از دورترین سدههای تاریخ علم مفاهیم مختلفی مورد توجه اندیشهوران و دانشمندان عالم بوده است. دانشمندان و حکمای ایرانی نیز در طول سدههای متمادی درباره مفاهیم مختلف علمی مطالب زیادی نوشته و بحث و مناقشه زیادی داشتهاند. منظور ما از «ایران» سرزمینی است که در هر دوره تاریخی متعلق به تمدن ایرانی بوده، اگرچه به دلایل تاریخی، گستره ایرانزمین در طول تاریخ با تغییرات بسیاری همراه بوده است اما در این گستره جغرافیایی نامآورانی زاده شدهاند که ابوریحان بیرونی یکی از آنان بود.
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی از علمای بزرگ و ریاضیدانان، منجمان، مورخان و کاملان قرن چهارم و پنجم هجری است و محققان او را از بزرگترین حکمای شرق میدانند. ولادت او در سال ۳۶۲ ه.ق در خوارزم اتفاق افتاده و مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلاجقه و سلطنت مسعود بن محمود غزنوی بوده است. تألیفات این مرد بزرگ به زبان عربی، یعنی زبان علمی و همه کس فهم عالم اسلام و ایران، بوده است مگر ترجمه (التفهیم) که خود آن را از عربی به پارسی بازگردانیده است (یا بالعکس).
در مورد کلمه بیرونی نظرات گوناگونی وجود دارد. بعضی از فضلای خراسان، معتقدند چون وی مدام در سفر و بیرون از خوارزم بوده است، لقب بیرونی بر او نهادهاند اما یاقوت حموی و سمعانی نقل میکنند که بیرون نام روستایی خارج از شهر خوارزم بوده و ابوریحان در این روستا به دنیا آمده و به همین علت، به لقب بیرونی معروف شده است.
دوران حیات ابوریحان بیرونی دوران شکوفایی علوم اجتماعی و تاریخی در کشورهای اسلامی بود
ابوریحان بیرونی تحصیلاتش را در خوارزم شروع کرد و سپس دست به سفرهایی به خراسان، ری، طبرستان و گرگان زد. در ری با شمسالمعالی قابوس ملاقات کرد؛ در طبرستان به خدمت باوندیان درآمد و حتی کتابی به نام مقالید علمالهیئة را به نام مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین نوشت. سپس، بار دیگر از طبرستان به گرگان آمد و به نقلی، کتاب آثارالباقیه را برای شمس المعالی، که به آن شهر مسافرت کرده بود، نگارش کرد. سپس به خوارزم بازگشت(در سال ۳۹۱ه.ق) و در خدمت مامونیان به کار علمی پرداخت. در این زمان پادشاه مامونیان علی بن مامون بن محمد بود. او و برادرش ابوالعباس مامون بن محمد تا سال ۴۰۷ ه.ق بر خوارزم حکومت کردند. در این زمان خوارزم به تصرف غزنویان درآمد و ابوالعباس توسط محمد اسیر شد. ابوریحان در این دوران، علاوه بر فعالیتهای علمی، مشاور پادشاه نیز بود و در کارهای بزرگ کشوری مسئولیتهایی را عهدهدار شد.
ابوریحان بیرونی در دورهای میزیست که دوران شکوفایی علوم اجتماعی و تاریخی در کشورهای اسلامی به حساب میآید. بیرونی نزدیک به ۸۰ سال پس از مرگ فارابی، دیده به جهان گشود و از یک سو، همعصر ابوعلی سینا، فیلسوف برجسته ایرانی پیرو مکتب فلسفی ارسطویی مشا بوده و از سویی دیگر همدورە جریان فکری مهم اخوانا لصفا در بصره و بغداد است؛ گروهی سری که اولین دایرةالمعارف اسلامی را در حوزه علوم مختلف نظری و عملی به رشته تحریر درآوردند.
بیرونی در علوم مختلف تجربی و عملی صاحبنظر بود اما در حوزە فلسفه و علوم عقلی شاگرد عبدالصمد حکیم بود؛ فیلسوفی که به اتهام شیعه بودن به دست سلطان محمود غزنوی به قتل رسید و در نتیجه به شدت از آموزههای شیعی متاثر شده و از و جزم اندیشی فاصله گرفته بود. بیرونی به سبب وسعت شخصیت آزاداندیش خود، همواره شخصیتی مورد احترام و مقرّب در درگاه غزنویان بود و همین نزدیکی با سیاست و سلطنت برای وی فرصتی فراهم نمود تا هم از زدیک با تعصب مسائل و چالشهای حاکمیت و حکومتداری آشنا شود و هم به حل و فصل مشکلات شاه در ادارە کشور و رابطه با همسایگان کمک کند.
ابوریحان روششناس بزرگی بود و هر دانشی را با روش علمی خاص پیش میبرد
ابوریحان بیرونی، این دانشمند بزرگ اسلامی، به رغم بنیانهای عمیق فلسفی در نوشتار، به فلسفه شهرت نیافت زیرا به مسائل علمی و تجربی علاقهمندی بیشتری داشت. وی روششناس بزرگی بود و هر دانشی را با روش علمی خاص پیش میبرد و بدون متدلوژی کار نمیکرد. قرنها پیش روش استقرا را برای تبیین رخدادها بهکار میبرد. کارکردگرایی، پدیدارشناسی، مطالعه تطبیقی و روشهای دیگر ترکیبی از تحقیق الگوهای روشناسی وی در مطالعات متعدد اجتماعی و طبیعی است که به شیوه امروزی دنبال میشد.
تالیفات ابوریحان بسیار متعدد است. او در کتاب فهرست کتابهای رازی ۱۱۳ کتاب را نام میبرد که با کتاب الفهرست او به ۱۱۴ مورد میرسد. ولی برخی کتابهای او را ۱۳۹ عنوان و حتی ۱۸۵ عنوان نیز ذکر کردهاند. یاقوت حموی نقل میکند «من فهرست کتابهای بیرونی را در وقفه جامع مرو در ۶۰ ورقه به خط ریز دیدم». آثار ابوریحان در رشتههای گوناگون بوده و میتوان آنها را در ۱۰ دسته، طبقهبندی کرد.
بیرونی مهمترین نیای فکری ابن خلدون در مطالعات اجتماعی و مردمشناختی است
بیرونی را شاید بتوان مهمترین نیای فکری ابن خلدون(اول رمضان ۲۱۲-۴۸۸ قمری/ ۸۴ می ۱۱۰۱-۱۸۸۸ میلادی) در مطالعات اجتماعی و مردمشناختی دانست. نگرش علمی و عینی ابوریحان به بررسی تحولات اجتماعی، تاریخی و پژوهش در احولات انسانی در دو کتاب آثارالباقیه و تحقیق ماللهند، یکی از غنیترین تحقیقات را در علوم انسانی و اجتماعی به وجود آورده و روشی را بنا نهاد که در آثار ابنخلدون تکامل مییابد.
ابوریحان بیرونی میکوشد نوعی اخلاق مطالعات اجتماعی را ترویج کند که از یک سو تعصب، پیشداوری و خرافهگرایی را کنار بزند و از سویی دیگر قوانین موجود در عالم خلقت را که مخلوق یک ناظم مافوق بشریاند را کشف کند. مطالعه دیدگاه بیرونی نسبت به اموری نظیر معنای عدالت، نحوه تشخیص عدالت و همچنین سازوکار نهادینه شدن عدالت در جامعه تا حدودی مغفول مانده و اکثر آثار و تالیفات مربوط به بیرونی بیشتر بر ابداعات او در علومی نظیر هیات، نجوم، طب، ریاضی و نیز روش تاریخنگاری و مردمشناسی وی در مطالعه جامعه هند یا برداشتهای فلسفی و جهان بینی دینی وی پرداختهاند.
ابوریحان یکی از افتخارات تمدن اسلامی و ایرانی در قرن چهارم بهشمار میآید
ابوریحان بیرونی با تالیفات متعدد خود نقش مهمی در فرهنگ و تمدن اسلام و جهان ایفا کرد. او یکی از افتخارات تمدن اسلامی و ایرانی در قرن چهارم بهشمار میآید. دامنه تحقیقات و تنوع تالیفات بیرونی بسیار گسترده است. دقت ذهنی و علمی ابوریحان و تحقیق او در علوم مختلف، مطالعه آثار گذشتگان و متوقف نماندن در برابر آن، روحیه انتقادی و بحثبرانگیز، به خصوص با ابنسینا، براساس اهمیت تجربه و آزمایش در امور حسی و استناد به براهین ریاضی درامور انتزاعی، مبارزه با خرافات و جعل واقعیتها موجب شد تا در عرصه علوم مختلف آرا و اندیشههای جدیدی ارائه دهد که او را نابغه مرموز و ناشناخته زمان خویش جلوه دهد که با گذشت قرنهای متمادی ابعاد این اکتشافات و نوآوریها مشخص شد.
منابع:
*اکبری ،ح. (۱۳۹۷). «عدالت از منظر ابوریحان بیرونی». فصلنامه علمی – پژوهشی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان. شماره ۸. صص: ۱۸۳-۱۶۵.
فلاح، ن. (۱۳۹۷). «سیمای ابوریحان بیرونی در آثار بزرگان ادب فارسی». مجله تاریخ ادبیات. شماره۱. صص:۱۳۱-۱۱۳.
*سینایی، س. ع.ا. (۱۳۹۷). «کاربرد روش علمی استقراء در آثار ابوریحان بیرونی». هفتمین همایش نقش دانشمندان ایرانی - اسلامی در پیشبرد علوم تجربی. صص:۵-۱.
*اشرفی خیرآبادی، ح. (۱۳۸۷) «مردم شناسی در آثار ابوریحان بیرونی (با تکیه بر کتاب فی تحقیق ماللهند». ماهنامه کتاب ماه (تاریخ و جعرافیا). شماره۱۲۴. صص: ۸۸-۸۰.