ملیحه یکی از زنان محله شوش در جنوب شهر تهران است که این روزها در سکوت و تعطیلی پس از شیوع کرونا، خشونت خانگی پنهان در قرنطینه را تجربه میکنند.
او روز هشتم فروردین، نامه نوشته و آن را به دست مددکار رسانده است. تا همین دو هفته قبل از شروع سال جدید، ملیحه خانم در یک تولیدی کار میکرده اما از وقتی به دلیل شیوع کرونا، کارگاه را تعطیل کردهاند، مجبور است مدام در خانه بنشیند؛ یک مصیبت تازه در روزهای قرنطینه. ملیحه خانم از روز اول شروع قرنطینه خانگی، هر روز کتک خورده است؛ سه فرزند سه، هشت و ۱۲ ساله اش هم همینطور. او در نامهاش با اشک و آه نوشته است که شوهرش قبلا کارگر ساختمانی بوده اما چند سالی است که معتاد شده و همه مسئولیتش در خانواده را رها کرده است.
دوازدهم فروردین بود که «ایرنا» به نقل از بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی از افزایش سه برابری آمار تماسهای اختلافات زوجین در قرنطینه با صدای مشاور یا همان ۱۴۸۰ خبر داد و حالا محمود علیگو، مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفتگو با «شهروند» می گوید هرچند هنوز آمار دقیق تماسها با اورژانس اجتماعی مشخص نشده اما تعداد تماسها با خط ۱۲۳ در یک ماه گذشته به طور قطع افزایش داشته است و این یعنی بیشتر شدن کودک آزاری و همسرآزاری که تمرکز اورژانس اجتماعی بر آن است. علیگو می گوید در ایران، قشر متوسط، قرنطینه را جدیتر گرفته است و احتمالا آمار خشونت در این طبقه بالاتر رفته است: «طبقه متوسط اجتماعی لزوما دارای خشونت بیشتر نیست اما نوع خشونتش برای ما محسوستر است؛ اینکه من بچهام را در فشار روانی داراییهایش بگذارم این هم نوعی از خشونت است؛ درست است که کتکش نزدم ولی شاید اثر آسیبی آن بیشتر باشد و حتی شاید کت زدن اثر آسیبی کمتری هم داشته باشد. معمولا خشونتهای روانی نادیده گرفته میشوند در حالی که در طبقه متوسط نوع خشونتها، بیشتر روانی است. البته به نظر من این موضوع قطعا در قالب طبقه تقسیمبندی نخواهد شد و همه بخشهای جامعه را درگیر میکند.» مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی معتقد است یکی از دلایل بیشتر شدن آزارهای کلامی و جسمی در خانهها این است که خانوادهها برای در کنار هم بودن تمرین نداشتهاند و این قطعا اثرش را در همه عرصه ها گذاشته؛ همان طور که به قول او در صدای مشاور بهزیستی هم مسائل خانوادگی و تماس با مشاور افزایش پیدا کرده است. به گفته او مسئولان سازمان بهزیستی در روزهای شیوع کرونا به این جمعبندی رسیده اند که تاکید بیشتر به مشاوره در خانوادهها می تواند بیشتر به کاهش آسیبهایی که بعد از این دوره وجود خواهد داشت، کمک کند.
بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی هم در گفتگو با «شهروند» خبر میدهد که حدود ۶۰ درصد تماسها مربوط به مشکلات خانوادگی بوده است؛ از جمله مشکلات با همسر، پدر و مادرها با فرزندان و البته مشکل با خانواده همسر. او هم مشکلات اقتصادی و بیکاری در دوران شیوع کرونا را یکی از اصلیترین عوامل تاثیرگذار در افزایش خشونتهای خانگی میداند: «اگر امروز تنشهای روانی وجود دارد، بخشی از مسائل مربوط میشود به اینکه وضعیت اقتصادی مطلوبی در جامعه نداریم. اینکه مردم باید در خانه بنشینند، بخشی از آنها تحت تاثیر فشارهای اقتصادی قرار میگیرند و بنابراین چنین عواملی در پدیداری آزار و اذیتهای خانوادگی تاثیر می گذارد. از طرف دیگر با توجه به افزایش نگرانیها و اضطرابها در جامعه که هیچکس هم منکرش نیست، شرایط اجتماعی حاکم هم ممکن است نقش داشته باشد. در قرنطینه خانگی، اعضای خانوادهها کنار هم در خانهها هستند، میزان ارتباطات و تماسها بین آنها بیشتر میشود؛ یعنی افزایش گفتگوها و تنشها. در همه اختلافهایی که بین زوجین وجود دارد، رگههایی از آزار و خشونت را می شود دید. لزوما همه آنها جسمی نیست؛ مسامحه، تخریب عاطفی و انواع آزارها بین زوجین، والد و بچه و حتی سالمندان وجود دارد. سالمندآزاری در حال حاضر یکی از موضوعات مهم و قابل توجه درمیان آزارهاست. »
به گفته وحیدنیا، درصدی از مسائلی که توسط خانوادهها در تماسها از اسفندماه مطرح شده، به اختلافات سلیقهای درباره نوع رفتار در شرایط بحران، مباحث تربیت کودک، بلوغ و نوجوانی و نیازهای آنها به ارتباطات اجتماعی و تلاش برای حفظ سلامت خانواده بوده است؛ به ویژه نگرانی در خانوادههایی که افراد هایریسک مانند سالمند و معلول و … داشتهاند.
کودکان بیشتر کتک می خورند
این روزها نگرانی درباره وضعیت کودکان در خانهها، به ویژه در خانوادههای شلوغ هم افزایش داشته است. تعدادی از فعالان حقوق کودکان در گفتگو با «شهروند» میگویند برخوردهای جسمی و کلامی با تعداد زیادی از کودکان در خانهها افزایش داشته است. یاسمن دادور، مسئول کارشناسان «صدای یارا»- اولین خط تلفن کمک فکری به کودکان و نوجوانان- میگوید شروع قرنطینه در شرایطی که مردم چندان آمادگیاش را نداشتهاند، موجب مشکلاتی در خانوادهها شده است: «در هر حال الان شرایطی است که خیلیها شرایط قرنطینه را جدی گرفتهاند یا مجبور شدند که جدی بگیرند و الان در منزلاند. داستانی که این میان پیش میآید داستان بچههاست. شاید بچهها روزی ۵ -۶ ساعت مهد بودند، مدرسه بودند یا فعالیتهای دیگری داشتهاند مثلا باشگاه میرفتند، کلاس میرفتند ولی الان این اتفاق نمیافتد. این نوع حضور رو در رو و مستقیم والدین و فرزندان منجر به بروز یک سری تعارضات در خانه می شود، این تعارضات ممکن است تعارضات فعلی باشند، ممکن هم است تعارضات قبلی باشند که حل نشده مانده و الان دوباره پراهمیت میشوند.» او ادامه می دهد: «حالا اینها را کنار مشکلات دیگر والدین بگذارید. مثلا همه که درآمد ندارند یا همه پس انداز ندارند، همه که نمی توانند دورکار باشند. همه اینها باعث میشود یک سری تنش در خانه به وجود بیاید؛ این تنشها هم برای حل شدنشان نیاز به یک سری مهارتها دارند که البته خیلی وقتها هم والدین فاقدش هستند و هم کودک و نوجوان. مثلا بعضی خانهها خیلی کوچک است و پدر و مادر با چهار بچه در یک خانه ۶۰ متری زندگی میکنند، پس فضای امنیت فیزیکی کم است. ممکن است نوجوانی واقعا احتیاج داشته باشد یکی دو ساعت برای خودش باشد ولی الان آن فضا را ندارد و همه اینها باعث بروز خشونت میشود.»
دادور می گوید: «در حال حاضر در مهارتهای فرزندپروری مشکل داریم؛ پدر و مادرها در روزهای قرنطینه خانگی نمیدانند اوقات بچه ها را چطور پر کنند، هم آنها عاصیاند و هم بچهها. بچههای ما یاد نگرفتهاند خودشان را سرگرم کند، پدر و مادرها هم یاد نگرفتهاند که چطور میشود در خانه با بچهها کار مشارکتی کرد. بیشتر تماسها درباره مشکلات رفتاری بچهها و پرخاشگری است که والدین در برابر آنها یا واکنشهای اجتنابی دارند یا واکنشهای پرخاشگرانه. از طرف دیگر درگیری بین خواهر و برادرها به ویژه در خانههای کوچک خیلی زیاد است که والدین را مستاصل میکند و آنها با ما تماس میگیرند. مثلا ممکن است بعضی از والدین خشونت فیزیکی انجام دهند یا خشونت کلامی داشته باشند و بچه را تهدید کنند و از ادبیات درست استفاده نکنند. مواقعی هم برعکس میشود آنقدر محبت زیاد به بچه در دوران قرنطینه بکنند مثلا یک سری وعده به بچه بدهند. اینها همه باعث این میشود که در روند تربیت و رشد بچه مشکل به وجود بیاید حالا به هر نحوی که باشد. قطعا برای مشاورهای ما هم این داستان زیاد پیش آمده که مثلا مواجه بودند با تماسهای تلفنیای که والدین نمیدانستند وقت بچه را چطور در خانه پر کنند و بچه دائم حوصلهاش سر میرود.» او معتقد است اینها را باید کنار مسائلی گذاشت که پدر و مادرها این روزها با آن دست به گریبانند: «این چالشها را باید کنار تعارضاتی دید که والدین با هم از قبل داشتهاند و حالا به دلیل شرایط بحرانی بیشتر هم شدهاند. معمولا در این شرایط زنان و کودکان بیشترین آسیب را میبینند. در ایران به صورت سنتی، کارهای خانه به عهده زن است و بنابراین اگر این روزها که همه خانه اند، کارها مشارکتی نباشد، این زنها هستند که بار پختن و شستن و … را به دوش میکشند و این قطعا از لحاظ روانی برایشان فرساینده است.»
احوال کودکان کار و خیابان هم این روزها خود، حکایت دیگر است. چند هفته پس از نگرانیها درباره در معرض بودن بیشتر این کودکان در برابر کرونا، حالا تعدادی از فعالان حقوق کودکان میگویند کم شدن درآمد آنها در خیابان موجب شده آنها در معرض خشونت بیشتری در خانههایشان باشند. فاطمه قاسمزاده، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در این باره به «شهروند» میگوید اعضای این انجمن گزارشهایی را درباره افزایش خشونتها علیه کودکان کار و خیابان دریافت کردهاند: «هنوز عدهای از این کودکان، مجبورند برای کار به خیابانها بروند، به ویژه در بخش زبالهگردی. پدر و مادرهای تعدادی از این کودکان آنها را مجبور به کار می کنند و وقتی آنها این روزها دست خالی به خانه برمیگردند، کتک میخورند و فحش می شنوند. پدری که عادت کرده که مثلا به علت اعتیاد یا به هر علت دیگری خانه باشد و بچه هایش کار بکنند حالا که اصلا برای بچهها کاری پیدا نمیشود، چون دیگر کسی از آنها خرید نمیکند غیرممکن است که نسبت به بچهاش خشونت نشان ندهد؛ چون نزدیکتر از زن و بچهاش کسی در دسترسش نیست که خشونتش را به آنها نشان دهد. از طرف دیگر گزارشهایی هم به ما داده شده است که در خانوادههای کمتر برخوردار، امکانات کمتری برای سرگرمی یا بازی بچهها در فضای محدود خانه وجود دارد و این منجر به خشونت علیه کودکان شده است. من این خشونتها را به عنوان یک هشدار میبینم و زمینه خطر که در بین خانوادههای متوسط و پایینتر و اقشار آسیبپذیر وجود دارد.»
خشونت در «حاشیه»
فعالان اجتماعی میگویند افزایش خشونتهای خانگی در حاشیه شهرها و محلات آسیبخیز جدیتر است. مریم حبیبزاده، عضو جمعیت امام علی (ع) دراینباره به «شهروند» میگوید که میزان خشونتهای خانگی برای زنانی که این خشونت را همیشه در خانههایشان داشتهاند، بیشتر شده است: «آنها بیرون خانه کار میکردهاند، حالا در خانهاند، برخی شوهرانشان معتاد هستند. هرچند در محلات حاشیه، قرنطینه مانند دیگر مناطق شهری اتفاق نیفتاده است.؛ به این دلیل که بیشترشان کارگان روزمزدند یا دستفروشان و بچه های کار. آنها کار را تعطیل نکردهاند و در معرض ابتلا به کرونا هستند. اما به هرحال شرایط اخیر باعث میشود که ناخودآگاه آنها بیشتر در معرض خشونت باشند. در محلات حاشیه زندگیها خیلی فشردهتر است، چندین خانواده با هم در یک خانه زندگی میکنند و قطعا بیشتر در کنار هم بودن، خشونت علیه زنان و کودکان در این خانهها را افزایش میدهد. چون مثلا مرد خانه معتاد است و میخواهد مواد مصرف کند، در حالت عادی زن و بچهاش بیرون کار میکنند و او به کارش می رسد ولی حالا آنها دائم در خانه اند، تنش ایجاد میکند. اگر معتاد هم نباشد، مردانی که کارگران روزمرد بودهاند، حالا منبع درآمدشان را از دست داده اند؛ خود این تنش روحی و روانی ایجاد میکند و قطعا خشونت را افزایش میدهد.»
شهروندآنلاین