دو مرد، یکی جوان و دیگری مسنتر درست پشت ساختمان شهرداری داخل پارک محل، آتش برپا کردهاند. سیم آتش میزنند؛ پتو و چند بقچه سیاه مندرس را گوشهای پرت کردهاند و با خیال راحت مشغول کار روزمره هستند. چشمهای گود رفته و دندانهای پوسیده از سرنوشتی مشترک بین دو مرد میگوید. محلیها از ترس برخورد در سکوت میگذرند و لابد با خود میگویند یک سیاهی دیگر روی این همه دیوار دودگرفته محل برای چه کسی اهمیت دارد؟ چند زن راه خود را کج میکنند. هیچ بچهای در این گذر به چشم نمیخورد.
امیر قاسمی مدیر پروژه ارتقای امنیت اجتماعی گذر نواب میگوید: «اگر در شب به اینجا بیایید چیزهایی میبینید که باورش برایتان مشکل است.» هرچند قدم زدن روزانه هم نشانههای زیادی از زخم عمیق شبهای فراموششده را روی تن این محله قدیمی نشان میدهد.
همه در شهرداری منطقه ۱۰ خوابهای رنگی و رؤیاهای امن برای محلهای میبینند که تلنبار سالها عدم رسیدگی به آن برای بیش از ۳۰۰ هزار نفر ساکنش جز عدم تعلق و ناامیدی ارمغان دیگری نداشته است. اما حالا با پروژه ارتقای امنیت اجتماعی قرار است سرنوشت این محله قدیمی که بعد از کشیده شدن اتوبان و انبوهسازی دچار مشکلات فراوان شده تغییر کند.
طرح پژوهشی کوچکی که با پیگیری یکی از اعضای شورای شهر تهران قرار است بهصورت پایلوت ابتدا در منطقه ۱۰ اجرایی بشود و بعد به تمام تهران تسری پیدا کند.
زهرانژاد بهرام میگوید: «یک طرح تحقیقاتی محدود از طرف معاونت اجتماعی در خصوص امنیت زنان در محدوده منطقه ۱۰ در دست اجرا بود و من از مدتها پیش پیگیر این طرح بودم و از وقتی شنیدم این طرح دارد صورت میگیرد با معاونت اجتماعی صحبتی کردم که ابعاد تحقیق گستردهتر بشود و ما بتوانیم قالبهای کار را در بیاوریم. رویکرد طرح، اجتماعی بود اما رویکرد شخصی من توأمان رویکرد شهرسازی در کنار اجتماعی است چون معتقدم بسیاری از اتفاقاتی که در حوزه عدم امنیت در شهر برای زنان میافتد در بستر اختلال شهرسازی است.»
دیدن فضاهای بیدفاع شهری در گذر پشت اتوبان نواب کار سختی نیست. با مدیر پروژه و مسئول امور بانوان شهرداری منطقه ۱۰ از بالای خیابان سلمان فارسی اولین اقدامها ۲هفته بعد از شروع طرح را میشود دید.
یکی از آن جاها ایجاد درگاهی کنار خروجی متروی نواب است؛ جایی که پاتوق کارگران روزمرد بود حالا با ایجاد سایبانی که ساختش به نیمه رسیده و گلکاریهایی که قرار است اطرافش بشود قطعاً تبدیل به جایی زیبا خواهد شد. کمی جلوتر ابتدای خیابان سلمان هم کارگران مشغول همسطحسازی آسفالت هستند و قرار است روی دریچههای آبی را که پای یک کودک براحتی میتواند لای جدارههایش گیر کند بپوشانند.
نرگس مظاهریپور مسئول امور بانوان شهرداری منطقه ۱۰ از سختی راه رفتن برای زنی که کالسکه یک کودک را حمل میکند حرف میزند.
اما تقلیلگرایانه است اگر بخواهیم سطح مشکلات این محله برای زنان را به پاشنه کفش و پستی و بلندی خیابان فرو بکاهیم.
مظاهریپور از ایجاد چراغهایی برای روشنتر شدن محله میگوید و امیر قاسمی مدیر پروژه از فضاهای خالی که پشت ساختمانها ایجاد شده. مکانهایی که در تاریکی شب محل اختفای دزدان یا کارتن خوابها میشود: «من از این گذر ساعت ۶ صبح تا یک بعد از ظهر چند بار بازدید کردم اما شب ساعت ۱۰ به بعد حالت متفاوتی میگیرد. میتوان گفت امنیتی که برای شهروندان باید باشد حالا برای بزهکاران است. ما در بازدیدها از نواحی، حدود ۲۰۰ مشکل را دیدیم که باید در کوتاه مدت و میان مدت برطرف بشود. ما تا پایان شهریور ۶۰ درصد کار را تحویل میدهیم و در میان مدت احتیاج به قرارداد با پیمانکار و تشریفات کار داریم. سوای آن کار در مشاعات ساختمانهاست که باید با اجازه و همکاری اهالی هر ساختمان دست به اقدام بزنیم. ما نمیتوانیم یک فضا در مشاعات ایجاد کنیم و آن وقت ببینیم ساختمانها به آن تعلق خاطر ندارند و دوباره خود اهالی آن را رها کنند. میتوان گفت ۲۰ درصد کار عمرانی داریم ۳۰ درصد کار خدمات شهری و ۵۰درصد کار اجتماعی داریم.»
مشاعات ساختمانها در گذر پشت نواب حیاطهای بزرگی است که به علت نازیبا بودن فضای شهری مورد استفاده ساکنان خود ساختمان که حیاط را محصور کردهاند هم قرار نمیگیرد. حیاطهایی که دیوارهایش جان میدهد برای نقاشیهای جذاب شهری و زمینش برای ایجاد مکانی برای ورزش یا فضای سبز. اما حالا در بدبو و بدقیافهترین حالت ممکن رها شده و براحتی در دسترس بزهکاران است.
مشاعاتی هم هستند که حصاری ندارند و به علت دیوار کشی نامناسب محل عبور مردم نیست و به قول محمد باصری سرپرست معاونت امور فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه ۱۰ که در دفتر کارش با او دیدار کردم جایی که مردم در آن رفت و آمد نکنند براحتی میشود پاتوق مصرف مواد و کارتن خوابها. همانطور که حالا دیوارها و بوی ادراری که در گرما از آنها برمیخیزد نشان از همین دارند.
باصری حرکت به سمت ایمنسازی این منطقه را «جسارت» شهرداری برای التیام یک زخم خطرناک و قدیمی میداند و معتقد است: «در همین مدت کوتاه اتفاقات خوبی درحال افتادن است و خانم نژاد بهرام هم پای کار هستند و شهردار منطقه جناب محمد رباطی هم حساس هستند و نظارت دارند. ما اکنون میتوانیم بگوییم حرفی برای گفتن داریم و در شرایطی هستیم که مشارکت مردم را میطلبیم تا مردم قدری از آپارتمانها بیرون بیایند و از محیط استفاده کنند تا ببینند اوضاع با حضور و مشارکت آنها میتواند بسیار بهتر بشود.»
همین طور که خیابانها و دیوارهای سیمانی را پشت سر میگذاریم بنر بزرگی در ابتدای خیابان خمسه میبینیم که از مردم میخواهد مشکلات و نظرات و پیشنهادات خود را در مورد طرح ارتقای امنیت نقاط بیدفاع شهری گذر پشت اتوبان نواب را با شهرداری در میان بگذارند.
قاسمی میگوید: «ما همیشه در اتاق را میبندیم و تصمیم میگیریم و اجرا میکنیم. اما این بار میخواهیم ببینیم باید چه کنیم که مردم نسبت به محل زندگی خود تعلق خاطر داشته باشند. در واقع میخواهیم مشارکت اجتماعی ایجاد کنیم تا مردم پای کار بیایند، چون آنها هستند که بعد از پایان کار در سال ۹۹ باید ضامن استمرار طرح باشند. پیش از ما طرحهای نیمه کارهای اینجا اتفاق افتاد و بهخاطر همین همراه نبودن مردم به بنبست رسید اما این بار ما در همین بازدیدها و جلساتی که با هیأت مدیره ساختمانها و شورا یاریها برگزار کردیم نظر مردم را جویا شدیم.»
همینطور که ایستادهایم مظاهریپور توضیح میدهد که یکی از دلایل ناامنی این خیابان بسته شدن راه ماشین رو آن است که معلوم نیست به چه علت بسته شده است. قاسمی هم از ایجاد مبلمان شهری برای فضایی که بین چند مغازه قرار گرفته میگوید و از بازسازی رمپهایی که برای معلولین ایجاد شده و حالا محل مناسبی برای گوشی دزدهای منطقه است تا براحتی از پیاده روی مرتفعتر به سمت خیابان سرازیر شوند. هرچقدر جلوتر میرویم بیشتر متوجه حجم کار و خطرات محیطی که وجود دارد میشویم.
مغازههای رها شده یکی از معضلات دیگر این راسته است؛ مغازههایی که یا تبدیل به زباله دانی شدهاند یا پاتوقهایی برای خزیدن معتادان متجاهر. حتی نگاه کردن به بعضی از آنها هم ترسناک است چه برسد به گذشتن از کنارشان در تاریکی شب. تا امروز بنا به گفته قاسمی صاحبان مغازهها را پیدا کردهاند و اخطار هم داده شده اما اگر اخطارها کارساز نباشند قرار است رو به روی آنها تیغه بکشند تا شاید کسی پیدا بشود و مسئولیتش را بپذیرد.
مظاهریپور که به خاطر همین بازدیدها آشنایی خوبی با منطقه پیدا کرده است وقتی رو به روی یکی از این مغازهها ایستادهایم میگوید: «برای لمس ترسی که یک زن برای عبور و مرور از این فضاها احساس میکند باید زن باشید. متأسفانه هنوز هم دوستان وهمکاران ما که در حال انجام پروژه های شهری هستند هیچ کدام این نگاه را در شهرسازی مد نظر قرار نمیدهند و ما امیدواریم این نگاه تسری پیدا کند و نگاه به امنیت زنان در هر پروژه شهری دیده شود و پیوست زنانه ایجاد شود. متأسفانه زنان این منطقه از اقشار ضعیف جامعه هستند و بیشتر آنها خانه دارند اما شما یکبار نمیبینید که آنها در حیاط خانه دور هم جمع بشوند. وقتی از دور ساختمانی را میبینید فکر میکنید خانواده در آن نیست اما ما ورود کردیم و دیدیم پر از بچههایی است که در خانههای کوچک مشغول بازی هستند و مادران میگفتند آنقدر فضای بیرون زشت و زننده است که اصلاً ترغیب نمیشوند بیرون بروند. میتوان گفت تأمین امنیت زنان در این مناطق در واقع تأمین امنیت همه اقشار جامعه است.»
مناظر را بهخاطر میسپارم تا بعد از اتمام طرح دوباره به این محل سر بزنم و این بار با مردم صحبت کنم؛ با مردمی که مجبور شدهاند با گازوئیل ریختن روی سکوهای اطراف پارکی زیبا در خیابان گلبن از نشستن معتادان جلوگیری کنند، از مردمی که برای خراب کردن پروژه نیمه تمام شهری و در اعتراض به نشنیدن صدایشان پای درختان بنزین میریزند تا فضای سبز با جانمایی غلط را از بین ببرند. مردمی که در پچپچهای بین خود گمان کردهاند مقام مسئولی به همسایگی آمده که این طور همه دست به کار شدهاند.
زهرا نژاد بهرام امیدوار است و پیگیر. او از همت شهردار سابق و کنونی میگوید و از اینکه مردم نظرات خود را در این پروژه مطرح میکنند، ابراز خوشحالی میکند: «الان ۳ معاونت شهرداری منطقه ۱۰ تهران با دستور آقای شهردار پیگیر کار هستند. من هم با شهرداری منطقه وارد گفتوگو شدم تا با پروژههای کوچک در صدد رفع ناامنی در محدوده ۱۰ بهصورت پایلوت اقدام کنیم و با شناخت زوایای کار آن را تبدیل کنیم به یک پروژه بزرگ در سطح تهران. براساس مطالعاتی که صورت گرفت حدود ۷۰ نقطه را روی نقشه آوردند که در آن برای زنان مشکلاتی ایجاد شده بود. شهرداری آن را بهصورت پایلوت گرفت و شناسایی نقاط را به ۲۰۰ نقطه افزایش داد که شامل مناسبسازی فضای شهری، نورپردازی و اصلاح هندسی بود. اما در واقع درحال جستوجوی راهکارهای مناسب برای رفع خطر از فضاهای بیدفاع شهری هستیم تا این فضاها را در اختیار همه افراد شهر بخصوص زنان که نیمی از جمعیت و جامعه هستند، قرار دهیم.»