دومین جلسه رسیدگی به اتهامات اکبر طبری معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضاییه و متهمان دیگر این پرونده، صبح چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۹ به ریاست قاضی بابایی در شعبه پنج دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.
در این دادگاه طبری به نکتهای اشاره کرد که قابل تامل است. طبری در این دادگاه درباره اموال، املاک و وجوه کلانی که از سوی فرهاد مشایخ و حسن نجفی به وی داده شده بود با ااشاره به اینکه با آنها دوستی بیش از ۳۰ ساله دارد، گفت: «اگر من ۸۰۰ میلیارد هم بخواهم این برادرانم میدهند و اگر کل لواسان و کارخانهاش را بخواهم به نام من میکند. این رفاقت است. اگر شما از این دوستان ندارید به من ارتباطی ندارد. اگر آنها نیز از من بخواهند من نیز برای آنها انجام میدهم!»
بعد از انتشار این خبر در افکار عمومی و به خصوص فضای مجازی چند سوال از سوی مردم مطرح شد که قابل تامل است:
۱. به قول رسول قهرمانی نماینده دادستان که در همان دادگاه خطاب به طبری تصریح کرد که "آقای طبری گفتند که این افراد دوست داشتند تا به من پول بدهند کاملا درست است آقای طبری محبوب دلهای متهمان اقتصادی بودند". همین پاسخ هوشمندانه نماینده دادستان این سوال را به ذهن میرساند چرا شخصی در ردههای بالای قضایی کشور باید محبوب دلهایمتهمان اقتصادی باشد؟
۲. اکثر مردم که در شرایط کنونی با انواع و اقسام مشکلات ریز و درشت دست و پنجه نرم میکنند و چنین دوستان دستدلبازی ندارند و در اتاق امثال طبری هم همیشه به رویشان بسته است باید چه کنند؟ آیا مردم باید مثل آن کارگر شرکت نفت خود را دار بزنند یا مثل آن جانباز محتاج خودسوزی کنند تا امثال طبری همچنان با رفیق بازی خود سرمایههای کشور را به یکدیگر پاس بدهند؟
۳. اکبر طبری گفته که "اگر دوستانش بخواهند او هم برایشان چنین کاری انجام میدهد". با توجه به مقام قضایی و نفوذی که طبری در قوه قضاییه و برخی دیگر از دستگاهها داشته آیا اگر دوستانش میخواستند به خاطر این رفاقت دیرینه در پروندهای اعمال نفوذ نمیکرد و یا کل قوه قضاییه را به نام رفقایش نمیزد؟
۴. با وجود چنین بدهبستانهایی آیا دیگر جایی برای اجرای عدالت و احقاق حقوق از دست رفته مردم باقی میماند؟ آیا رفاقت بر عدالت ارجح بوده است؟