علی صوفی وزیر تعاون سید محمدخاتمی درمصاحبهای در تحلیل آرایش سیاسی مجلس یازدهم و پیروز نشدن اصلاحطلبان در انتخابات علیرغم اینکه میگفتند در نظرسنجیها جلوتر از رقیب هستند، گفـت: اصلاحطلبان شکست نخوردند بلکه حذف شدند؛ ما را اصلاً در انتخابات راه ندادند. شکست زمانی اتفاق میافتد که ما در انتخابات شرکت کنیم اما مردم به ما رأی ندهند.
اهم صحبتهای از این قرار است:
*در بیانیههای هم که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان صادر کرد گفته شد که ما کاندیدایی برای معرفی نداریم که البته این به معنای آن نیست که استقبال مردم از اصلاحطلبان بیشتر بوده است اما برای شکست خوردن نیاز به حضور در انتخابات است.
*اصلاحطلبان از پیش اعلام کرده بودند که در این دوره مثل سال ۹۴ با هر شرایطی وارد انتخابات نمیشوند بلکه اگر کاندیدای داشته باشند به مردم معرفی و اگر نداشته باشند لیستی داده نمیشود. نقطه مقابل مشارکت بدون قید و شرط سال ۹۴ ، درست در این دوره از انتخابات اتفاق افتاد، بنابراین اصلاحطلبان اصلاً وارد انتخابات نشدند که بخواهند شکست بخورند.
*{در پاسخ به این سوال که آیا میتوان مشارکت پایین در انتخابات را به حضور نداشتن اصلاحطلبان در انتخابات ربط داد} هیچ ربطی ندارد؛ مردم نارضایتی خودشان را در سال ۹۶ و ۹۸ اعلام کردند و از آن زمان کاملاً محسوس بود که در انتخابات مشارکت نخواهند کرد و امیدشان را از صندوق بریدهاند. آنها از اصلاحطلبان نیز مأیوس شدهاند به دلیل اینکه با دعوت آنها به کاندیداهایی رای دادند که از انتخابشان نتیجه نگرفتند.
* نارضایتی مردم متوجه دو بخش حاکمیتی مجلس و دولت بوده که هردو دستپخت اصلاحطلبان است؛ مردم نیز از قبل موضعشان را مشخص کرده بودند که در این انتخابات شرکت نخواهند کرد اما در عین حال اصلاحطلبان این ریسک را انجام دادند و گرچه نه به آن مقداری که لازم بود اما ثبتنام کردند، اما به همان حد هم اجازه داده نشد که در صحنه انتخابات باقی بمانند و آنها را نیز حذف کردند.
*حذف اصلاحطلبان یک حذف کلی بوده و موردی نیست؛ در بررسیهای هیئتهای اجرایی رد صلاحیتها موردی بود اما به محض اینکه وارد بررسی هیئتهای نظارت شد دیگر به مورد و مصداق کار نداشتند، بلکه هر کسی نام اصلاحطلبی داشت رد صلاحیت شد.
* صحنه را به هم زدند و به یک انتخابات بدون رقیب تبدیل شد و حتی اگر اسمش را هم رقابت بگذارند، رقابت بین خودشان و داخلی بوده است.
*از دو جریان اصلی کشور یک جریان کاملا حذف شد؛ هرچند اصلاحطلبان اگر میتوانستند لیست بدهند باز امیدی بود که شور انتخاباتی را بیشتر و مشارکت مردم را بالا ببرند گرچه خیلی نمیشد امید داشت که برنده شوند اما میتوانستند سهم بیشتری از آنچه که الان هست در مجلس داشته باشند. این تعدادی هم که به عنوان اصلاحطلب مطرح میشود بیشتر «خوداظهاری» است و ما در این دوره از انتخابات اصلاحطلب شاخص به جز آقای «پزشکیان» نداریم.
*{ درپاسخ به این سوال که با حضور نواصولگرایان جبهه پایداری، اصولگریان سنتی و جریان احمدینژاد، مجلس چه خروجی خواهد داشت آیا منجر به ریاست قالیباف خواهد شد} تجربه نشان داد که آنها فاقد یک محوریت جمعکننده هستند و معمولاً اختلافاتشان باقی میماند کما اینکه در جریان انتخابات نیز دیدیم با همه تلاشی که کردند نتوانستند به لیست واحدی برسند.
* طبیعی است در جریان انتخابات ریاست مجلس و هیئت رئیسه نیز به رقابت با یکدیگر خواهند پرداخت و هر گروه سعی میکند خودش جریان را در دست بگیرد و شاهد یک محور واحد نخواهیم بود؛ البته اساساً گفتمان واحدی هم ندارند. گفتمانهای آنها متفاوت است چون هدفشان قدرت است نه مردم و جلب اعتماد و اقناع؛ چراکه نیازی به جلب اعتماد مردم ندارند.
* برای اصولگرایان هدف، خودشان هستند و هدف این است که خودشان همه چیز را در دست داشته باشند، اگر خودشان قدرت را در دست داشته باشند همه چیز خوبِ خوب است اما اگر در دست خودشان نباشد شروع به تخریب طرف مقابل میکنند.
*خیز بعدی آنها برای ۱۴۰۰ است سعی میکنند در آنجا به رقابتشان ادامه دهند و جایگاه ریاست جمهوری را یکی از این جریانها بگیرد، اما آن چیزی که مشخص است این است که رویکردشان مردم نیست.
*با وجود اینکه اطلاع درستی از ترکیب جریانهای مجلس ندارم که بدانم کدام یک قویتر هستند و باید منتظر شکلگیری مجلس باشیم و ببینیم چه کاری انجام خواهد داد اما به نظر میرسد که رویکردها به سمت قالیباف باشد تا دیگر افراد.