اکبر ترکان نوشت: در تمامی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه جهان هنگام برگزاری انتخابات، افرادی خود را در معرض رای عموم مردم گذاشته و همزمان به رقابت با یکدیگر و نقد کارنامه و برنامههای رقیب خود میپردازند ولی زمانی که سوت پایان انتخابات به صدا درآمد و نتیجه آرا اعلام شد، رقابتها جای خود را به رفاقت داده و بازندگان به کناری رفته و در نوع خود میکوشند تا فرد پیروز را یاری دهند تا بدین شیوه بتوانند برای دور آینده انتخابات نظر افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند.
واقعیت آن است که این روند در ایران عملا یا اتفاق نمیافتد یا اگر بیفتد، همواره ناقص است و همین مساله سبب شده تا ما در جمهوری اسلامی با چرخهای معیوب مواجه باشیم. در ایران با پایان انتخابات نهتنها رقبا تلاشی برای یاریرسانی به فرد پیروز انجام نمیدهند، بلکه با هزار و یک شیوه پیدا و پنهان و با بهرهگیری از نفوذ و قدرت خود میکوشند مانع کار فرد پیروز در انتخابات شوند؛ اقدامی که مثال آن دقیقا پس از انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 رخ داد و مخالفان از همان ابتدا به تخطئه دولت حسن روحانی و اقدامات او پرداختند؛ حال آنکه در 2 سال ابتدایی دولت تدبیر و امید بهویژه پس از انعقاد توافق برجام، عملا اوضاع اقتصادی ایران رو به بهبود بود، به طوری که پس از سالها بالاخره رشد اقتصادی جمهوری اسلامی مثبت شد.
این روند البته همچون تخریبها ادامه داشت تا اینکه دولت دونالد ترامپ در ایالاتمتحده امریکا روی کار آمد. آن زمان مخالفان داخلی و خارجی توافق هستهای برجام به شکلی غیرمنتظره دست به دست هم دادند و در یک مسیر و به منظور نابودی این توافق تلاش کردند تا اینکه درنهایت امریکا به صورت یکجانبه از توافقی بینالمللی خارج شد اما هوشمندی دولت جمهوری اسلامی و حفظ این توافق بدون ایالاتمتحده امریکا سبب شد تا ایران دستکم در عرصه سیاسی دست بالاتر را داشته باشد ولی فشارهای اقتصادی ایالاتمتحده و وضع شدیدترین تحریمهای تاریخ جمهوری اسلامی سبب شد تا اوضاع اقتصادی امروز ایران نابسامانتر از همیشه باشد.
در چنین شرایطی مجلس یازدهم با حذف اصلاحطلبان از گردونه انتخابات توسط شورای نگهبان و در انتخاباتی درونجناحی میان اصولگرایان روی کار آمد و در گام نخست در اقدامی عجیب طی نامهای به رییسجمهوری تمام نارساییها و مشکلات را متوجه دولت دوازدهم کرد و چنان رفتار کرد که گویی نه امریکایی وجود دارد و نه دشمنی و تحریم و تخاصمی.
نگارش این نامه و عدم اشاره به دشمنیهای خارجی که ریشه اصلی مشکلات امروز جامعه است، به منزله ارسال پیام اشتباه برای جامعه است؛ پیامی که با نوع رفتار نمایندگان در نشست اخیرشان با حضور وزیر امور خارجه که حقیقتا قهرمان دیپلماسی امروز ایران است، تکمیل شد. نوع رفتار نمایندگان مجلس یازدهم با وزیر امور خارجه چنان تند و دور از ادب و همراه با نسبتهای ناروا بود که محمدجواد ظریف را وادار به استفاده از فرمایشات رهبری کرد اما نکته قابلتامل ماجرا، عدماعتنای مخالفانش به این صحبتها بود؛ حال آنکه انتظار از آنان به عنوان نمایندگان مجلس آن است که اولا متوجه شرایط کنونی و ریشه مشکلات کشور باشند و ثانیا برای پیگیری مطالبات عمومی از روشی صحیحتر و البته همراه با منطق استفاده کنند و فراموش نکنند که تخاصم و دشمنیهای امریکا و نوکران منطقهایاش ریشه اصلی وضع موجود است.
این اظهارات البته به معنای دفاع تمام و کمال از مدیریت داخل و عالی خواندن آن نیست ولی ریشه مشکلات در فشارهای بینالمللی و تحریمهای ظالمانهای نهفته که نمایندگان مجلس متاسفانه به آن بیاعتنایی میکنند. نمایندگان باید بدانند که این قبیل اقدامات در سال پایانی دولت دوازدهم که سال برداشت کاشتهها محسوب میشود، نتیجهای درپی ندارد، مگر مشغول کردن دولت به حاشیهها و پرت کردن حواس دولتمردان از پروژههای بزرگ در بخشهای کشاورزی و صنعتی. بدینترتیب و با درنظرگیری این موارد، مساله سوال نمایندگان از رییسجمهوری را نیز میتوان تفسیر کرد و گفت که این مهم دقیقا در ادامه همان رقابتهای انتخاباتی است که ابتدا ذکر کردم. آنان که مقابل حسن روحانی شکست خورده بودند، با روشهای مختلف حالا مقابل او ایستاده و تلاش میکنند انتقام گذشته را بگیرند؛ حال آنکه در این مسیر، جمهوری اسلامی و مردم بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد؛ از اینرو امیدواریم رقبای دیروز و مسوولان امروز در روش خود جدا تجدیدنظر کنند.