ساعت ۲ بعد از ظهر یکم فروردین ماه سال ۹۸ صدای رگبار در منطقه قلعه سین پیشوا پیچید و لرزه بر جان همسایهها انداخت. آنها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با محمود ۲۴ ساله روبه رو شدند که کلاشینکف در دست سوار بر موتور دوستش امیر از محل گریخت.
مرد ۵۸ ساله همسایه که هدف شلیک گلوله قرار گرفته بود در خون غلطید و پلیس خیلی زود در محل حاضر شد. جسد مصطفی با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و ردیابی محمود آغاز شد.
دو روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس رد پسرخشن را یافت و وی را بازداشت کرد.
اعتراف به جنایت مستانه
محمود به جنایت مستانه اعتراف کرد و گفت: من و دوستم امیر در مغازه نشسته بودیم که با هم مشروب خوردیم. من مست بودم و حال طبیعی نداشتم که به زیرزمین خانه مان رفتم و کلاشینکفی را که چند سال قبل خریده بودم بیرون آوردم. من بی هدف به دیوار و درخت روبه روی مغازه شلیک کردم و سپس مرد همسایه را به رگبار بستم. سپس با موتور دوستم فرار کردم.
محمود به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان سلامت روان وی را تایید کردند. به این ترتیب برای وی به اتهام قتل و برای پدرش و دوستش امیر محمود به اتهام معاونت در قتل از طریق تسهیل کردن کیفرخواست صادرشد.
متهمان در دادگاه
آنها دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای محمود حکم قصاص خواستند. پسر قربانی گفت: ما سالها بود که با پدر محمود همسایه بودیم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. نمیدانم چرا محمود دست به چنین جنایتی زده است. ما ازقصاص گذشت نمیکنیم و حاضر به رضایت نیستیم.
سپس محمود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: چند سال قبل که به سفر رفته بودم کلاشینکفی را به مبلغ ۵ میلیون تومان خریدم. من آن را در این سالها در زیرزمین خانه مان پنهان کرده بودم.
وی ادامه داد: آخرین بار با دوستم امیر در مغازه نشسته بودیم و مشروب میخوردیم. نمیدانم چرا بعد از مصرف مشروب دچار جنون شدم. من به زیرزمین رفتم و کلاشینکف را برداشتند و چندین تیر هوایی شلیک کردم.
وی در حالیکه سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید هیچ مشکلی با مرد همسایه نداشتم و هیچ گاه از او به خانواده اش بدی ندیده بودم. من حالم بد بود و ارادهای از خودم نداشتم. من پس از مصرف مشروب دچار جنون شده بودم و حالا شرمنده اولیایدم هستم.
سپس امیر در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: وقتی محمود مشروب خورد حالش بد شد. او یکبار به زیر زمین خانه شان رفت و با یک کلاشینکف برگشت. من از رفتار او شوکه شده بودم. او بی هدف به دیوار روبه رو و چند درخت شلیک کرد سپس مرد همسایه را به رگبار بست. من با دیدن این صحنه ترسیدم و بلافاصله او را سوار موتور کردم و با هم فرار کردیم. اما از نقشه و انگیزه او برای قتل هیچ خبری نداشتم.
پدر محمود نیز که با قرار وثیقه آزاد بود به قضات گفت: برایم به اتهام معاونت در قتل از طریق تسهیل کردن کیفر خواست صادر شده است. اما من واقعاً خبر نداشتم پسرم در زیرزمین خانه مان کلاشینکف پنهان کرده است. من هرگز زیر زمین خانه را نگشته بودم. من از ماجرایی که پیش آمده شرمنده هستم.