زن جوانی که مدعی بود در دفاع از خود و فرزندانش همسرش را به قتل رسانده است، از سوی قضات دادگاه از مجازات قصاص نجات یافت.
حدود ۲ سال قبل زن جوانی در تماس با پلیس از قتل همسرش خبر داد و گفت: با شوهرم درگیر شدم و او را کشتم.
پس از دستگیری متهم، وی در تشریح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: من همسر دوم سعید بودم، البته همسر اولش را طلاق داده بود. او یک فرزند هم داشت و اختلاف سنی ما زیاد بود با این حال بهخاطر مشکلاتی که در زندگی داشتم مجبور به ازدواج شدم. ما زندگی سختی داشتیم و خانواده فقیری بودیم اما سعید وضع مالی خوبی داشت و من تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم و ۱۸ سال اختلاف سنی را نادیده گرفتم. اما بعد از مدتی متوجه شدم او مردی عصبی و بداخلاق است.
مدتی بعد باردار شدم و تصور کردم شاید تولد فرزندمان اخلاقش را بهتر کند. اما فرقی در اخلاق و رفتارش نداشت. چند سال بعد دختر دومم به دنیا آمد. من یک دختر ۱۴ ساله و یک دختر ۱۱ ساله دارم. در تمام این سالها او مدام بچهها را کتک میزد. با آنها تندی میکرد و آزارشان میداد. من برای اینکه بچههایم کتک نخورند خودم را سپر میکردم. همیشه بدنم کبود بود. من هیچ وقت محبتی از شوهرم ندیدم.
هر کسی ظاهر زندگی ما را میدید فکر میکرد من خیلی خوشبختم. او از نظر مالی به ما میرسید بازنشسته بود و حقوق خوبی میگرفت اما به شدت بدزبان و بدرفتار بود و مدام ما را کتک میزد. روز حادثه شوهرم داشت به دختر بزرگم درس یاد میداد اما وقتی او اشتباهی به درس جواب داد شوهرم ناگهان فحش بسیار رکیکی به او داد که من خیلی عصبانی شدم. به او گفتم این چه حرفی بود که زدی اما بهسمت من حمله کرد و میخواست کتکم بزند چاقویی از آشپزخانه برداشته بود و میخواست مرا بکشد که ناگهان قلبش گرفت من هم از فرصت استفاده کردم و شالی دور دهانش پیچیدم که خفه شد.
هرچند متهم مدعی بود به خاطر دفاع از خودش مرتکب قتل شده است اما دادسرا با صدور کیفرخواست علیه متهم او را به اتهام قتل عمد برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران معرفی کرد.
متهم در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. ابتدا دو دختر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و از مادرشان اعلام گذشت کردند اما پسر مقتول از همسر اولش برای نامادری خود درخواست قصاص کرد. وقتی نوبت به متهم رسید او قتل را پذیرفت اما گفت: من در این سالها خیلی به همسرم احترام گذاشتم و رعایت او را کردم، با اینکه خیلی کتک خوردم و ناسزا شنیدم. اما نمیتوانستم کتک خوردن بچه هایم را ببینم و ساکت بنشینم. دختران من نوجوان بودند و خیلی اذیت میشدند. روز حادثه هم شوهرم میخواست با چاقو من را بزند و من فقط شال را روی دهانش گذاشتم و فشار دادم که او را از خودم دور کنم.
بعد از گفتههای متهم و دفاعیات وکیل مدافع او هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را در دفاع مشروع محق دانسته و به پرداخت دیه محکوم کردند.