محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی با روزنامه «ایران» گفتگویی داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه میآید.
- من و برخی دیگر از اعضای حزب کارگزاران بیش از آنکه به نقد اصلاحطلبی بپردازیم، تلاش میکنیم به احیای اصلاحطلبی بپردازیم...زیرا دوم خرداد و جریانی که پس از آن به وجود آمد را جزو هویت و تعریف خودمان میدانیم و خودمان را جزو سازندگان و نقشآفرینان ولو کوچک آن. اتفاقاً خطاب ما به همان جریان است که بخشی از اصلاحات است اما خودش را جریان اصلی اصلاحات میداند. حال آنکه در جریان اصلاحات چیزی به عنوان جریان اصلی وجود ندارد. فراموش نکنیم که این جریان در سال 76 با ائتلاف جریانهایی همچون مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب، دفتر تحکیم وحدت و کارگزاران سازندگی ایران آغاز شد.
- در سطح تحلیل اساس اصلاحطلبی همین گفتوگو با حاکمیت و نمایندگی کردن مطالبات جامعه و پیشبردن آنها در این گفتوگو است. کاری که قرار است با روشهای مسالمتآمیز و در طول زمان انجام شود. ما که یک جریان انقلابی نیستیم. چیزی که با عنوان اصلاحطلبی شناخته شده به معنای رایزنی، گفتوگو و مذاکره و تلاش برای به دست آوردن یک اجماع است. البته این به معنی عدول از اصول نیست. بحث ما با کسانی نیست که این ساختار را دیگر جوابگوی آن اصلاحات نمیدانند.
- یک بحث بیهودهای از ابتدای دوره اصلاحات وجود داشت که توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی. حال آنکه اولاً توسعه یک مفهوم عام است. یعنی رشد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید با هم همزمان باشد تا پیکری به نام توسعه بسازد.
- وقتی ماجرای بنزین اتفاق میافتد از چپترین چپها تا اصولگراترین اصولگرایان به دلیل پوپولیسم مخالفت میکنند. زیرا نمی خواهند هزینه این اصلاح ساختاری را پرداخت کنند. در حالی که گرانی بیش از آنکه حاصل افزایش قیمت بنزین باشد ناشی از تحریمها و سوء مدیریت داخلی بویژه در حوزه بخش خصوصی است.
- دوستان اصلاحطلب ما میگویند دیگر نامزد اجارهای نمیخواهیم. حال آنکه به باور من آقای روحانی از خیلی از اصلاحطلبها اصلاحطلبتر است. اصلاحطلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاحطلب است. کافی است ایشان را با آقای محتشمی مقایسه کنید. نمیشود چون آقای محتشمی منسوب به جناح چپ است او را اصلاحطلب بدانیم و روحانی را چون از جناح راست برآمده، اصولگرا و نامزد قرضی.
- امروز در حالی بر مزار مجلس دهم مویه میکنیم که بارها گفته بودیم فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس باید تشکیل شود و با رئیس دولت اصلاحات ارتباط تشکیلاتی داشته باشد. آقای خاتمی باید از آنها حساب کشی میکرد. در انتخابات نیابتی و ائتلافی وقتی شما از کسی حمایت میکنید یک توافق است که باید مشخص باشد بر اساس آن چند وزیر در کابینه دارید یا قرار است چه طرحها و سیاستهایی در مجلس مطرح شوند. ما زمان را کشتهایم.
- ما در کارگزاران در هیچ مصاحبه و سخنرانی صحبت از رئیس جمهوری آقای علی لاریجانی نکردهایم. من در مصاحبه با نشریه مثلث گفتم انتخابات ریاست جمهوری برای ما ایدهآل است که ما بتوانیم فردی مانند آقای جهانگیری یا آقای محسن هاشمی را نامزد کنیم و طیف مقابلمان هم آنقدر عاقل باشد که لاریجانی را نامزد کند. اگر این اتفاق بیفتد یک رقابت هدفمند در کشور رخ میدهد.