«نخستین زنی بود که در تاریخ ایالات متحده امریکا و به حکم دولت فدرال به اعدام محکوم شد زیرا او را در توطئه قتل لینکلن مجرم میشناختند.
ماری سورات صاحب مهمانخانهای کوچک در واشنگتن بود و قاتلان لینکلن در هفته منتهی به قتل در این مهمانخانه اقامت داشتند. خود سورات هم دو برده در مالکیت خود داشت و به حمایت و همدلی از جنوبیها و مخالفت با لغو بردهداری مشهور بود. پسرش نیز یکی از اعضای گروه ترور و از داوطلبان شلیک به رییسجمهور بود، هرچند این کار در نهایت به شخص دیگری سپرده شد اما هیچ مدرک محکمی برای محکوم کردن ماری سورات وجود نداشت و خود او هم اتهام مشارکت در توطئه قتل را نمیپذیرفت. میگفت این مردان جوان چند شب در مهمانخانهام ماندند اما نه از نیت آنان چیزی میدانستم و نه حتی آنان را به درستی میشناختم. اما چنان که در همان جلسات اول دادگاه معلوم شد، کسی در آن ماجرا به حقیقت و عدالت اهمیتی نمیداد و همه حتی رییسجمهور جدید ایالات متحده - که از پشت پرده در دادرسی و صدور حکم مداخله میکرد - دنبال انتقام بودند. مساله اصلی دادگاه ماری سورات که بعدها موضوع بحثهای زیادی شد نه به زن بودنش برمیگشت نه به حمایت و همدلیاش از ائتلاف جنوبیها. مساله اصلی این بود که مقامات ایالات متحده - که به تازگی جنوبیها را در جنگ مغلوب و تسلیم کرده بودند - ابتدا تصمیم به مجازات گرفتند و بعد شواهد و قراین را برای اثبات جرم او تنظیم کردند که در واقع نه دادرسی و اجرای عدالت که انتقامجویی کور بود.
داوری درباره ماری سورات به دادگاه نظامی سپرده و با پیشفرض همکاری او در توطئه قتل لینکلن شروع شد و در چند ماه بعدی تا زمان صدور حکم قطعی همهچیز در مسیر اثبات این فرض (که درستی یا نادرستی آن هم هرگز معلوم نشد) جلو رفت. چند نفری برای اثبات بیگناهی او کوشیدند اما در سیطره جو انتقامجویی و فشاری که از بالا به دادگاه وارد میشد، کوشششان هیچ تغییری در فرجام نهایی سورات ایجاد نکرد. او سال ۱۸۶۵ در چنین روزی همراه با ۳ نفر دیگر از متهمان به قتل لینکلن به دار آویخته شد. جسدش حدود نیم ساعت آویزان بود و بعد سربازان - همچنان که با هم شوخی و خنده میکردند - برای خاکسپاری طنابها را بریدند و اجساد را پایین آوردند. اجساد را در تابوت گذاشتند، در گوشهای از همان زندان خاک کردند و نزدیک ۴ سال به کسی حتی اقوام نزدیک هم اجازه حضور سر این قبرها را ندادند.
ماری سورات زمان اعدام حدود ۴۲ سال داشت هرچند سختیهای زمانه بر صورت و دستهایش چروک انداخته بود و او کمی پیرتر از سنش به نظر میرسید. جنگ که شروع شد همراه شوهر و فرزندانش در مریلند زندگی میکرد که در قلمرو سیطره شمالیها جای میگرفت اما دلبسته ارزشهای جنوبیها یعنی احترام به کلیسای کاتولیک و برتری سفیدها بر رنگینپوستان و تقدس مالکیت خصوصی ولو مالکیت انسان بر انسان باقی ماند. شوهرش در همان سالهای جنگ از دنیا رفت و خودش برای ادامه زندگی، اقامت در واشنگتن را انتخاب کرد. این شخصیت در چند اثر نمایشی در سینما و تلویزیون و تئاتر بازآفرینی شده است که آخرین آنها به سال ۲۰۱۰ و فیلم توطئهگر (به کارگردانی رابرت ردفورد) برمیگردد. رابین رایت در این فیلم نقش او را بازی میکرد.»