هستند.
بدینترتیب و با استناد به تعاریف مذکور از انتخاب مطلوب، انتخاب محدود زمانی رخ میدهد که نهاد یا نهادهایی از هیاتهای اجرایی گرفته تا هیاتهای نظارت درصدد جهتدهی به افکار عمومی برآیند، امری است غیرقابل پذیرش. در شرایط فعلی که این اتفاق افتاده، عملا ما در شرایط انتخاب محدود قرار گرفتهایم. در شرایط انتخابات محدود، احزاب به واسطه رد یا عدم احراز صلاحیت چهرههای اصلی و تاثیرگذارشان، چارهای ندارند، مگر عدول از ارزشها و اعتقادات خود.
زمانی که احزاب از منطق خود عدول کردند، افراد فعال در لایههای دوم و سوم را میپذیرند، همچون اقدامی که احزاب اصلاحطلب انجام دادند.
احزاب اصلاحطلب پس از آنکه شورای عالی سیاستگذاری از ارایه لیست خودداری کرد، به واسطه دلبستگی خود به نظام سیاسی ایران، اقدام به انتشار لیست با افراد و چهرههایی کردند که حداقل 50 درصدشان برای نخستینبار است که نامشان در سطح رسانهای مطرح میشود.
در شرایط فعلی احزاب اصلاحطلب دو وظیفه و ماموریت را برعهده گرفتهاند، اول آنکه چهرههای گمنام و کمتر شناخته شده موجود در لیست خود را به عموم جامعه معرفی کنند و دوم آنکه به تبلیغ و ترویج این افراد پرداخته و همزمان به افکار عمومی این اطمینان را دهند که چهرههای حاضر در لیست در صورت حضور در مجلس شورای اسلامی، توانایی حمایت از خواستهها و مطالبات اصلاحطلبان و جامعه هدف را دارند.
البته در این میان قابل کتمان نیست که هستند افرادی که مسیر سوم ذکر شده توسط رییسجمهوری یعنی عدم شرکت در انتخابات را انتخاب کردهاند، اما باید گفت که این پیشنهاد از اساس باطل و غلط است. باید دانست که در شرایط فعلی احتمالی هر چند ضعیف وجود دارد که اصلاحطلبان بتوانند در یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی اقلیتی تاثیرگذار را تشکیل دهند؛ بنابراین ما نمیتوانیم و این حق را نداریم که با کنارهگیری از انتخاب، فرصت حضور اقلیت ضعیف و کارآمد اصلاحطلب در پارلمان را از دست دهیم. بنابراین نمیتوانیم از حضور در انتخابات خودداری کنیم. در این مسیر نیز دو احتمال بیشتر وجود ندارد، یا بهطور تمام و کمال شکست میخوریم که نتیجه همان است که خواستاران عدم شرکت در انتخابات میگویند یا اینکه میتوانیم با اقلیتی اصلاحطلب به سمت تحقق مطالبات عموم جامعه گام برداریم. در این مسیر باید توجه داشت که فرد یا افرادی که از عدم شرکت در انتخابات سخن میگویند، دو راه بیشتر در مقابل خود ندارند؛ اول آنکه باید مسیر انفعال را برگزینند و دوم نیز انتخاب براندازی و گام برداشتن در این مسیر است. باید دانست که براندازی از دید جریان اصلاحات سم مهلک است؛ چراکه اصلاحطلبان نظام را قبول دارند بنابراین نمیتوانند بهطور تمامعیار به سمت مخالفت با نظام سیاسی جمهوری اسلامی حرکت کنند. توصیه اصلاحات، سیاستورزی تدریجی است؛ بنابراین باید در شرایط فعلی نیز به اندازه قدرت و وسعمان برای رسیدن به کرسیهای ملی مجلس شورای اسلامی تلاش کرده و سپس با در نظرگیری خواستههای افکار عمومی، برای تحقق آن تلاش و کوشش کنیم.