«دیوید هرست» سردبیر وبگاه خبری-تحلیلی «میدلایستآی» و نویسنده سابق روزنامه «گاردین» با اشاره به تحولات جدید و عادیسازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی مینویسد: کاملاً مطمئن هستم که فلسطینیها امروز پرچم سفید تسلیم را تکان نخواهند داد، که اگر میخواستند، در هفت دهه گذشته چنین کار انجام داده بودند. آنها حقوق سیاسی خود را رها نمیکنند و پول بگیرند. اما این کمترین چیزی است که برای موفقیت این طرح نیاز است.
اگر قرار بود این فروپاشی اخلاقی در هر جایی اتفاق بیفتد، در غزهای رخ میداد که در ۱۴ سال گذشته تحت محاصره اسرائیل بوده و گرسنگی کشیده است. اما هیچ نشانهای از کاهش مقاومت عمومی در برابر از بین رفتن اسرائیل وجود ندارد. این امر در کرانه باختری نسبتاً آزاد هم اتفاق نخواهد افتاد. تشکیلات فلسطین این تصمیم را "نکوهشپذیر" و "خیانت" به مردم فلسطین، قدس و مسجد الاقصی خواند.
موج عصبانیت و نگرانی که با شتاب در حال حرکت در میان فلسطینیان است، در میان جمعیت اعراب منعکس شده است. هر نوع تلاش صادقانه برای رصد افکار عمومی در مورد این مساله، با پاسخهایی همراه میشود که ترامپ، نتانیاهو و محمد بن زاید آل نهیان ترجیح میدهند نشنوند.
درصد اعراب مخالف به رسمیت شناختن دیپلماتیک اسرائیل در یک دهه گذشته افزایش یافته است، نه کاهش. "شاخص افکار عرب" میزان این گرایش را سنجیده است. ۸۴ درصد در سال ۲۰۱۱ مخالف به رسمیت شناختن دیپلماتیک بودند. تا سال ۲۰۱۸ این رقم ۸۷ درصد شد.
واکنشها
به طور کلی واکنشی به این موضوع در میان فلسطینیان و در خیابانهای کشورهای عربی خواهد بود. در حال حاضر میتوان دو روند را تشخیص داد.
در میان فلسطینیها، این توافق، فتح و حماس را که از زمان جنگ داخلی غزه در سال ۲۰۰۷ رقبایی سفت و سخت بودند، به آغوش یکدیگر میکشاند. این در حال حاضر در سطح جوانان اتفاق میافتد، اما این میزان عصبانیت و خیانت در سطح بالایی از سازمان آزادیبخش فلسطین حس میشود که همچنین در سطح رهبری نیز اتفاق میافتد.
اگر نتانیاهو و بن زاید تلفنی در حال گفتوگو با یکدیگر هستند، محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطین و اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس هم همین وضعیت را دارند. واکنش تند تشکیلات به توافق اماراتیها مورد استقبال حماس قرار گرفت. یک منبع حماس به عرب۲۱ گفت از دیدگاه او موضع تشکیلات "فرصتی" برای اقدام سیاسی و میدانی مشترک در کرانه باختری و نوار غزه است.
چنانچه این حس جدید از هدف مشترک میان این دو رقیب مهم از جناحهای فلسطینی پایدار باشد، این به معنای پایان بازداشت فعالان حماس در کرانه باختری از سوی "امنیت پیشگیری فلسطین" خواهد بود. این نهاد زمانی تحت ریاست جبریل الرجوب قرار داشت که اکنون دبیرکل فتح است. اما الرجوب کنفرانس خبری با صالح العاروری، نفر دوم حماس برگزار کرد که نشانه دیگریست از اینکه روابط حسنه میان این دو حزب در حال سرعت گرفتن است.
الرجوب در مصاحبه خبری مشترک با العاروری گفت: ما تحت پرچم فلسطین نبرد خودمان را در کنار یکدیگر ادامه خواهیم داد تا به کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۶۷ دست یابیم و مساله آوارگان را بر پایه قطعنامههای بینالمللی حل و فصل کنیم.
طرح دحلان
این واکنش را هژمونهای عرب و اسرائیل پیشبینی میکردند. پاسخ آنها ترفیع محمد دحلان، فلسطینی تبعید شده و یا معاونان او به عنوان رئیس بعدی فلسطین است. من این برنامه را چهار سال پیش فاش کردم. این در سندی که خلاصه گفتوگوی امارات، اردن و مصر بود، ذکر شد. طبق آن، بازگشت دحلان به طور ویژه با "یک توافق صلح با اسرائیل با حمایت کشورهای عربی" مشخص شد.
شخص دحلان که در تبعید در ابوظبی به سر میبرد، هیچ چیز در رابطه با این توافق نگفته است. اما گروه او در فتح که خود را جریان اصلاحطلب دموکراتیک مینامد، با صدور بیانیهای تاکید کرد "با اشتیاق بیانیه مشترک آمریکا-امارات-اسرائیل را که آغاز مسیر عادیسازی روابط را اعلام کرده و شامل تصمیم توقف الحاق بخشهایی از کرانه باختری اشغالی به اسرائیل میشود، دنبال میکند."
حامیانش طی روزهای گذشته او را "رهبر" خطاب کردند. نتیجه چه شد؟ تصویر او در کنار تصاویر بن زاید در رامالله به آتش کشیده شد.
دحلان در گذشته با زیرکی از اختلافات میان حماس و فتح استفاده کرد. برای دوره کوتاهی، حرف روابط حسنه میان دحلان و حماس در روابط احیا شده با یحیی السنوار، رهبر حماس در غزه مطرح شد. السنوار و دحلان سابقا هم مدرسهای بودند. آنها مذاکراتی محرمانه در قاهره داشتند.
تمام کارهای پیشین او از جمله پرداخت هزینه عروسیها در غزه و تربیت هواداران و نیروها در کمپ بالاتا، اکنون از بین میرود. دحلان با حمایت از این توافق از حد و حدود خودش گذشته، با این حال هنوز غرق نشده است.
به طور کلی در سراسر جهان عرب، دومین تأثیر فوری این اعلامیه این است که مطالبات بهار عربی برای دموکراسی در جهان عرب و مطالبات فلسطینیان برای حاکمیت یک چیز و یکسان است.
آنها دشمنان مشترکی دارند: استبدادگران عرب که سرکوب دموکراسی آنان بیرحمانه و قرون وسطاییتر از همیشه است. آنها انگیزه مشترکی دارند -مقاومت مردمی در برابر الیگارشیهایی که تمام قدرت را در اختیار دارند -هم نظامی و هم اقتصادی.
نتانیاهو زمانی که اعلام کرد به رسمیت شناختن امارات، اسرائیل را توانمند میکند، اغراق نمیکرد. نخستوزیر اسرائیل گفت "این برای اقتصاد ما بسیار اهمیت دارد، اقتصاد منطقهای و آینده ما." او گفت امارات سرمایهگذاریهایی میکند که موجب تقویت اقتصادی اسرائیل شود. خب همینطور است. به جای سرمایهگذاری پولشان در اردن یا مصر که به شدت نیازمند پولش هستند، این کشور عربی ثروتمند سرمایهگذاری در اسرائیل را آغاز میکند.
بن زاید نه تنها تحقیرکننده دموکراسی عربی است، بلکه سرکوبگر جنبشهای دموکراتیک مردمی است. او برای مردم خودش فراتر از تحقیرکننده است. این چشمانداز تاریک، بسیار سریعتر از معاهدات اردن و مصر با اسرائیل که بر روی شن ساخته شده بودند، از بین خواهد رفت. این فقط میتواند منجر به درگیری بیشتر شود.
در حالی که پیش از این، رهبران اسرائیل میتوانستند وانمود کنند که در مقابل آشفتگی دیکتاتوری در جهان عرب بیتوجه و نظارهگر هستند، اکنون این دولت یهودی را به حفظ استبداد و سرکوب پیرامون آن پیوند میدهد. آنها نمیتوانند وانمود کنند که قربانی یک "همسایگی سخت" هستند. آنها ستون اصلی آن هستند.
این توافق واقعیت مجازی است. این با یک قیام مردمی جدید نه فقط در فلسطین بلکه در سراسر جهان عرب از بین خواهد رفت. این قیام ممکن است اکنون آغاز شده باشد.